به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، شهریورماه جاری، کارکنان انتظامات یکی از بیمارستانهای شهر ری از طریق تماس تلفنی با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰، مرگ مشکوک مرد جوانی را با شلیک گلوله روی تخت بخش اورژانس گزارش کردند.
بهدنبال این خبر، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی سردخانه بیمارستان شدند و جسد مردی حدوداً ۲۵ساله بهنام ساسان را مشاهده کردند که هدف شلیک گلوله جنگی قرار گرفته بود، بررسیهای اولیه نیز نشان میداد که جسد داخل یک خودروی رهاشده در خیابان کشف شده است.
بدین ترتیب اقدامات اطلاعاتی آغاز شد و با استعلام از شماره پلاک خودروی موردنظر صاحب آن شناسایی و دستگیر شد. متهم پرونده در جریان بازجوییها ماجرا را اینطور توضیح داد: در قهوهخانه بودم که ناگهان یکی از دوستانم تماس گرفت و گفت با چند مرد جوان در نظامآباد درگیر شده است و میخواهیم برای دعوا به آنجا برویم که من بهرسم رفاقت قبول کردم و با خودروی خود بهدنبال دوستانم رفتم.
او ادامه داد: همه ما تا دندان مسلح به سلاحهای گرم و سرد بودیم و خون جلوی چشمانم را گرفته بود، در صندلی عقب ماشین ساسان و قاتل حضور داشتند که ناگهان صدای شلیک آمد، در این میان ماشین را متوقف کردم و متوجه شدم ساسان تیر خورده است، دوستانم پس از این تیراندازی صحنه را ترک کردند، سعی کردم دوستم را به بیمارستان برسانم اما در میان راه جان خود را از دست داد، من که خیلی ترسیده بودم ماشین را همانجا گذاشتم و با پای پیاده فرار کردم.
کارآگاهان برای صحت و سقم این ماجرا دوربینهای مداربسته صحنه جرم را هدف بازبینی قرار دادند و مطمئن شدند که متهم حقیقت را میگوید، بدین ترتیب، بهسرعت اقدامات شبانهروزی برای دستگیری مرد جنایتکار آغاز شد.
کارآگاهان اداره دهم که سایه به سایه دنبال ردپای متهم بودند، متوجه شدند که او پس از ارتکاب جنایت به خانهای در اسلامشهر رفته است و قصد دارد خیلی زود ایران را برای همیشه کند.
کارآگاهان پس از دریافت این اطلاعات مهم، با کسب مجوزهای لازم قضایی از بازپرس جنایی بیدرنگ راهی مخفیگاه موردنظر در اسلامشهر شدند و پس از تعقیب و مراقبتهای نامحسوس مرد جنایتکار را در یک عملیات ضربتی دستگیر کردند که متهم در همان بازجوییهای اولیه به قتل ناخواسته دوست خود اعتراف کرد.
گفتوگو با متهم
مقتول را از کجا میشناختی؟
هممحلهای بودیم و از دوستان نزدیکم بود.
سر چه موضوعی با افرادی در نظامآباد درگیر شده بودید؟
در اینستاگرام کریخوانی داشتیم که بههمینخاطر قرار دعوا گذاشتیم.
دوستت را چرا به قتل رساندی؟
ناخواسته بود.
بیشتر توضیح بده؟
با ساسان روی صندلی عقب خودرو نشسته بودیم و من درحال مسلح کردن کلتکمری بودم که ناخواسته دستم روی ماشه رفت و گلولهای به بدن او شلیک شد.
پس از تیراندازی چرا فرار کردی؟
خیلی ترسیده بودم و نمیخواستم دستگیر شوم.
کلتکمری را از کجا از خریده بودی؟
یکی از دوستانم به من داده بود.
پس از جنایت چهکار کردی؟
به اسلامشهر رفتم و قرار شد به تبریز بروم و از آنجا با یک قاچاقچی کشور را ترک کنم.
پشیمانی؟
بله، نمیخواستم دوستم را به قتل برسانم، همهچیز یک حادثه بود، پشیمان و شرمنده خانواده مقتول هستم.
متهمان جهت روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند و تحقیقات همچنان ادامه دارد.
انتهای پیام/+