هرچه به سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نزدیک میشویم عزت الله ضرغامی حرکات و تحرکاتش بیشتر رنگ و بوی انتخابات میگیرد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، هنوز نان و پنیر صبحانههای سیاسی از گلویش پایین نرفته بود که حرف و حدیثها درباه نگاه امیدوارانهاش به ساختمان خیابان پاستور شروع شد پچپچهایی که شد مصداق عینی «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها».
حالا هرچه به سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نزدیک میشویم عزت الله ضرغامی حرکات و تحرکاتش بیشتر رنگ و بوی انتخابات میگیرد اصلا انگار صندلی ریاست بر این جعبه جادو خاصیت کاندیداتوری دارد که هرکسی از پشت آن بلند میشود انتخابات ریاست جمهوری را هم محکی میزند. هرچند منصور حققتپور نماینده اصولگرای مجلس نهم با طعنه به ضرغامی میگوید: «دولت قهوه خانه نیست که با صبحانه خوردن بشود مشکلات کشور را حل کرد!» اما به هر حال رئیس اسبق صدا و سیما عزمش را جزم کرده وارده میدان رقابت شود و در توئیترش هم تلویحا این موضوع را تائید کرد.
سایه ۱۰ سال ریاست و توبه مناظره
اسمش با صدا و سیما پیوند خورده ؛ کافی است نامی از عزتالله ضرغامی به میان بیاید تا ناخودآگاه ذهن به سمت ساختمان جام جم و مدیریت ۱۰ ساله او که همزمان با ۸ سال سکانداری محمود احمدینژاد بود، متمایل شود. البته ضرغامی این روزها به گونهای در دنیای مجازی ظاهر شده است که هر بار با مواضع او رو به رو میشویم از خودمان میپرسیم آیا ده سال تصدی او بر صدا و سیما خوابزدگی ما بوده است؟!
ضرغامی خرداد سال ۱۳۸۳ یعنی یکسال پیش از آنکه محمود احمدینژاد سکان ریاست صدا و سیما را به عهده گرفت و تا ۱۷ آبان ۹۳ دوران پر حاشیهای را در تاریخ ساختمان شیشهای خیابان جام جم به یادگار گذاشت. البته «سرتیپ دوم ضرغامی» که این روزها از چایی خوردن با اصلاحطلبان عکس منتشر میکند و در فضای مجازی صحبتهای روشنفکرانه منتشر میکند در دوران ریاستش به هیچ کدام از این صحبتها اعتقادی نداشت. در همان دوران بود که تمدید ریاست جمهوری همقطارش در دهمین انتخابات مهمتر از رعایت بیطرفی و اصل مردمی بودن صدا و سیما داشت برای همین در مناظرات انتخاباتی که از سال ۸۸ کلید خورد ۲۰ دقیقه وقت اضافه برای محمود احمدینژاد لحاظ کرد. و در همان مناظرهها وقتی کاندیدای همفکرش انگشت اتهام را به سمت شخصیتهایی مانند هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و علیاکبر ناطق نوری گرفت و مطالبی را مقابل چشمان میلیونها بیننده به زبان آورد با لبخندی که «نه خانی آمده و نه خانی رفته است» از کنار موضوع رد شد و هیچگاه فرصتی برای دفاع به آنها داده نشد که نشد.
البته حواشی عزتالله ضرغامی درباره مدیریتش بر صدا و سیما تنها به مناظرهها ختم نشد و عملکردش بارها و بارها مورد نقد قرار گرفت.
چرخش در عرض شش سال
از پشت میز ریاست که بلند شد انگار متوجه شد جامعه آن چیزی نیست که او سعی داشت از درون جعبه جادو به نمایش بگذارد و حالا با واقعیتی رو به رو شده بود که نشان میداد تفکرات و گفتارش در گذشته چندان خریداری ندارد از سوی دیگر دوست نداشت یک بازنشستگی اعلام کند و گوشهنشین شود برای همین چارهای نبود جز آنکه پا جای پای رفیق قدیمیاش که برای رئیس جمهور شدن هوایش را داشت بگذارد و ردای منتقد و وضع موجود و روشنفکر جوانپسند را به تن کند.
حالا دیگر یک روز چایش را در کنار «ابراهیم اصغرزاده» فعال سیاسی اصلاحطلب شیرین میکرد و روز دیگر در کنار بهروز افخمی کارگردان سینما و البته نماینده مجلس ششم بر سر میز صبحانه مینشست و عکسهایش را هم به مدد اینستاگرام در معرض دید میگذاشت.
«در فوتبال، ورزشکاران نیمه لخت نیستند! حضور زنان در ورزشگاه حریم شکنی نیست. کبری و صغری هر دو مشکل دارند. بصورت زنان و خانوادههایی که تفریح مناسب ندارند پنجه نکشید! تهدید مدیران ورزش به برخورد قضائی هم شایسته نیست! آیا گناه و خلاف شرع در زندان ها، کمتر از ورزشگاه هاست؟!» وقتی با این جملات در توئیتر مواجه میشویم نقل کننده را فردی از محافل روشنفکری یا حداقل یک فعال حوزه زنان تصور میکنیم اما وقتی نام عزتالله ضرغامی را بالای توئیت میبینیم از تعجب انگشت به دهان میمانیم.
