افزایش سن ازدواج و بالارفتن تعداد دختران و پسران مجردی که تمایلی به ازدواج و بر دوش کشیدن بار سنگین تعهد در برابر خانواده را ندارند، زمینه سازمشکلات اجتماعی بسیاری برای جامعه ما خواهد بود. بنابر آمار سازمان ثبت احوال، در حال حاضر نزدیک به ۱۵میلیون پسر بالای ۲۵ سال ازدواجنکرده داریم که این آمار درباره دختران، به هشت میلیون نفر میرسد. همچنین تعداد دختران بالای ۳۵ سال که هرگز ازدواج نکردهاند، حدود یکمیلیون نفر است. در بررسی بالارفتن سن ازدواج، میتوان عمدهترین دلایل آن را در دومحور اقتصادی و فرهنگی خلاصه کرد. بسیارند جوانانی که دوستدار ازدواج و تشکیل خانواده هستند، اما مشکلاتی نظیر بیکاری و مسکن مانع آنها میشود. درمقابل نیز جوانانی هستندکه از تمکن و بنیه مالی خوبی برخوردارند اما از ازدواج گریزانند، چون آن را عملی بدوی و عقبمانده میدانند!.
متاسفانه تبلیغات درمورد ازدواج درکشورما عقلانی و منطقی صورت نمیگیرد. این الگوی تبلیغاتی که جوانان درسنین پایین ازدواج کنند، ازسوی مسولان مورد تاکید قرار دارد و برخی اقشارجامعه نیز، بی آنکه پیش زمینههای تحقق این امر فراهم باشد، آن را اقدامی مثبت تلقی میکنند. درحالی که ازدواج در سنین جوانی که طرفین هنوز به بلوغ اجتماعی و اقتصادی دست نیافتهاند، میتواند معضلات اجتماعی فراوانی را ایجادکند. اگر این مسأله را تبلیغ کنیم که جوانان اول ازدواج کنند و سپس به سراغ تأمین مایحتاج زندگی بروند، مفاسد بیشتری نسبت به دیرازدواج کردن آنها خواهد داشت. چرا که اگر ازدواج کردند و بعد از آن مشکلات اقتصادی آنها حل نشد، این ازدواج به طلاق منتهی میشود که خود سرمنشأ مشکلات و مفاسد بسیاری است.
غیر از مسائل اجتماعی و اقتصادی، مسائل فرهنگی از جمله، کمرنگ شدن نقش خانوادهها در ازدواج نیز در افزایش سن ازدواج تأثیر دارند، در گذشته رسوماتی برای ازدواج وجود داشت که دیگر کمتر شاهد آن در میان جوانان و خانوادهها هستیم. در ازدواجهای سنتی، این خانوادهها بودند که نقش اصلی را از ابتدا تا انتهای مراسم ازدواج و حتی پس از آن بازی میکردند که امروزه همه این نقشها را خود طرفین ازدواج بر عهده گرفتهاند و نیازی به دخالت بزرگترهای خانواده در امر ازدواج نمیبینند. درازدواجهای سنتی خانواده طرفین نسبت به همطرازی سطح اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی یکدیگر تحقیق میکردند و درصورت همگن بودن رفتارها اقدام به معاشرت مینمودند.
اما امروزه این دخترو پسر جوان هستند که یکدیگر را پیدا میکنند و بدون درنظر داشتند تطابق سطح فرهنگی و اقتصادی خانواده هاشان، اصرار به ازدواج دارند و بعد از گذشت مدت اندکی متوجه شکافهای عمیق در سلایق و علایق میان خود میشوند و به جدایی رضایت میدهند. اما تأسف بار اینکه به دلیل ضعفهای فرهنگی ما، امروزه در میان دختران و پسران جوان، این فرهنگ رواج یافته که ازدواج نکردن، نوعی نماد تمدن و باکلاسی است و کسانی که ازدواج میکنند، اُمّل و عقبمانده اجتماعیاند. در بین جوانان پایتخت این الگو بسیار گسترده و عمیق تر رواج پیداکرده و دختران و پسران جوان ازدواج را امری تحمیل کننده و دردسرساز میدانند.
واقعاً در یک جامعه اسلامی عملکرد ما چگونه ارزیابی خواهد شد و چه کسی پاسخگوی این کج رویهای فرهنگی خواهد بود؟ چه اقدامی ازسوی مسولان و نهادهای کشور صورت گرفته که ازدواج برای جوانان امری سازنده تلقی گردد و آن را به چشم مانعی بزرگ و چالهای عمیق نپندارند.
بهترین قانونی که ما درباره ازدواج جوانان داریم، طرحی است که در مجلس به تصویب رسید و متأسفانه اجرا نشد. در طرح تسهیل ازدواج جوانان، همه پیشبینیها اعم از آموزش، مسکن، اشتغال، فرهنگسازی و تسهیلات اقتصادی برای افزایش آمار ازدواج، در نظر گرفته شده بود که متأسفانه با بایکوت شدن آن از سوی دولت، به فراموشی سپرده شد. شاید در پاسخ به این ادعا مطرح شود که اقداماتی همچون دادن وام ازدواج و مسکن مهر برای ترغیب جوانان به ازدواج صورت گرفته است. باید در نظر داشت که دادن وامی که برای گرفتن آن جوان باید به دنبال ضامن و فیش حقوقی به عالم و آدم التماس کند و در نهایت کارمزدی سنگین به آن تعلق گیرد، جزء موارد ترغیبی و تبلیغی محسوب نمیشود.
ضمن اینکه مسکن مهر نیز درحال حاضر باتوجه به بعد مسافت و فراهم نبودن امکانات رفاهی به هیچ وجه مورد رضایت و علاقه زوجین جوان نیست. لزوم ایجاد انگیزه و تغییر ذائقه فرهنگی جوانان نسبت به ازدواج، امری است که باید از سوی مسولان مورد توجه قرارگیرد و درکنار آن نیز خانوادهها باید نوع نگرش خود به ازدواج فرزندانشان را مورد توجه قرار دهند. تحقیق و دقیق شدن در مورد ازدواج جوان، به معنای گرفتن حق انتخاب و آزادی آن نیست، بلکه خانواده با این کار به عنوان پشتوانه و تضمین کننده دوام زندگی دوجوان وارد عمل خواهد شد.
نویسنده : حمیدرضا عسگری
کد خبر :۹۱۰۳۲۳م۱۰ روزنامه آفرینش