افق:(ofoghnews.ir) روزنامه صهیونیستی “جروزالم پست”، امروز با انتشار مقالهای به قلم “آلبرت ولف”، به بررسی دلایل واهمه غرب از برنامه هستهای ایران پرداخته و آنها را بیاساس قلمداد کرده است.
ولف به این نکته اشاره میکند که “سیاستمداران و کارشناسان زیادی آمریکا، اروپا و اسرائیل با ایده حمله نظامی به ایران مخالف هستند، اما همه آنها به سه دلیل بیپایه و اساس یک ایران مجهز به سلاح هستهای را غیرقابل قبول میدانند”.
“اول اینکه ایران فرصت بهتری برای فشار آوردن به همسایگان خود پیدا میکند. دومین دلیل آنها این است که به محض اینکه ایران هستهای شود، همسایگانش نیز انتخابی ندارند به جز به دست آوردن تسلیحات هستهای. و سوم اینکه یک ایران هستهای ممکن است تسلیحات هستهای را در اختیار سازمانهایی نظیر حزبالله قرار دهد”.
او در ادامه به بررسی هر سه این فرضیهها که به گفته خود او نیز فرضیههایی بیپایه و اساس است، میپردازد.
• تسلیحات هستهای کاربری تهاجمی ندارند
ولف نیز در مقاله خود از زاویه دیدی مشترک با “کنت والتز” نظریهپرداز مشهور آمریکایی که سلاح هستهای را لازمه حاکم شدن ثبات در منطقه دانسته بود، به این قضیه نگاه کرده و مینویسد: منطق عقلی میگوید که هرگاه ایران به سلاح هستهای دست یابد، در موقعیت برتری قرار گرفته و میتواند به همسایگانش را وادار به انجام کارهایی کند که این کشورها در حالت عادی انجام نمیدهند. منطق این فرضیه هم بسیار ساده است؛ قدرت تخریب تسلیحات هستهای به حدی است که زمانی که یک کشور هستهای کشور غیرهستهای را مورد تهدید قرار میدهد، آن کشور چارهای ندارد جز تسلیم شدن.
او عنوان میکند که این خط فکری در اوایل جنگ سرد آغاز شد، یعنی زمانی که سیاستمداران آمریکایی به این باور رسیدند که این قدرت هستهای آمریکا بوده که شوروی را به عقبنشینی در بحران آذربایجان مجبور کرده و چین را وادار به امضای صلحنامهای کرده که موجب پایان جنگ شبه جزیره کره شد.
با وجود آنکه به خوبی مشخص شده که تسلیحات هستهای میتوانند از بروز حملات جلوگیری کنند، اما شواهد بسیار اندکی در مورد کارآمدی تسلیحات هستهای در فشار آوردن به دولتهای ضعیفتر و غیرهستهای وجود دارد.
• تسلیحات هستهای ناتوانی خود در فشار آوردن به کشورها را نشان داده
به عقیده ولف این امر هم به سیاستهای داخلی کشورهای غیرهستهای که در معرض تهدید قرار گرفتهاند، بازمیگردد. اولا اینکه کشورهایی که مورد تهدید قرار گرفتهاند، به این فکر میکنند که اگر امروز عقبنشینی کنند، فردا به آنها حمله میشود، و در ثانی عقبنشینی در سیاست خارجی در فضای این کشورها به عنوان یک ضعف در رهبری قلمداد میشود و به همین جهت دولت کشورهای تهدید شده علاقهای به عقبنشینی در برابر تهدیدها نخواهند داشت.
نویسنده این مقاله برای این ادعای خود، نقبی به سال ۱۹۵۶ زده و به ماجرای اقدام مصر در بستن کانال سوئز اشاره میکند. در جریان این مناقشه، با وجود فشار فرانسه و انگلیس و حتی تهدید انگلیس مبنی بر حمله به مصر، این کشور غیرهستهای بر اقدام خود تاکید کرده و در برابر تهدیدات مقاومت کرد.
ناتوانی اسرائیل در استفاده از قدرت هستهای در سال ۱۹۷۸ علیه سوریه و همچنین عدم استفاده آمریکا از سلاح هستهای در حمله به افغانستان از دیگر مواردی است که ولف به آن اشاره میکند.
دومین دلیل واهمه غرب که ولف به آن اشاره کرده بود، بحث به راه افتادن مسابقه تسلیحات هستهای در خاورمیانه است.
او برای رد این نظریه نیز به وضعیت چین و همسایگان این کشور اشاره میکند. به گفته وی، سالها همسایگان چین این کشور را بزرگترین تهدید برای خود میدانستند. اما این کشور بارها تاکید کرده است که دلیلی برای ترس از تسلیحات هستهای وجود ندارد.
همچنین دستیابی چین به بمب، موجب به راه افتادن مسابقه تسلیحاتی در آسیای شرقی نشد. حمایت آمریکا از ژاپن و کره جنوبی موجب شد تا آنها کمتر برای به دست آوردن توان بازدارنده هستهای احساس نیاز کنند.
امروز هم چتر هستهای آمریکا هم میتواند کارایی مشابه با زمانی که چین به بمب هستهای دست یافت را برای خاورمیانه داشته باشد. عضویت ترکیه در ناتو هم نیاز این کشور به دستیابی به سلاح هستهای را مرتفع میکند.
وی نهایتا تجهیز حزبالله به سلاح هستهای را بسیار نامحتمل میداند، چراکه موجب میشود تا مسئولیت استفاده از آن متوجه ایران شود.
پس از آنکه “کنت والتز” نظریهپرداز برجسته آمریکایی مقالهای در حمایت توسعه و اشاعه تسلیحات هستهای منتشر کرد، بسیاری از کارشناسان غربی این خط فکری را دنبال کرده و برخی داشتن تسلیحات هستهای را امری مثبت و برخی دیگر آن را منفی اما بیخطر ارزیابی کردهاند. با وجود تمام این تحلیلها، ایران همواره بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای خود تاکید کرده است.