همین جملات کافی است تا نشان دهد دایره چرخش رئیس اسبق صدا و سیما تنها به کردار و گفتن «زنده باد مخالف من» ختم نمیشود و مواضع و گفتار هم با ضرغامی سالهای گذشته زمین تا آسمان تفاوت دارد. برای همین هم یک بار به نقد فیلترینگ میرود و یکبار دیگر از حضور زنان در ورزشگاه دفاع میکند! گاهی هم دایره کلماتش به پلنگهای اینستاگرامی میرسد که فقط باید نگاهشان کرد، انگار او کت و شلوار تازهای برای چهره شناخته شدهاش دوخته و دنبال پرو کردن آن در افکار عمومی است.
وقتی مهدی نصیری سردبیر سابق روزنامه کیهان به مصاحبه با ضرغامی مینشیند جملههای او دائما تفاوتها را در مقابل چشم به صف میکند.
«رهبری یکبار در سال ۸۸، سه شاخص را برای مرزبندی مطرح کردند. نباید صدتا مرزبندی جدید ایجاد کرد. با بسیاری از نیروهای انقلاب مرزبندی کردهایم.» «برخی قربه الی الله، آدمها را از قطار پیاده میکنند! اینها جاهل و نادان هستند. اما یک عده کاملاً آگاهانه، دیگران را وادار به این کارها میکنند. نفوذ جدی است.» این جملات را کسی میگوید که تا چند سال پیش خودش از موافقان پیاده کردن اجباری از قطار بود.
دلخوری سیاسی و زدن زیر میز
عزت الله ضرغامی برای اولین بار نیست که عزم رسیدن به خیابان پاستور را کرده است او چهارسال پیش در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ هم پا در راه وزارت کشور گذاشت و برای دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد اما مهر رد صلاحیت شامل حالش شد و مجبور شد دور رقابت را با دستان خالی ترک کند. البته دلخوریهای ضرغامی از یاران و همقطارانش وقتی با بیاعتنایی آنها مواجه شد بیشتر شد و از همان روز بود که تیغ تند انتقاداتش را شامل حال جریان اصولگرا هم کرد و حتی کار به زدن زیر میز هم رسید .
«در نظام مدیریت کشور، «راز بقا» در سکوت و همراهی است. «راز رشد» در تئوریزهکردن منویات اصحاب قدرت و «راز حذف» در مشاوره صادقانه و کارشناسانه! دولت آینده باید زیر میز این بازی بزند» این جملهای است که چند هفته پیش ضرغامی آن را در حساب کاربریاش در توئیتر به اشتراک گذاشت و هرچند برخی آن را انتقاد و مخالفت با دولت تعبیر کردند اما به نظر میرسد این چاقوی دو لبه اشارهای هم به ائتلاف اصولگرایان دارد. البته این اولی بار نیست که ضرغامی صراحتا از اصولگرایان و معاملات بین خودشان گلایه میکند او یک بار دیگر هم در مراسم روز دانشجوی ۱۶ آذر انتخابات ۱۴۰۰ را پایان عمر پدر خواندهها دانست.
همای سعادت روی شانه ضرغامی؟
انتخابات ۱۴۰۰ به نظر میرسد تفاوتهای زیادی با ادوار انتخابات داشته باشد از نامنویسیها و حضور کاندیداهای راست و چپ گرفته تا انگیزه مشارکت در انتخابات؛ همه چیز با یک تردید همراه است مخصوصا وقتی مروری بر آخرین انتخابات یعنی مجلس یازدهم پیش رو قرار میگیرد هیچ بعید نیست سرمای آن انتخابات به ۱۴۰۰ هم برسد و نه از رقابتی تنگاتنگ خبری باشد و نه از مشارکتی چشمگیر موضوعی که میتوان گفت دو مولفه بسیار مهم برای پیروزی اصولگرایان در معادلات سیاسی ایران محسوب میشود اما حتی اگر همه چیز باب میل جریان راست باشد باز هم بعید است عزت الله ضرغامی با وجود مجوزهایی که مجلس یازدهم در جریان اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری در اختیارش گذاشت بتواند بر اسب مرادش سوار شود و تا پاستور بتازد؛ دلیل این امر هم یک چیز است و آن عدم اقبال درون جناحی به سکانداری او است.
از سوی دیگر هرچقدر هم گفته شود حافظه تاریخی مردم ضعیف است اما باز خاطره ۱۰ ساله مدیریت ضرغامی بر صدا و سیما آن هم در اوج اتفاقات سال ۸۸ مانع از سرازیر شدن آرای خاکستری به سبد او میشود بنابراین به نظر میرسد رئیس اسبق صدا و سیما نباید منتظر باشد تا همای سعادت ریاست جهوری روی شانهاش بنشیند.