░▒▓ مقدمه اول؛
▬ انتخاباتها، هر هشت سال یک بار، محل تجدید نظرند.
▬ و رأیدهندگان، بسته به شرایط برآمده از انتخاب قبلی، دشواریهای سیاسی و خصوصاً مسائل اقتصادی، به سوی احتیاط بیشتر «یا» جسارت بیشتر حرکت میکنند.
▬ احتیاط بیشتر «یا» جسارت بیشتر؟ کدامیک؟
▬ شرایط، برای انتخابات آتی، پر از قراینی است که نشان میدهد که اقشار متوسط شهری، به سمت «احتیاط» پیش میروند. درکی از حساسیت و دشواری پیش روی ملت گسترش یافته است و این، «احتیاط» را ایجاب میکند. پس، «احتیاط بیشتر». این کلید اصلی درک آینده است. «احتیاط بیشتر».
▬ همواره، یکی از تأثیرگذارترین رویدادها به انتخابات، موضوع تورم و فشارها اقتصادی بوده و هست، که اکنون، این فشارها، در حداکثر ممکن است و کاملاً از آستانه تحمل جامعه خارج گردیده. تورم، در حال نواختن ضربههای خردکننده متوالی و مالایطاق بر مصرفکنندگان است و دولت نشان داده است که توانمندی لازم برای فایق آمدن و کنترل بر اوضاع را ندارد. در پدید آمدن این وضع، هم عدم انسجام اقدامات دولت، هم رقابتهای نفسگیر سیاسی و هم تهدیدها و تحریمهای بیرونی مؤثرند. ولی علت پدیداری این وضع، هر چه باشد، نتیجه، خستگی و کوفتگی و نارضایتی مردم خواهد بود.
▬ جامعهای را که تا این حد، فشار تحمل کرده است، و راهکارهای پایدار، برای گفتگو راجع به این مسائل ندارد، باید آتش فعالی زیر خاکستر قلمداد کرد.
▬ آنچه وضع را بدتر میکند، گروههای سیاسی و نخبگان غیرفعال و محتاط و شاید تنبل است. دو ماه به انتخابات مهم و سرنوشتساز ریاست جمهوری باقی مانده است، ولی گفتگوهای جدی، برای ریشهیابی مسائل جامعه و تولید افکار راهگشا برای تصویر آینده قابل برنامهریزی وجود دارد.
▬ انتخاباتها، هر هشت سال یک بار، محل تجدید نظرند. عملاً برای هشت سال، جهت و سمت و سوی همه چیز تعیین میشود. و البته داریم عادت میکنیم که در این مقوله «غافلگیر» شویم. آیا در فاصله یک سال مانده به انتخابات مهم آتی، در این مقطع زمانی حساس، گفتگوهای اصولی در سطح ملی در این موضوع شکل گرفته است؟
▬ وقتی ورود به چنین مناقشه عظیمی بدون گفتگوهای مقدماتی و کافی آغاز شود، نتیجه، ظرفیتهای قابل ملاحظه سوءتفاهم و برخورد میان طرفهای گفتگوها خواهد بود. آیا باید منتظر یک «فتنه» انتخاباتی دیگر باشیم؟
░▒▓ مقدمه دوم؛
▬ اغلب، دو مفهوم «گفتمان» (Discourse) و «گفتگو» (Dialogue) را به جای هم به کار میبرند، و این، کارآیی مفهوم مهم «گفتمان» را از میان میبرد. مفهوم «گفتمان»، اشاره به پیششرطها و زمینههای لازم برای شکلگیری «گفتگو» دارد. «گفتمان»، «گفتگو» نیست، «پیششرط گفتگو» است. در واقع، آن چیزی است که در «گفتگو» گفته نمیشود، ولی اهمیت آن بیش از چیزهایی است که گفته میشود. یک شبکه معنایی برای تحقق گفتگوست. کسی در «گفتگو» ماهر است، که «گفتمان»، به مثابه «پیششرط گفتگو» را به خوبی درک کرده باشد.
▬ و در «گفتگو»های انتخابات پیش رو، کسی موفق خواهد بود که «گفتمان» این جامعه را به درستی درک کند. و اگر در درک «گفتمان»، و سپس، انجام «گفتگو» موفق بود، میتوان توقع داشت که «اقدام» مورد انتظار او، همان باشد که دستان مردم را بر روی برگههای رأی به جنبش درآورد، و از آن مهمتر، مقدرات این امت را در یکی از حساسترین مقاطع تاریخی حیات آن، به درستی رقم زند.
▬ پس، کشف ابعاد مختلف «گفتمان» و فضای گفتگوی آینده، اهمیت اصلی را برای بازیگران این صحنه دارد.
░▒▓ اصل مطلب؛
▬ کاندیدای شایسته انتخابات آتی بودن، واقعاً دشوار است.
