پیروز مجتهدزاده گفت: در نیم قرن گذشته آمریکا در هیچ قسمتی از دنیا کوچکترین قدمی در راستای احقاق دموکراسی و حقوق بشر برنداشته است.
پیروزمجتهدزاده، استاد دانشگاه و مدیر عامل بازنشسته بنیاد پژوهشی یوروسیک لندن در خبرگزاری دانشجویان ایران در گفتوگو با خبرنگار سرویس بیداری اسلامی ایسنا با بیان اینکه نمیتوان از ابرقدرتهایی مثل آمریکا، چین یا شوروی سابق انتظار داشت که به دنبال تامین حقوق انسانها باشند عنوان کرد: ابرقدرتها از عناوینی همانند دموکراسی و حقوق بشر به عنوان شعارهایی برای مداخله در امور دیگران استفاده میکنند گفت: در حقیقت هیچ دو اصطلاحی در طول تاریخ بشر به اندازه این دو (حقوق بشر و دموکراسی) مورد سوء استفاده قدرتها قرار نگرفته است؛ آنها معمولا به دنبال کسب قدرت در ژئوپولیتیک جهانی هستند نه تامین حقوق افراد.
وی افزود: هدف از بازی سیاسی در سطح ابرقدرتهای جهانی ایجاد شرایط ژئوپولیتیکی برای به دست آوردن سلطه است و هیچگاه یک قدرت بزرگ نمیتواند در آن واحد هم به دنبال ایجاد سلطه باشد و هم خواستار رفاه و آزادی بشریت؛ مگر اینکه شرایط سیاسی طوری باشد که ابرقدرتها تلاش کنند از بحث آزادی خواهی و حقوق مردم به نفع استراتژی های جهانی خود استفاده کنند.
مجتهدزاده با اشاره به این که در تاریخ سیاسی جهان شواهد زیادی برای سوءاستفاده ابرقدرتها از بحث حفظ منافع و حقوق انسانها وجود دارد گفت: در قرن ۱۸ و ۱۹ و اواسط قرن ۲۰ که دوران اوج ژئوپولیتیک استعماری محسوب میشود، انگلستان در هندوستان مستقر شده و امپراطوری خود را در آنجا پایهگزاری کرد. سپس برای حفظ امنیت خود تلاش میکند مناطق اطراف را هم تحت نفوذ و اقتدار خود گیرد.
وی ادامه داد: منطقه خلیج فارس یکی از مناطقی بود که برای انگلستان اهمیت زیادی پیدا کرد. در این منطقه تا قبل از ورود انگستان هیچ کشوری غیر از ایران وجود نداشت؛ به عبارت دیگر سراسر خلیج فارس در داخل ایران بود و بریتانیا برای تحت کنترل گرفتن اوضاع منطقه به بهانه مقابله با دزدی دریایی و مبارزه با تجارت برده که در آن زمان جزو دغدغههای جامعه بشری بود وارد خلیج فارس شدند.
این کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه انگلستان به جای ایجاد امنیت در خاورمیانه با قبایل منطقه قرارداد بست عنوان کرد: انگستان با تمام قبایلی که عضو ایران و تابع آن بودند تک تک قرارداد بست و آنها را تبدیل به امارات عربی تحت الحمایه و مستعمره خود کرد.
وی با تاکید بر اینکه در آن زمان حاج میرزا آقاسی تلاش کرد تا به تعدیهای استعمارگران خاتمه دهد گفت: حاج میرزا آقاسی به بریتانیا هشدار داد که این قبایل جزئی از ایران هستند و از آنجایی که ایران تنها دولت منطقه بود و اساس سیاست داخلی و خارجی بریتانیا هم (در ظاهر) بر پایه دموکراسی بود نمیتوانست این اخطار را نادیده بگیرد؛ ولی وقتی امیر کبیر به جای حاج میرزا آقاسی نشست با دادن اجازه نامه به بریتانیا ادامه سیاست های انگلیسی ایجاد سلطه بر مناطق جنوبی و داخلی خلیج فارس برای مبارزه با دزدان دریایی و تجارت برده مجاز شد و انگلیسی ها حتی اجازه یافتند کشتیهای ایرانی را هم جستوجو کنند.
