یک پایگاه ضدجنگ با اشاره به رنج مداوم فلسطینیها و ناشنیده ماندن صدای مظلومیت آنها، رسانهها و جریانات قدرت را عامل اصلی ناشناخته ماندن صدای کسانی مانند راشل کوری دختر صلح طلب آمریکایی دانست که مقابل اسرائیل و جنایاتش ایستادهاند.
در مقالهای که به قلم «جنیفر لووینسین» در پایگاه خبری ضدجنگ «استاپ وار» منتشر شد، با مقایسه «آن فرانک» دختر یهودی آلمانی که بخاطر نوشتههایش در جنگ جهانی دوم درباره جنایات نازیها معروف شده و «راشل کوری» دختر آمریکایی که در تلاش برای مقابله با صهیونیستها زیر بولدوزر اسرائیل جان خود را از دست داد، نوشت: در روزگاری دیگر، داستان راشل کوری توسط کودکان دبستانی سراسر دنیا خوانده خواهد شد و میلیونها نفر از مکانی بازدید خواهند کرد که راشل به تنهایی در مقابل بولدوزر زرهی اسرائیل ایستاد و جان خود را داد تا این حرف را برساند که «دیگر این کارها کافی است.
*از قبل معلوم بود در حکم دادگاه راشل کوری، اسرائیل تبرئه میشود
هنوز آدمها مشغول خواندن یادداشتهای «آن فرانک» یهودی هستند و به دیدار مکانی میروند که او و خانوادهاش بعد از حمله نازیها به هلند و اشغال این کشور، در آن مکان پنهان شده بودند.
اما در ۲۸ اوت ۲۰۱۲ بود که قاضی «اودد گرشون» در اسرائیل حکم دادگاه مدنی «راشل کوری» را صادر کرد. به هرحال، جای تعجب نداشت که اسرائیل و ماشین جنگی آن، خود را از همه مسئولیت های قتل راشل تبرئه کند.
*داستان راشل کوری مانند اخبار مربوط به فلسطین ناشناخته نگه داشته شده است
این امر برای من قابل انتظار بود. با وجود گذشت ۹ سال از زمانی که راشل زیر بولدوزر کشته شد، بولدوزری که طبق معمول و در عملی غیرقانونی و غیرمعقول مشغول نابودی خانهها و زندگی دهها هزار نفر از مردم رفح در نوار غزه بود، راشل کوری هنوز برای اکثریت افکارعمومی تحصیل کرده در آمریکا به عنوان شخصیتی ناشناخته باقی مانده است. برعکس فرانک که نحوه مرگ، او را جاوید کرد، نام راشل و زندگی و مرگ او درست مانند اخبار مربوط به فلسطینیها از سابقه تاریخی آمریکا حذف شدهاند. هم ماجرای راشل کوری و هم اخبار مربوط به فلسطینیها ناشناخته، نامفهوم مانده و به عمد و از طریق ارایه اطلاعات نادرست، مخدوش ماندهاند.
*آرمان راشل کوری و مردمی که او از آنها دفاع کرد، هنوز نادیده مانده است
آرمانی که راشل کوری در دفاع از آن جان باخت و مردمی که او در دفاع از آنها ایستادگی کرد – مردمی که صدایشان هنوز به عنوان یک صدای مشروع و معتبر برخاسته از انسانهایی که شاهد درد و نابودی خود هستند، شناخته و درک نشده است – هنوز در انتظارند تا به آن صورتی که شایسته است و به عنوان صدای انسانهایی مورد توجه قرار گیرد که ساکنان تاریخی فلسطین بودند و علیه آنها جنایتی غیرقابل تصور و وحشیگری بسیار شدیدی صورت گرفته است.
*زخمهای حاصل از اسرائیل تا زمانی که تلآویو عذرخواهی نکند و غرامت ندهد، التیام نمییابد
تا زمانی که اسرائیل اعتراف نکند و غرامت ندهد و به قانون بینالملل و اعلامیه جهانی حقوق بشر احترام نگذارد و تا زمانی که اسرائیل بطور علنی بخاطر بیعدالتی تاریخی که علیه مردم بومی فلسطینی به کار بسته عذرخواهی نکند، زخمهایی که این رژیم ایجاد کرده، ترمیم نخواهند شد و گسترش خواهند یافت، همانطور که تاکنون اقداماتی که این رژیم در سراسر خاورمیانه و در چهار گوشه دنیا مرتکب شده و از اسرائیل دولتی منفور ساخته، گسترش یافته است.
*اسرائیل تا زمانی میتواند به اقدامات خود ادامه دهد که زیر چتر آمریکا باشد
تصوری که بطور فزاینده از اسرائیل در دنیا و حتی در میان قدرتهای غربی رایج شده این است که اسرائیل میتواند به راحتی و در مصونیت کامل به این اقدامات خود ادامه دهد اما تا زمانی که تحت حمایت و زیر چتر قدرت نظامی آمریکا باقی باشد.