▬ واقعاً انتخابات آینده ایران، ایجاب میکند تا حکیمی که بتواند «مینیاتور»وار، اجزاء و اضداد مختلف را در خود و در این جامعه جفت و جور کند، به میدان بیاید. به رغم سکوت نسبی جامعه و احتیاط و شاید تنبلی گروههای سیاسی و نخبگان، مام این جامعه از فرزندانش، یک کار بزرگ طلب میکند.
▬ شرایط محیطی خطرناک کشور، وضع سلامت و اقتصاد جهانی و نارسایی فکر اقتصادی و اجتماعی در پوشش دادن به مسائل امروز، همه و همه، ایجاب میکند تا سیاست، به فن «مینیاتور» تبدیل شود؛ به دقت و فرزانگی و طمأنینه و حکمت احتیاج دارد؛ به قرار دادن هر چیز بر سر جای خود. و از این زاویه، این شرایط دشوار، اگر حقش ادا شود، سبب خیر خواهد بود، و مقدمات تغییر درک این جامعه را از امر سیاسی فراهم خواهد کرد. مردم را از یک درک ناپخته مدرن و دموکراتیک از امر سیاسی که چیزی جز فاجعه توأم با قدری هیجان به بار نخواهد آورد، جدا خواهد کرد.
▬ وقتی میگویم که سیاست به فن «مینیاتور» تبدیل میشود، منظورم این است که تأمل در اقتضائات و پیششرطهای سیاست آینده، سی و چهار جنبه سترگ را پیش روی ما میگذارد که کنار هم قرار دادن آنها، واقعاً حکمت و بصیرت و دقتی میخواهد که مصنوعی نباشد. به ملکه فکری و اخلاقی و معنوی سیاستمدار تبدیل شده باشد.
▬ کم و زیاد، یا تعیین وزن و اهمیت و اولویت این سی و پنج تز، بر عهده تأملات بعدی و کاوشهای تجربی:
۱٫ این جامعه، سخنان و چهرههایی را خواهد خواست که تکرار گفتهها و چهرههای پیشین نباشند.
۲٫ ترکیب تازه جمعیتی و تعدیل جمعیت جوان، موازنه گفتمان سیاسی در انتخابات آتی را به سمت «احتیاط» تغییر خواهد داد.
۳٫ «خواست آرامش»، یکی از مهمترین جنبههای این گفتمان خواهد بود. رأیدهندگان، خواستار تغییر خواهند بود و این خواست تغییر، باید با گفتگوی مؤثر ملی همراه شود تا به برخورد اجتماعی منجر نگردد. هر برنامهای که بخواهد پیش برود، باید در آرامش پیش برود. تأکید میکنم که منظور تعطیل شدن هیچ یک از برنامههای راهبردی و در رأس آن، «مبارزه با فساد» نیست، ولی اصرار این است که باید تکنیک جامه عمل پوشاندن به این اهداف راهبردی را تغییر دهیم. تکانهای شدید، «خواست آرامش» را مهم کرده است.
۴٫ شرایط حال حاضر، خیلی شبیه به شرایط پیش از دوم خرداد است و ویژگی آن، تورم مالایطاق و تنشهای سیاسی و اجتماعی بالاست. فکر میکنم که کسی در انتخابات آتی برنده است که روی محور بازگشت به آرامش، اخلاق، ادب، آرامش و قانون تمرکز منطقی داشته باشد.
۵٫ اندیشمندی و فرهیختگی و فرزانگی و «بصیرت» و حکمت و اخلاق و طمأنینه، باید سیاست ثمربخش را تحقق بخشد.
۶٫ ادب، شفافیت، راستگویی و امانتداری لازم است، و سیاستمدار آینده، باید این خصال را به نحو بارز و قابل تشخیصی از خود نشان دهد.
۷٫ انتقاد سنجیده و مؤدبانه و در عین حال، راستین و کوبنده به شرایط پیشین، طوری که مشارکت مؤثر در انتخابات آینده را توجیه کند نیز از جنبههای دیگر گفتمان انتخابات آتی خواهد بود. اهمیت به نقد و نقدپذیری آرام و حکیمانه، به عنوان عامل مهم اصلاح کارها و نیز، رشد فکری و سیاسی و اجتماعی مردم.
۸٫ تشنجزدایی، گفتگوی ملی و تسهیل گفتگوهای درون ملی و بینالمللی شرقی و غربی.
۹٫ اهتمام به استقرار عدالت، ولی آرام، اخلاقی، با طمأنینه، و در عین حال، مستحکم.
۱۰٫ شکاف تهران/غیرتهران، همچنان یکی از پایدارترین عوامل تغییر خواهد بود و باید برنامههای روشنی برای مرکززدایی از توسعه کشور ارائه گردد.
۱۱٫ بسط امنیت اجتماعی.
۱۲٫ گسترش یک برنامه روشن در مورد حکمرانی فضای سایبر.
۱۳٫ باید درک درستی از تأثیرات متفاوت موج عظیم گرانی و تورم بر گروههای متفاوت مردم عرضه شود و راههای عملی و مطمئن برای توقف و جبران آن پیشنهاد شود.