مجتهدزاده ادامه داد: این نامه بهترین مدرکی بود که بریتانیا از ایران یعنی تنها دولت منطقه به دست آورده بود؛ در حال حاضر هم سیاست آنها فرق کرده و بازی در مناطق دیگری در جریان است؛ ولی فلسفه و تاکتیک عملکرد استعماری همان است که در اوج ژئوپولیتیک استعماری بوده و هنوز در مناطق مختلف سیاست های استعمار به شکلهای مختلف خودنمایی دارد.
وی خاطر نشان کرد: آنها فقط دم از دموکراسی میزنند؛ زیرا ما شاهد هستیم در نیم قرن گذشته آمریکا در هیچ قسمتی از دنیا کوچکترین قدمی در راستای احقاق دموکراسی و حقوق بشر برنداشته است، بلکه تا میتواند از دیکتاتورهای دست نشاندهاش مانند حسنی مبارک و آل سعود استفاده می کند و همین که تاریخ مصرف آنان تمام شود خود فشار میآورد که حسنی مبارکها زودتر صحنه را ترک کنند تا آنها بتوانند به تظاهر به طرفداری از مردم خود را در مقام دوستی مردم به سروری آنان برسانند که البته همه جا این فرمول به همین صورت عمل نمیکند.
مشاور پژوهشی دانشگاه سازمان ملل متحد با اشاره به نامهای که به جورج بوش، رییس جمهور سابق آمریکا در خصوص احقاق دموکراسی نوشته بود گفت: در این نامه به او یادآوری کردم که دموکراسی زمانی پایدار است که بومی باشد. و در هیچ کجای دنیا دموکراسی خارجی جواب نداده است. برای مثال وقتی امریکا مدعی است که دموکراسی در ژاپن را آنها هدیه کردند، ما باید متوجه عدم صداقت این ادعا باشیم چرا که مبنای دموکراسی پیروی دقیق از قانون است که این امر در ژاپن در حد اعلای ممکن کلمه خودنمایی داشته و دارد و این وضعیتی نیست که امریکا به ژاپنی اهدا کرده باشند.
وی تاکید کرد: در شرایط فعلی هم علیرغم داشتن دموکراسی در داخل بیشتر کشورهای غربی در تظاهر غرب به دموکراسیخواهی در روابط خارجی فقط میتواند مورد قبول آدمهای سادهلوح قرار گیرد و این که ایالات متحده آمریکا، ناتو و یا روسیه خواستار تحقق دموکراسی در سوریه باشند.
این کارشناس مسائل بین الملل در بخش دیگری از این گفتوگو با اشاره به تحولات اخیر شمال آفریقا و خاورمیانه عنوان کرد: غرب این تحولات را بهار عربی میداند؛ البته در عربی بودنش تردیدی نیست؛ هرچند آمریکا و اروپا تلاش زیادی میکنند تا آن را از این حالت خارج کنند؛ ولی تا امروز موفق نبوده اند. اما در بهار سیاسی بودن این تحولات حرف زیادی برای گفتن وجود دارد.
وی ادامه داد: واژه بهار در سیاست به معنای آغاز نیکو بوده و تا حدی در تونس شاهد چنین شرایطی هستیم و میتوان امیدوار بود که پس از انتخابات مصر این کشور هم به سمت تنش کشیده نشود؛ ولی متاسفانه مردم در یمن، سوریه، بحرین و لیبی همچنین در مراکش و الجزایر حتی یک روز از بهار سیاسی را در زندگی خود لمس نکردهاند؛ البته اعراب از جنگ جهانی اول به دنبال آزادی بودهاند و هیچگاه ساکت ننشستند.
مجتهدزاده فجایعی را که غرب در تحولات اخیر منطقه به خصوص در بحرین و سوریه و لیبی پدید آورد از خزان هم بدتر دانست و تاکید کرد: با وجود جنایاتی که عربستان سعودی در بحرین مرتکب شد ارباب امریکاییش به هیچ عنوان نمیتواند ادعای آزادی خواهی و دموکراسیخواهی برای این جوامع داشته باشد.
وی با اشاره به اینکه از بعد از جنگ جهانی دوم حرکتهای منطقه جنبه اسلامی داشتند گفت: اینکه در ایران این تحولات را بیداری اسلامی میخوانند، در مقایسه با ادعای بهار عربی امریکاییها، به واقعیت نزدیکتر است؛ چرا که بعد از جنگ جهانی دوم تا امروز این اسلامخواهی به مرور جنبه سیاسی پیدا کرده و به مرور در شرایط منطقهای تاثیر میگذارد.
