در بین مبتلایان به ویروس ایدز، افراد بسیاری هستند که بیخبر مبتلا شدهاند. بیمارانی که قربانی یک بیماری بیرحم هستند و سالها با آن دست و پنجه نرم میکنند. پای درد و دل این افراد که بنشینی، از رنج ناآگاهی مردم میگویند. از جامعهای که آنها را از خود میراند. از سر کار اخراجشان میکند و کودکانشان را در مدرسه نمیپذیرد. از پزشکانی که حاضر به مداوایشان نیستند و خویشانی که به میهمانی دعوتشان نمیکنند. با این وجود بسیاری از آنها دیگر نگران خود نیستند؛ بلکه نگران انفجار موج سوم ایدز در جامعهاند.
موج سوم ایدز؛ بیخ گوش زنان و کودکان
رئیس اداره ایدز وزارت بهداشت با بیان دادههای آماری، هشدار داده است که موج سوم ایدز در کشور آغاز شده است. هرچند آمارهای جمعآوری شده از دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور از کاهش تعداد موارد جدید ابتلا به HIV خبر میدهند، ولی از طرف دیگر سهم انتقال جنسی در مبتلا کردن افراد جدید در حال افزایش است.
در سال ۱۳۸۹، ارتباط جنسی محافظت نشده، تعداد قابل ملاحظهای از مردم را به این بیماری دچار کرده که از این بین ۳۲۹ مورد شناسایی شدهاند. همین مسئله خطر آغاز موج سوم بیماری ایدز در کشور را پررنگ میسازد.
در این بین زنان و کودکان مهمترین قربانیان موج سوم هستند. سهم زنان در جامعه آماری مبتلایان بیشتر شده است و کودکانی که با ویروس HIV پا به این جهان میگذارند از حدود ۱۴ مورد ابتلا به ۳۸ مورد در سال ۸۹ رسیده است.
سال گذشته نیز مدیر بهداشت و درمان سازمان زندانها خبر داد که بیش از ۱۲ درصد زنان زندانی در کشور، به ویروس ایدز مبتلا هستند. وی تزریق با وسایل مشترک در مصرفکنندگان مواد، رابطه جنسی، دریافت خون و فرآوردههای خونی و انتقال ویروس از مادر به کودک را از جمله راههای انتقال ویروس اچآیوی برشمرد.
بیخبر نگه داشتن راه محافظت از جوانان و نوجوانان نیست
کارشناسان وزارت بهداشت بر این باورند که در حال حاضر، مهمترین علت افزایش آمار ایدز در کشور پایین بودن آگاهی جوانان و نوجوان است که در مرحله بلوغ و اوج فعالیت جنسی قرار دارند. دکتر محرز درباره علت افزایش ابتلای جنسی ایدز در کشور چنین گفته است: «مهمترین علت، پایین بودن آگاهی جوانان و نوجوانانی است که به علت غلیان هیجانات دست به روابط جنسی غیر ایمن با شریک جنسی میزنند و در آن زمان حتی اگر به عواقت این کار نیز آگاه باشند، مسایل ایمنی در روابط جنسی را رعایت نمیکنند.»
از سوی دیگر آمارهای انجمن ایدز ایران نشان میدهد که موج سوم شیوع ایدز از راه جنسی دانشآموزان و دانشجویان را هدف گرفته است. این درحالی است که به گفته رئیس این انجمن، نهادهای متولی مدارس و دانشگاهها برنامهای برای حفاظت از جوانان ندارند.
وزیر بهداشت نیز چندی پیش، از خانوادهها خواست که مسائل مربوط به ارتباطات اخلاقی را جدی بگیرند و بدانند که جانشان در خطر است. چرا اگر این موضوع از این طریق بخواهد شعلهور شود، احتمالا آتشفشانی از ایدز را در کشور خواهیم داشت و تعداد مبتلایان در سالهای آینده ۵ برابر میشود.
سانسور در اطلاعرسانی و ادامه یک فاجعه
پیش از این اعتیاد مهمترین دلیل ابتلا به ویروس ایدز محسوب میشد و رفتارهای محافظت نشده جنسی در مرحله دوم قرار داشت. اما به نظر میرسد که عامل دوم یعنی رفتارهای جنسی به سرعت در حال نزدیک شدن به عامل نخست است. کارشناسان بر این باورند که چون عامل دوم به اندازه اعتیاد قابل کنترل نیست، اگر راههای مقابله با آن در جامعه به خوبی به کار گرفته نشود، بعید نیست که این رفتارهای ناسالم جنسی در کشور ما نیز همچون سایر کشورهای جهان به اولین دلیل ابتلا به ایدز تبدیل شود.
بسیاری از محققان اطلاعرسانی، برنامههای مقابله و پیشگیری را در مقابله با تهدید بزرگی که کمین است، ناچیز قلمداد میکنند. رئیس مرکز تحقیقات ایدز نیز معتقد است که ایران تا کنون هیچ گونه موفقیتی در کنترل رفتارهای پرخطر جنسی به دست نیاورده است و در شرایط فعلی با محدودیت در ارائه اطلاعات نمیتوان از کنترل ایدز صحبت کرد.
نگارنده عزیز در جامعه ای که می خواهند کتاب درسی دختران و پسران را جدا کنند و به جای کوکب خانم کتاب فارسی پسران محمدعلی بگذارند و به جاب تصمیم کبری برای پسران تصمیم احمد بگذارند و یا در جامعه ای که به خاطر ترس از صحبت بین دختر و پسر دانشگاه ها و کلاس ها را تک جنسیتی می کنند شما حرف از آموزش و اطلاع رسانی در مورد مسائل جنسی می زند. اینقدر فکر مان منحرف است که نمی دانیم چه کنیم. کمی فکر کنیم می فهمیم
داوای درد جامعه امروز ازواج موقت است
یک جوان که راه شغل و کار براش مهیا نیست، و نیازهای جنسی در درونش فراوان است، و زرق و برق مسایل جنسی هم بیداد می کند و شرایط ازدواج هم براش مهیا نیست، و از طرفی سنش بالا میرود و نمی تواند از لذتهای خدادادی بهره ببرد؛ تا کی می تواند خود نگهدار باشد بلاخره یک روز به خلاف شرع کشیده می شود و….. .
احمدی دانشجوی کارشناسی ارشد از دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران.
منم میخواستم نظر آقای مهران رو تایید کنم ایشون خیلی خوب نوشتن