در پیچ تاریخی مهمی قرار داریم. در قرون پیش، حکومت و نیروهای سیاسی درک درست و دقیقی از جهان جدید و تحولاتی که در پی آن میآید، نداشتند. فاقد چشمانداز بودند و در میانه میدان سرگردان اسیر تندباد حوادث شدند.
امروز نیز کم و بیش همین است، چنین درکی در حکومت و نیروهای سیاسی غایب است. امید همه این بود که برجام به نتیجه برسد، هنوز هم ناامید نیستیم، گرچه امیدمان کمتر شده است.
سیاست خارجی ایران در ۴۳ سال گذشته هیچگاه تا این حد تحتتاثیر متغیرهای بیرونی و خارج از کنترل نبوده است. طولانی شدن تحریمها رمق اقتصاد را کشیده است. توقف رشد اقتصادی، فقر و نابرابری را بیشتر کرده است.
گرچه در سال ۱۴۰۰ از شدت افول اقتصادی کاسته شد، زیرا با آمدن بایدن در امریکا از فشار تحریمها نیز کاسته گردید، ولی باید به یک حقیقت اشاره کرد که در چنین شرایطی جامعه ایران ظرفیت تحمل این حد از تنشهای منطقهای و اقتصادی را ندارد و ممکن است به دلیل تنشهای مکرر به نقطه خستگی برسد. از یمن تا فلسطین، تا سوریه و عراق، جنوب خلیجفارس و افغانستان و اکنون در سطح بینالمللی و تحت تاثیر جنگ اوکراین قرار گرفتن و تحریم طولانی مدت، تناسبی با تواناییهای ما ندارد.
ولی راهحل عبور از این وضعیت در نهایت نیز ستیز و مبارزهجویی و خشونتهای کلامی و گفتاری و تحلیلی میان نیروهای سیاسی نیست. اگر بنا بود این فرهنگ سیاسی موثر باشد، امروز در این موقعیت نبودیم. در آغاز قرن ۱۵ باید طرحی نو در انداخت و کوشید که ایران را از این پیچ تاریخی آن به سلامت عبور داد. همه ما به مردم و میهن خود بدهکاریم. شاید فراموش کردن ستیز و مبارزهجویی تنها راه ما برای عبور از این پیچ تاریخی باشد. هر کس در این راه پیشگام شود شجاعتر و اخلاقیتر رفتار کرده است.
امیدوارم مردم بیش از این چشم انتظار عبور از این پیچ نمانند. در بنبستها همیشه فرصتهایی برای گشایش هست، البته اگر قدری همدلی و گذشت داشته باشیم. ایمان پیدا کنیم که راه گذشته ما طی این دو قرن اشتباه بوده که به اینجا رسیدهایم، باید خیلی از مفروضات ذهنی خود را کنار بگذاریم.