رئیس پیشین بنیاد یوروسویک لندن ادامه داد: تا حدی این بیداری در مردم منطقه از جمله لیبی و بحرین دیده میشود؛ ولی متاسفانه این امر در حکومت کشورهایی مانند لیبی و یمن هنوز تحقق نیافته و آنها هنوز در خواب و غفلت به سر میبرند.
مجتهدزاده در بخش دیگری از گفتوگوی خود با اشاره به وضعیت فعلی تونس عنوان کرد: برخی بر این باورند که آمریکا بر مسائل تونس یا سایر کشورهای منطقه دامن زد تا به نفت آنها دست یابد؛ این بحث در حالی مطرح می شود که کشورهایی مانند سوریه، مصر، تونس اصلا نفتخیز شمرده نمی شوند ولی می بینیم که امریکا حکومت کشورهای نفت خیز مانند عربستان سعودی، قطر و بحرین را با تمام وجود محافظت میکند تا تغییری در آن مناطق رخ ندهد.
این کارشناس مسائل بینالملل گفت: حکومت تونس قبل از تحولات کاملا متزلزل و غرق در فساد بود و در چنین شرایطی یک جوان تونسی دست به خودسوزی زد که باعث تحریک احساسات در سرتاسر جهان شد و پس از مدت کوتاهی از آغاز تظاهرات مردمی در این کشور، بن علی پا به فرار گذاشت و همین امر جرقه فروریختن دومینویی منطقه را زد.
وی با بیان اینکه این حرکت به سایر کشورها هم جرات اعتراض داد ادامه داد: مردم بحرین ۱۰۷سال است که معترض هستند؛ و اولین جنبش مردمی در این کشور علیه استعمار بریتانیا در سال ۱۹۰۵ آغاز شد و تا امروز هم بحرین همچنان در التهاب بوده و حادثه تونس به مردم بحرین جرات داد که جنبش های دیرینه خود را یک بار دیگر با جسارت بیشتر آغاز کنند ولی در دیگر مناطق عربی جادثه تونس جرات جسارت آغاز جنبش را داد و بلافاصله این جنبش به اشکال مختلف درآمد و به مصر و سایر مناطق نیز گسترش یافت.
رئیس پیشین موسسه یوروسویک لندن در بخش دیگری از گفتوگوی خود با اشاره به اینکه آمریکا هزینه زیادی کرد تا افرادی مانند حسنی مبارک روی کار بیایند تاکید نمود: حسنی مبارک بزرگترین ستون حمایتی اسرائیل در منطقه خاورمیانه عربی بود تا جایی که حتی موفق شد عربستان سعودی که جزء سرسختترین مخالفان اسرائیل بود را در زمره مخلصان این رژیم قرار دهد؛ بنابراین خطا است که فکر کنیم آمریکا طرح برای اخراج حسنی مبارک داشت. امریکا ناچار شد دست از او بردارد تا به مردم مصر وانمود کند که دوست آنها است.
مجتهدزاده ادامه داد: اینکه احزابی که امروز در مصر رقابت میکنند دلخواه آمریکا نیستند؛ نشان میدهد که در روند سیاسی فعلی منطقه هم مردم به نوعی تاثیر دارند و هم ندارند. مانند حمایتی نظامی ارتش و آمریکا از طرفداران حسنی مبارک که در انتخابات این کشور هم دیده شد؛ این در حالی است که طرف مقابل به دلیل نداشتن چنین پشتیبانی باید کاملا آهسته و با احتیاط حرکت کنند.
وی سیاستهای تزویر آمیزی را که از طرف غرب برای حفظ منافعش شکل میگیرد محکوم به فنا دانست و گفت: مشاهده فنا شدن سیاست های تزویزآمیز درس بزرگی برای نسلهای آینده است؛ برای مثال میتوان به حوادث مصر اشاره کرد که ممکن است روند وقایع متناسب با خواسته مردم و حتی آمریکاییها هم نباشد؛ ولی امکانات و شرایط جدیدی برای آزادی نسبت به تزویرهای استعمار نو پیش رویشان قرار می دهد.
این کارشناس مسائل بینالملل عنوان کرد: دموکراسی تنها از راه تکامل تدریجی توسعه سیاسی بومی تحقق مییابد و حوادث روز ممکن است کاملا مطابق میل روزمره نباشد؛ ولی ملت ها روزمره با مفهوم جدیدی روبرو خواهند شد که به تدریج آنها را به سوی استقلال و آزادی رهنمون می شود.
