از آنجایی که جزئیات کامل قرارداد همکاری راهبردی بین ایران و چین منتشر نشده است، بنابر این اکثر تحلیل ها و مطالب منتشر شده در این خصوص گمانه زنی بوده و هر کسی با توجه به دیدگاههای خودش در این خصوص اظهارنظرهایی را مطرح میکند. ما نیز در این یادداشت بر اساس همین کلیات و سابقه ذهنی خود مطالبی را برای کمک به گفتمان سازی ملی تقدیم می کنیم.
علت شناسی این قرار داد:
- شرایط تحریم ایران از سوی امریکا و کشور های غربی که روز به روز بر دامنه آن افزوده میشود، ایران اسلامی را برآن داشته تا با تدبیری، به دنبال بی اثر کردن آن و خروج از این شرایط در عرصه بینالمللی باشد و تاکید رهبر معظم انقلاب نیز بر بی اثر کردن تحریم بجای تسلیم در مقابل زیاده خواهی غرب بوده است، لذا برای اینکه بتوانیم غرب را وادار به عقبنشینی کنیم، ناگزیر هستیم به دنبال شرکایی خارج از اردوگاه غرب و البته با توان اقتصادی قابل ملاحظه باشیم. مطالعات وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور های خارج از اردوگاه غرب نشان می دهد که در شرایط حاضر چین کشوری است مناسب، با قابلیتهای لازم برای این منظور، چرا که این کشور از رقبای اقتصادی غرب است و در موارد بسیاری در این حوزه گوی سبقت را ازغرب ربوده و ازطرف دیگر عضو دایم شورای امنیت نیز می باشد که قطعا می تواند بخاطر گره خوردن منافع ملی اش با ایران، نقش بازدارنده ای در مقابل غرب برای ما داشته باشد. نکته مهم این است که این ایران است که چین را انتخاب کرده است و نه چین ایران را.
- مرور روند افزایش تحریمها در سال های اخیر که در نهایت منجر به تحریم سخت نفتی نیز شد، مدیران کشور را به این نتیجه رساند که باید شریکی راهبردی برای بازار نفتی خود پیدا کنیم که در طول زمان به جهت وابستگی به تولید نفت کشورمان، به آسانی و البته به خاطر منافع مشترک زیر بار نسخه های تحریمی غرب نرود. از طرف دیگر در رقابت اقتصادی بین کشور چین و غرب، مدیران چینی بر این نکته واقفند که غالب تولید کنندگان نفتی تحت نفوذ و کنترل امریکا هستند، لذا در جریان رقابت های اقتصادی ممکن است روزی ابزار تحریم به خصوص در حوزه نفت متوجه چینی ها نیز شود، بر این اساس آنها نیز به دنبال یک شریک مطمئن در حوزه انرژی هستند که زیر بار فشار غرب تسلیم نشود. در این ارتباط شکی نیست که غیر از ایران کمتر کشوری این شرایط را دارد و امتحان خود را پس داده است.
چند ملاحظه:
- با وجود نکات مثبت فراوان در این قرارداد، باید هوشیار بود که امضای قرارداد بلند مدت، تنها به خاطر مقابله با غرب اتفاق نیفتد و ما استقلال تصمیم گیری خود را در آینده از دست ندهیم، چرا که جمهوری اسلامی براساس اصول اسلامی و راهبرد جهانی خود با هیچ یک از ملت های جهان دشمنی ذاتی ندارد، بلکه به خاطر سیاست های استکباری، ایران و اسلام ستیزانه بعضی دولت های غربی، بخصوص امریکا، نظام سلطه و بعضی دست نشانده های منطقه ای آن با آنها از در تقابل در آمده، لذا اگر فردا روزی مواجه با عقلانیت و تغییر سیاست های بعضی کشورها در مقابل ایران شدیم و منافع ملی ما ایجاب کرد برپایه رعایت اصل عزت، مصلحت، عدالت و منافع ملی خود با هر کشور دیگری که رهبری انقلاب مصلحت دانستند، وارد ارتباط شویم، این قرارداد نباید نقش بازدارنده داشته باشد، چرا که امروز رویکردهای خوبی برای تنظیم قراردادهای راهبردی با روسیه، هند و … وجود دارد، بنابراین تنظیم این قرارداد همکاری باید منافع ملی ایران اسلامی بعنوان یک اصل مسلم مورد توجه قرار گیرد.
- در شرایط حاضر برای تمام کسانی که بخواهند وارد همکاری اقتصادی با ایران شوند، هزینه هایی از سوی غرب ایجاد خواهد شد، لذا ملت ایران با درک این شرایط ، به تفاهم همکاری نگاه کنند. این سخن بدین معناست که همکاری با ایران باید از جذابیت لازم برخوردار باشد. همانطور که منافع ملی ما برای ما مهم است، منافع ملی شرکای ما نیز برای آنها مهم است. لذا انتقادها ضمن این که باید شنیده شود، منتقدان نیز لازم است با درک این شرایط نقد ها و تحلیل های خود را مطرح کنند.
- حجم مخالفت با این قرارداد توسط دشمنان کشور نشان میدهد که مسئولین کشور در حرکت به سمت این قرار داد و ابعاد آن خوب عمل کرده اند.
- تجربه نشان داده که رویکرد یکجانبه کشور به سمت کشورهای غربی و بدعهدی ها و روحیه استعمار گری آنها همواره مانع رشد ما شده و اگر پیشرفتی نیز امروز حاصل شده، به همت فرزندان این ملت بوده است. پس عقل راهبردی حکم می کند که نگاه به شرق در توسعه ارتباطات راهبردی کشور تقویت شود. باید تلاش کنیم با تجربه موفق در این عرصه، راهی نو در ارتباطات بین المللی باز کنیم.
پیوست نگاری های قرارداد:
هر قرارداد بزرگی مثل تفاهم نامه همکاری بلندمدت ایران و چین، آثار فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود را دارد، لذا ضمن توجه دادن مسئولان به تنظیم پیوستها به خصوص فرهنگی با بهره گیری از اهل فن، بهتر است مردم را نیز نسبت به موضوع با رعایت احترام کافی به افکار عمومی توجیه و در جریان اهداف و برنامهها قرار دهیم تا نگرانیها به حداقل برسد و معاندین و دشمنان نتوانند با تبلیغات مغرضانه، افکار عمومی را علیه برنامه های کشور تهییج کنند و افکار عمومی و ضمیر بیدار ملت را به سمت دلخواه خود جهت دهند. بیشک مسئولان نهایت تلاش خود را در حفظ منافع ملی به کار خواهند بست، این قرارداد یا هر قرارداد دیگری، بدون حمایت ملی راه به موفقیت نخواهد برد. بنابراین رسانههای داخلی باید نهایت تلاش خود را به کار گیرند و تصویر درستی از تاثیرات اجرای آن به مردم منتقل کنند.
پایان سخن اینکه دوست دارم یکی از دغدغه های شخصی خود را در این خصوص مطرح کنم. همه می دانیم یکی از مشکلات مهم کشور ما در طی سالهای اخیر، بحث اشتغال و ایجاد شغل مناسب برای هموطنان بوده است. لذا در این تفاهم نامه مسئولان دست اندرکار باید این را هم برای مردم و هم برای شرکت های چینی روشن کنند که یکی از مطالبات ما افزایش اشتغال ایرانیان و مشارکت موثر شرکت های ایرانی است و این رویکرد موجب تقویت قرارداد و پایدار سازی آن خواهد شد.