ارزیابی رسانههای فضای مجازی اصلاحطلبان، بهویژه همگرایان با خط جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب حاکی از آن است که هدف نخستین آنان القای پیام زیر به افکار عمومی است:
«حاکمیت قصد دارد حضور پر رنگ مردم در انتخابات را فدای نتیجه تضمینشده کند».
آنان با بهکار بردن عنوان «حاکمیت» میکوشند هم راس نظام را بهصورت ضمنی مورد حمله قرار دهند و هم از تبعات قانونی و اجتماعی آن بهدور بمانند.
بر مبنای پیامی که آنان قصد القای آن را دارند؛ نظام از فاز مشارکت گسترده به نفع نتیجه مطمئن و تضمینشده عبور کرده و عملا جمهوریت نظام را فدای قرار دادن فرد مطلوب در منصب ریاست جمهوری کرده است. گمانهای که از لحاظ علمی قابل اثبات نبوده و در هر انتخابات شاهد بودهایم که اصلاحطلبان همین ساز را کوک کرده و در نهایت هم وقتی کاندیدای مطلوب آنان از صندوق بیرون آمده اصلا گویی هیچگاه چنین ادعایی مطرح نکردهاند!
محورهای عملیات روانی رسانههای اصلاحطلب عبارتند از:
۱٫ تاکید بر اهمیت میزان مشارکت نسبت به پیروزی فرد مطلوب در انتخابات گذشته:
این رسانهها با این فرض که اساسا آراء بیش از ۴۰ درصد به آنها تعلق داشته و نظام مایل است با کاهش مشارکت به نتیجه مطمئن برسد؛ این گونه القاء میکنند که هرگاه آراء خاکستری به میدان آمده به نفع آنان بوده است. فقط نگاهی به انتخابهای ریاست جمهوری ۸۴ و ۸۸ ثابتکننده فرض غلط و نادرست آنان است. در دوران دوم خرداد نیز این تحلیل غلط، مبنی بر این که آراء بالای ۵۰ درصد اصولا گرایش ضدانقلابی دارند؛ این جریانات که بعضا سابقه انقلابی نیز داشتند؛ را به مرور به سمت همگرایی با جریانات ملی مذهبی برد. اشتباهی که در انتخابات شورای شهر سال ۱۳۸۱ اثبات شد و مشاهده کردند جریان ملی مذهبی علیرغم تایید در انتخابات شورا نتوانستند رایی را به خود اختصاص دهند. بهیاد داریم در آن زمان، انتخابات شورای شهر ۸۱ با هماهنگی دولت و مجلس از نظارت استصوابی (تأیید صلاحیت) شورای نگهبان خبری نبود. علی تاجرنیا رئیس هیئت نظارت که عضو اصلاحطلب مجلس ششم بود آن هنگام گفته بود «ما تنها وابستگان به کومله، دمکرات و منافقین آنهم در صورت ارائه اسناد جدید از سوی وزارت اطلاعات را رد صلاحیت کردیم» اما در آن انتخابات، پیروز نهایی جریان اصولگرا بود نه جریان اصلاحطلب یا متحدان ملی مذهبی آنان!
۲٫ ادعای قربانی و فدا شدن حضور مردم در برابر نتیجه تضیمنی توسط حاکمیت در انتخابات مجلس یازدهم.
این ادعا در حالی صورت میگیرد که در هر انتخاب در جمهوری اسلامی، پرقدرتترین پیامها برای جلب مشارکت از سوی رهبری معظم انقلاب صادر میگردد. ادعای نتیجه تضمینی برای نظام که دهها سال است از سوی اصلاحطلبان تکرار میشود؛ در حالی است که فقط ظرف ۳۲ سال گذشته ۲۴ سال دولت در اختیار آقایان هاشمی، خاتمی و روحانی بوده است که مورد حمایت اصلاحطلبان بودند. واقعا این چطور تمایل به نتیجه تضمینی است که برونداد آن حاکمیت اصلاحطلبان و جریانات نزدیک به آنان میشود؟
۳٫ تاکید بر اهمیت نتیجه تضمینی برای دستگاههای امنیتی بر خلاف نظر رهبری:
در بخشی دیگر، اصلاحطلبان برای گریز از واقعیت تشویق مقام معظم رهبری به مشارکت، کوشیدهاند با عبور از ایراد اتهام به رهبری نظام، وضعیت ترجیح انتخابات مطمئن بر مشارکت را به نهادهای امنیتی نسبت داده و رهبری را از آن نامطلع بنمایانند!! اصلاحطلبان متاسفانه برای گریز از حق در دام تناقض افتادهاند. از یک سو رهبری را هدف اتهام خود قرار میدهند؛ از طرفی رهبری را از بازی نهادهای اطلاعاتی بیاطلاع تصویر میکنند و از طرف دیگر نمیتوانند واقعیتهای صحنه را که حاکی از فراموش شدن اصلاحطلبان توسط رایدهندگان است، باور کنند. تردیدی نیست که باز هم انتخابات به حقگریزان درسی جدی خواهد داد؛ اما آیا درس میگیرند؟