وی با بیان اینکه مبارزات مردم منطقه تنها برای رسیدن به دموکراسی نیست تاکید کرد: این مبارزات در درجه نخست برای رفع زور گویی و زور شنوی است، و متبلور شدن شخصیت ملی هر کشور که به تدریج آنها را به سوی دموکراسی رهنون می شود؛ البته نباید این طور تصور شود که آمریکا هر تصمیمی بگیرد قطعا عملی خواهد شد؛ در حقیقت این مفاهیم از دوران استعمار انگلیس وارد فرهنگ ما شده است که هرچه استعمار اراده کند، واقعیت می یابد. این تصور اگر درست بود که استعمار کهن از بین نمیرفت. ما در تجربه زندگی نیم قرن اخیر شاهد بودهایم که استعمار نو هر طرحی را که به اجرا گذارد در خلال اجرا تحول یافت و تغییر ماهیت داد و ایالات متحده امریکا از جنگ ویتنام در هر جنگی شرکت کرد با وجود طرح ریزیهای گسترده و دقیق، سرانجام با شکست مواجه شد.
مجتهدزاده با اشاره به در انحصار در آوردن رسانههای بینالمللی توسط آمریکا گفت: آنها تلاش کردند تا به تعدادی از رسانههایشان جنبه بینالمللی داده و نکته قابل توجه این است که در این زمینه بیشتر به ساخت زیربناها توجه دارند تا ظاهرسازی و همین امر منجر شده ایت به این که هرآنگاه طرح ها و برنامه ها به خطا رود همان رسانهها مجبور به انعکاس و انتقاد از مسئولین همان کشور شوند. رئیس پیشین بنیاد پژوهشی یوروسویک لندن در بخش دیگری از گفتوگوی خود با بیان اینکه قدرتطلبی و خودخواهی رهبران عامل اصلی نابسامانیهای جهان است عنوان کرد: من در مورد وضعیت فعلی این کشورها بیشتر منتقد سیاسیون هستم تا نظامهایشان؛ زیرا نظامها و حکومتها را هم سیاسیون شکل میدهند؛ ولی وقتی دنیا به کامشان نشد به اختلافها دامن زده و جامعه را به تنش میکشند.
وی ادامه داد: با وجود چنین شرایطی هرگز دموکراسی بومی پدید نخواهد آمد، زیرا حاکمان این کشورها تنها به دنبال قدرت هستند نه چیز دیگر؛ اما در این میان میتوان به فردی مانند آنگ سان سوچی رهبر مخالفان حکومت نظامی برمه اشاره کرد، که ثابت کرد به دنبال قدرت نیست؛ چرا که او حتی در حصر نیز صبحت از آرامش و صلح میکرد.
مجتهدزاده تاکید کرد: آنگ سان سوچی مردم کشورش را با فلسفه و ایدههایی آشنا کرد که میتوانست آنان را با صلح به خواستههایشان برساند، نه خودخواهی و خشونت؛ همچنین او پس از آزادی هم با وجود خواستهاش که کنارهگیری از انتخابات بود در میدان حاضر شد؛ زیرا به عقیده او مکانیزم هر انتخابات پایه هر نوع دموکراسی است و او در انتخابات نخست وزیری برمه شرکت کرد تنها به این دلیل که مانع فراموش شدن این مکانیزم مهم شود.
این کارشناس مسائل بینالملل سیاست امپریالیستی تفرقه بینداز و حکومت کن را مهمترین تهدید برای انقلابهای مردمی خصوصا مردم مصر دانست و گفت: دنیا تغییر کرده و در حال حاضر رهبر نقش موثری در این تغییرات نخواهد داشت. به عقیده من مصر میتواند برای آینده تکامل تدریحی دموکراسی در سایر کشورها زیباترین الگو باشد؛ زیرا توانستند بدون رهبر، نظام دیکتاتوری حسنی مبارک را بیرون کرده و بر افراد باقیمانده از رژیم هم فشار زیادی بیاورند .
وی با اشاره به نقش رهبر در تحولات اخیر خاورمیانه تاکید کرد: در اوج مبارزات مردم در میدان التحریر تمام شبکههای خبری مطرح جهان هم در کنار این میدان چادر زده بودند؛ و با برخی از موثرترین فعالان این جنبشها مصاحبه میکردند؛ در این میان یکی از خبرنگاران از جوانی میپرسد شما در مبارزاتتان رهبری دارید؟ و او میگوید، بله ما رهبر داریم و در پاسخ به سوال خبرنگار که او کیست؟ تلفن همراهش را درآورده و میگوید این رهبر ما است؛ زیرا منظور از رهبر وسایلی است که حرکتهای مردمی را هماهنگ سازد.
