▬ بیانیه گام دوم، در کنار نامههایی که به جوانان اروپا و امریکا، و بعضاً، جوانان فعال در فرهنگ و سازندگی نوشته شده است، جوانان را به گشایش تاریخ فراخوانده است. این بیانیه، مفتاحی برای آغاز دوران جدیدی در تاریخ انقلاب است؛ و از این جهت، در سلسله رویدادهای پس از انقلاب، با نامهٔ امام سید روحالله موسوی خمینی (ره)، به میخائیل گورباچف قابل قیاس است؛ همان طور که نامهٔ امام (ره) به گورباچف، فضای تحلیلی انقلابیون آن زمان را باز کرد، برای اینکه جهانی فراسوی چپ را تصور کنند و بر اساس جهان فراسوی چپ، تحلیلها و گامهای بعدیشان را تنظیم کنند، این نامه نیز میکوشد به جهانی فراسوی مفروضات و دستاوردهای فعلی اشاره نماید، و به ساخت و گسترشی جدید آدرس بدهد.
▬ اصلیترین مضمون این بیانیه که سه بار در آن تکرار شده، این هست که جوانها باید شانه زیر بار مسئولیت بسپارند؛ در حالی که به نظر میرسد، جوانها تلاش میکنند، در قالبهایی که توسط نسل قبل ساختهشده به کنش سیاسی و اجتماعی ادامه دهند، این بیانیه میکوشد تا جوانها را برای ساختن یک گام و دوران جدید، «هُل دهد»؛ نزدیک به دو دهه قبل، مقام معظم رهبری در یک سخنرانی مهم و تاریخساز (۲۰ خرداد ۱۳۷۵/ سخنرانی مشهور به «عبرتهای عاشورا»)، مهمترین وظیفه خود به عنوان رهبر و در واقع، شگرد رهبری خود را معلوم کردند که همچنان همان است: «بنده، بیشترِ سنگینی بارم این است که نگاه کنم ببینم کجا شعلهی جهاد در حال فروکش کردن است و به کمک پروردگار نگذارم». به نظر میرسد که در میان جوانان آیندهساز، جهاد به این ترتیب رو به سردی میرود که عمدهای از آنها حاضر نیستند فراتر از روشهایی که قبلاً پایه گذاری شده، مسیری مستقل و پیشرو باز کنند. آنها کوشش دارند تا رقابتهای سیاسی را در همان چارچوبهای قبلاً بنیاد گرفته پیگیری کنند؛ با همان پرچمها در انتخابات فعال باشند؛ از همان روشهای قبلی پیروی نمایند؛ در مسیرهای جهانی، همچنان و کم و بیش خود را محدود به مرزهای ملی نمایند و ارتباطات جدید با جوانان مسلمان نه فقط جهان اسلام و امریکا و اروپا برقرار نمیکنند؛ بیانیه گام دوم، تلاش نموده است تا به جوانها برای گشایش یک دوران جدید، انگیزه و اهتمام ببخشد. جوانان فراخوانده شدهاند به این که از انفعال بپرهیزند و خودشان را در قالبهای قبلی تعریف نکنند، و سعی نمایند قالبهای جدیدی «ابداع کنند».
▬ اینکه به یک ملت گوشزد شود که دوران جدیدی در تاریخ آغاز میگردد، و حول چنین مفهومی، سعی در ایجاد «اتحاد» شود، در تاریخ سیاست جزء اصلیترین کارهایی است که معمولاً سیاستمداران بزرگ و تاریخساز صورت میدهند. اصل اهمیت این بیانیه که هنوز هم به درستی به آن پرداخته نشده در این نکته است؛ مضمونی که سه بار در این بیانیه مکرر گردیده، فراخواندن جوانهاست تا شانه زیر بار مسئولیت بسپارند. جوانان باید دنیای جدیدی را رقم بزنند و به این بسنده نکنند که قالبهایی که توسط نسل درخشان قبلی نسل اول و دوم انقلاب پایهگذاری شد را ادامه دهند و در قالبها آنها فعالیت خود را استمرار ببخشند؛ جوانان، باید احزاب جدیدی شکل بدهند. باید خط و ربطهای سیاسی جدیدی ترسیم بکنند. باید مسیرهای تازهای را با توجه به مقدورات جدید پایهگذاری کنند. باید به سمت فراسوی مرزها، به هدف گسترش تمدن اسلامی جهت بگیرند.
▬ قابل انکار نیست که در زمینههایی مثل اردوهای جهادی یا دفاع از حرم، اتفاقات مهمی در حیطههای مختص جوانان رخ داده است، ولی انتظار بیشتری در زمینهٔ ابداعات سیاسی میرود. به نظر میرسد که جوانهایی که در حیطه سیاسی فعال هستند، باید خودشان را از شیر نسل قبلی ببرند، و سعی کنند روی پای خود بایستند و مسیرهای جدیدی باز کنند. این، اتفاقی است که هنوز نیفتاده است و آن چیزی است که مورد تأکید در بیانیه بوده است.
افق انلاین