چاقوی جراحی را نباید به دست هر کسی داد. *دو نفری که وظیفهٔ جراحی اقتصاد ایران را بر عهده گرفتهاند هیچ تخصصی در زمینهٔ جراحی اقتصاد ندارند*. این موضوع آن قدر بدیهی است که شاید نیاز به ارائهٔ هیچ دلیل و مدرکی نباشد. *آقای رئیسی با کدام پشتوانهای در علم اقتصاد به خودش اجازه داده وارد اتاق عمل شود و با چاقو به جان بیمار رو به موت بیفتد؟* و دستیار ایشان، آقای *سید احسان خاندوزی چه تخصص و چه تجربهای در علم اقتصاد دارد؟* دانشگاه امام جعفر صادق که ایشان مدرک علمی خود را از آن گرفته اساساً چه اعتبار علمیای دارد؟ این دانشگاه تنها کارکردش تولید کادرهای سیاسی برای پر کردن مناصب سیاسی جمهوری اسلامی است. رتبهٔ این دانشگاه در جدول رتبهبندی دانشگاههای جهان سه هزار و سیصدم است. یعنی تقریباً هیچ ارزش علمیای ندارد. خب از دانشآموختهٔ چنین به اصطلاح دانشگاهی توقع چه علم و دانشی میرود؟ *این آقا که تحریمها را نعمت میداند و FATF را غیر ضروری، نه علم اقتصاد میداند* نه تجربهٔ این کار را دارد. کسی که مهمترین کتاب اقتصادیای که خوانده «اقتصاد نا»ی سید محمد باقر صدر است چگونه میخواهد معادلات چند مجهولی اقتصاد ایران را حل کند. با کدام علم با پشتوانهٔ کدام تجربه؟
*وای که این مملکت تبدیل شده به سرزمین عجایب..حداقل ای کاش به تجربهٔ دیگر کشورها هم یک نگاهی میکردید. چرا راه دور برویم، به همین کشور همسایه ترکیه نگاه کنید که موقعی که خواست اقتصادش را جراحی کند رفت سراغ شاخصترین اقتصاددان خودش، رفت سراغ یک جراح واقعی و چاقوی جراحی را به دست او سپرد. کمال درویش یک تحصیلکردهٔ علم اقتصاد بود که از دانشگاه پرینستون آمریکا مدرک دکتری خود را گرفته بود. *پرینستون دانشگاهی است که همیشه در رتبهٔ اول یا دوم جدول بهترین دانشگاههای جهان قرار داشته است؛ *دانشگاهی که اساتیدش تاکنون چهل جایزهٔ نوبل دریافت کردهاند*. درویش سابقهٔ بیست و چهار سال کار در بالاترین مناصب بانک جهانی را داشت. بله، ترکها اقتصاد بیمار خودشان را در اوایل دههٔ دو هزار میلادی به دست چنین کسی سپردند و *این جراح واقعی در عرض سه سال تورم صد و بیست درصدی ترکیه را تک رقمی کرد،* و کشوری را که هفتاد و چهار درصد جمعیتش در زیر خط فقر زندگی می کردند و سه سال متوالی نرخ رشد اقتصادی منفی شش درصدی را تجربه کرده بود از نابودی حتمی نجات داد.
*این هم از شوربختیهای ما ایرانیهاست که به جای اینکه یک کمال درویش نصیبمان کند یک سید احسان خاندوزی نصیبمان کرده است.*