مجتهدزاده ادامه داد: به عقیده آنها رهبر فردی است که تاکتیکها را پیاده کرده و اطلاعات را پخش کند؛ البته رسانهها و تلفنهای همراه با رهبران سیاسی این تفاوت را دارند که رسانههای ارتباط جمعی هرگز نمیخواهند رئیس شوند و به همین دلیل هم این الگو وارد ادبیات سیاسی عصر حاضر شده که نمونه آن همین جنبشهای ایالات متحده آمریکاست که از آن به اشغال وال استریت یاد میشود، در این جنبش میدان التحریر نیز وقتی افرادی مانند البردعی و عمرو موسی در جمع معترضین قرار گرفتند مردم محترمانه از آنها خواستند بروند و هر وقت زمان انتخابات و زمان تقسیم پستهای رهبری و سیاسی شد جلو بیایند.
وی در بخش دیگری از این گفتوگو درباره عربستان سعودی گفت: عربستان آن قدر درایت دارد که بداند این تحولات تا زمانی که مردم به خواستههای خود نرسند ادمه دارد؛ حتی اگر صد سال طول بکشد و دامنه این روند خواه و نا خواه به رژیم هایی مانند آل سعود عربستان و سایر متحدشان در شورای همکاری خلیج فارس هم کشیده خواهد شد. انگیزه عربستان از واکنش خشونت آمیز در برابر تهدیدهای ناشی از جنبش های مردمی این است که عربستان سعودی در سقوط هر یک از رژیمهای منطقه سقوط خود را می بیند. در مورد تلاش عربستان برای الحاق بحرین به خاک خود هم خوب است به آل سعود هشدار داده شود که بیاد آورد حسا و قطیف و دیگر استان های متشنج شرقی آن کشور نیز از بحرین بزرگ هستند و با الحاق مجمع الجزایر ملتهب بحرین به خاک آن کشور، بحرین بزرگ دوباره زنده خواهد شد و تشکیل بحرین بزرگ در درون عربستان سعودی مقدمه فرو ریختن کشور آل سعود از درون خواهد بود. رئیس بازنشسته بنیاد یورو سیک لندن با اشاره به اینکه عالم سیاست هیچ گاه نمیتواند بیرهبر باشد تاکید کرد: از آنجا که ما در عالم سیاست با مدیریت سیاسی جامعه سر و کار داریم باید فردی ماهر با افکار متمرکز به اداره امور بپردازد و به همین دلیل هم انتخابات در عرصههای مختلف صورت میگیرد؛ با این حال من معتقد هستم که در آینده بحث رهبری جوامع هم تغییرکرده و به صورت بازتر در خواهد آمد. این کارشناس مسائل بین الملل با بیا اینکه عمان تنها عضو شورای همکاری خلیج فارس است که سرنوشت متفاوتی نسبت به سایر اعضا خواهد داشت، عنوان کرد: اگرچه این کشور سلطنتی بوده و مجالس و شورا های عمان هم اکثرا تشریفاتی است ؛ ولی اساسا قابوس در بین مردم محبوب است؛ زیرا عمان امروزی به دست او ساخته شد وهمان طور که دوگل پدر فرانسه لقب گرفته است، قابوس را هم باید پدر عمان شناخت.
وی ادامه داد: قابوس فردی مردمی است که این خصوصیت در عملکردش هم به خوبی مشخص بوده و او در هیچ یک از ماجرا جویی های جهان عرب شرکت نکرد و برای مثال، هیچگاه در نزاع و کشمکش های ضد ایرانی شورای همکاری خلیج فارس شرکت نکرد؛ همچنین دیده نشد که او در مباحثی که مربوط به قدرت طلبی حاکمان منطقه ای یا بین المللی است شرکت کند.
مجتهدزاده صلح و امنیت حاکم در عمان را به دلیل تدبیر قابوس دانست و تاکید کرد: به غیر از عمان که وارد این درگیری ها نشده، عربستان سعودی و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، به خصوص بحرین و قطر با اقدامات خلاف اصول اخلاق بشری خود را در صف انتظار دریافت نتایج این تحولات به کشورهایشان هستند.
گفتوگو از خبرنگار ایسنا: آزاده تهرانی