البته اتکا به ماشینآلات خارجی مشکلاتی با خود به همراه دارد؛ از آن جمله در شرایط تحریم عدم دسترسی به قطعات مورد نیاز، مواد اولیه و تکنیسینهای خارجی مشکل بزرگی را برای تولیدکنندگان داخلی ایجاد کرده است.
در حال حاضر ماشینآلات و مواد اولیه به روش عرفی وارد نمیشوند و برای واردات آنها باید روشهایی برای دور زدن تحریمها به کار گرفته شود که این موضوع نیز هزینههای تامین مواد اولیه و ماشینآلات را به شدت افزایش داده و از سوی دیگر تضمینهای مورد اعتماد برای ایفای قراردادهای تامین کالا در این شرایط تضعیف میشود و ناچاریم به فروشنده اعتماد کنیم.
در بسیاری از صنایع غذایی ۷۰درصد مواد اولیه از داخل تامین میشود و تولیدکنندگان این صنایع برای باقیمانده نیاز خود با مشکل تحریم روبهرو هستند و متاسفانه برای این محصولات جایگزین وجود ندارد و بر این اساس باید هزینههای مازاد واردات را متحمل شویم.
نکته دیگر آنکه موضوع تورم در سالهای اخیر باعث کاهش شدید قدرت خرید مصرفکننده شده و این موضوع یک چالش مهم برای تولیدکنندگان است. قیمت تمام شده مواد اولیه روی قیمت فروش اثر دارد، اما موضوع مهمتر اثری است که تورم روی قدرت خرید مصرفکننده دارد که این امر باعث شده حاشیه سود تولید به صفر نزدیک شود؛ درحالیکه در یک بازار با اقتصاد سالم و بدون تورم، تولید باعث کسب سود مشخصی میشود.
این در شرایطی است که قیمتگذاری دستوری و کنترل قیمتها نیز روی توان تولیدکننده اثر منفی بر جای گذاشته است. ما معتقدیم بزرگترین مجازات برای تولیدکنندهای که محصول خود را گران به فروش میرساند، از دست رفتن تقاضا است و به همین دلیل کنترل قیمت راهحل درستی نیست.