۱۴٫ پایان واقعی سیاستهای تعدیل و عدم استمرار نقابدار آن اعلام شود.
۱۵٫ ارائه برداشت شفاف و قانعکنندهای در موضوع خصوصیسازی و ارائه تحلیلی شفاف از تبعات آن.
۱۶٫ کوچکسازی دولت، نباید به تضعیف تعهدات یا اجرای کارآمد تعهدات «دولت اسلامی» منتهی شود. در واقع، دولت، باید همچنان مظهر اراده ملی باقی بماند. این، با شرایط و روند فعلی مغایر است و دولت اسلامی، در حال از دست دادن توان خود در پیشبرد اراده شرعی و ملی است.
۱۷٫ گسترش رفاه هوشمند در جامعه، طوری که در این رفاهگستری، تفاوتهای قشری و منطقهای لحاظ شده باشد.
۱۸٫ کار و اشتغال؛ مسائل بازنشستگان و کارمندان، خصوصاً مستخدمان قراردادی.
۱۹٫ وضع زنان و گروههای شغلی، خصوصاً گروههای بحرانی.
۲۰٫ موضوع بهداشت و درمان و فیصله دادن بار سنگین درمان بر دوش مردم. ساماندهی به تعهدات بیمهای و معقول ساختن اقتصاد بیمه.
۲۱٫ گسترش مشارکت اجتماعی، در عین حفظ «وحدت کلمه»، جلوگیری از تفرقه و حفظ منافع ملی.
۲۲٫ تضمین مؤثر استمرار مشارکتهای آگاهانه و داوطلبانه و اخلاقی.
۲۳٫ بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی در همۀ زمینهها، با درک عمیق و استفاده حکیمانه و مشخص از رسانههای جدید.
۲۴٫ تعامل با مقام معظم رهبری و ولایت فقیه، با نظر ویژه نسبت به باور گسترش یافته در جامعه در مورد شخصیت ویژه معنوی آیتالله سید علی حسینی خامنهای.
۲۵٫ مهدویت و برقراری نسبت درست و مشخص و قانعکننده و اطمینانبخش با مسائل اخیر امت اسلامی.
۲۶٫ حفظ و تضمین پایدار ارزشهای انقلاب اسلامی.
۲۷٫ واکنش معقول و منطقی به موضوع مفاسد اجتماعی و یک نقشه راه آرام و بلندمدت و در عین حال قطعی، برای امر به معروف و نهی از منکر.
۲۸٫ بازتعریف مبارزه با فساد اقتصادی و اداری. این نکته بسیار مهم است که این بازتعریف، باید دقیق و حساب شده صورت گیرد. روند مبارزه با فساد نباید متوقف شود. باید تشدید شود. ولی رویههای آن، باید طوری اصلاح گردد که در عین شدت یافتن و دقیق شدن، محیط روانی کشور را بیش از این متشنج نکند. شاید زمانی، نوعی شدت عمل و بهرهبرداری از لشکر افکار عمومی لازم بود، ولی در شرایط فعلی آرامسازی ضروری است.
۲۹٫ موضوع انرژی اتمی و قاطعیت، در عین طمأنینه در حل این موضوع، طوری که دستیابی کامل امت به انرژی هستهای را تضمین نماید.
۳۰٫ قانونگرایی و اتکاء واقعی به قانون اساسی به مثابه متن پایه. نهادینه کردن هر چه بیشتر قانون.
۳۱٫ ارائه راهکار مشخص، برای حل و فصل تداخلات فلجکننده در عملکرد قوا. پس از دو دوره، که با این معضل مماشات شده است، باید برای این معضل فکری کرد.
۳۲٫ گسترش آزادیهای مشروع، در عین حفظ محیط اجتماعی از نبردهای بیپایان و حفظ چارچوبهای اخلاقی. به عبارت دیگر، با توجه به سرخوردگیهای ناشی از دوم خرداد، با به رسمیت شناختن این که در شرایط فعلی، و نظر به شرایط امنیتی حاکم بر کشور و محیط پیرامون آن، باید پذیرفت که خواست آزادی، قطعاً هست، و باید به آن پاسخ گفت. در عین حال، آزادی نباید به آزادی دعوا کردن و آزادی هتک معیارهای حداقلی اخلاق و آزادی تهدید امنیت ملی تعبیر شود. تجربه تلخ دور اول شوراهای شهر هنوز در ذهن مردم هست.
۳۳٫ استمرار توسعه پایدار و رفع تهدیدهای زیستمحیطی.
۳۴٫ استمرار و گسترش وجوه مثبت دولتهای پیشین، خصوصاً بازگرداندن سیاست به مردم، تنشزدایی سیاسی، و هدفمندسازی واقعی یارانهها.
۳۵٫ تضمین تمام این تعهدات از طریق اعلام برنامه جزیی و زمانبندی شده.
افق انلاین