راشل کوری یک دانشجوی مقاوم، سخنور و جسور ۲۳ ساله بود که به همراه دیگر اعضای جنبش همبستگی بینالمللی به غزه رفت تا شاهدی بر مدعای نابودی عمدی و بیرحمانه زندگی ملی، تاریخی و فرهنگی فلسطینی توسط اسرائیلیها باشد.
*نام راشل کوری در کریدور قدرت و جریان غالب رسانهای گم شد
از آنجایی که راشل در حمایت از قربانیان بیصدا کشته شد و در برابر سیاست غلط خاورمیانهای اسرائیل و آمریکا به پا خاسته بود، نام و میراث او همچون یک سند محرمانه و فوق سری در سوابق تاریخی رسمی آمریکا مخفی نگه داشته شد. نام او تنها در حد زمزمه باقی ماند. او همانند سایهای در کریدور قدرت و جریانات رسانهای باقی ماند که در آنها تنها اتفاقات سیاسی و تاریخی به آن گونه که مجاز است، منتشر میشوند. جریان رسانهای که در کنار حمایت آمریکا و پیچیدگی اهداف سلطهطلبانه منطقهای، موجب پایدار ماندن این تفکر نادرست میشود که اسرائیل خیرخواه است.
*وقتی که آمریکا با سرنوشت راشل کوری چنین برخوردی میکند، تکلیف فلسطینیها مشخص است
حال که آمریکا توانسته با موفقیت زندگی و مرگ یک زن قهرمان سفیدپوست را که به هر حال راه خود را برای مبارزه در راه عدالت در این بخش غلط از سیاست خارجی انتخاب کرده بود، در زبالهدان سیاست خارجی خود بیندازد، این ماجرا چه پیامی برای ما درباره وضعیت کلی فلسطینیها و دیگر اعراب مسلمانی خواهد داشت که تلاش دارند صدای خود را به گوش جهانیان برسانند و پرونده خود را بگشایند؟
*خاطرات راشلهای فلسطینی هرگز خوانده نخواهد شد
چه تعداد راشل کوری فلسطینی تاکنون از خود دفترچه خاطرات باقی گذاشتهاند. دفترهایی که هیچگاه خوانده نخواهند شد. کدام مدرسه به محصلین خود تکلیف میکند که صدها ماجرا و داستان درباره سوء رفتار با مردمی را بخوانند که در صد سال گذشته زیر دست استعمارگران و قدرتهای امپریالیستی و حامیان آنها متحمل درد و رنج شدهاند.
راشل کوریها در دام میدان کنونی نظامی اسرائیل افتادهاند و اکنون باید از منظر دید ما خارج نگه داشته شوند. حرفهای آنها، خطر فاش شدن سیاستهای زشت و منفور آمریکا و همپیمانانش را به همراه دارد. چه تعداد از جوانان و کهنسالان در حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی علیه غیرنظامیان کشته میشوند ولی هیچگاه فرصت نمییابند که سوال کنند چرا در چنین جهنمی گرفتار شدهاند.
*به جنایات اسرائیل اسامی و عنوانهای تازه داده میشود تا موجه جلوه داده شود
اشغالگری، پاکسازی قومی، سلب مالکیت، تکه تکه شدن و استعمار کلی فلسطین با استفاده از زبان و ادبیاتی متفاوت به شکل دیگر جلوه داده میشود تا به اعمال و اهداف اسرائیل مشروعیت داده شود.
چارچوب و ماهیت کاملا نژادپرستانه اسرائیل و روشی که معمولاً این رژیم برای حفظ اکثریت جمعیت یهودیان در اسرائیل به کار میبرد، در روایتی که از سوی آمریکا و اسرائیل نقل میشود به دقت به عنوان پیش شرطی اجتماعی و سیاسی معرفی شده و فلسطینیها بالاجبار باید قبل از ازسرگیری مذاکرات صلح آن را به عنوان پیششرط بپذیرند.
به زبان سادهتر، تنها واگذاری کامل حاکمیت بر سرزمین از جمله مالکیت اماکن مقدس و چشم پوشیدن از ملت بودن فلسطینیها میتواند سران اسرائیلی را ارضا کند. افرادی که بطور مرتب بر این امر تأکید دارند و از سران فلسطینی میخواهند که بدون هیچ پیش شرطی پای میز مذاکره حاضر شوند.
*همه زندگی مردم فلسطین تحت تأثیر اسرائیلیها است
راشل به چشم خود شاهد بود که چگونه نابودی فلسطین در نوار غزه طراحی و پیاده شد. راشل کوری به وضوح و با درکی بالا و وجدانی که در دنیای امروز بسیار نادر است، در کتاب خاطرات خود یا نامههایی که به مادر ارسال میکرد، میتوانست از بدبختیای که روش روزمره اسرائیلیها برای جزئیترین تا مهمترین بخش زندگی اهالی غزه به بار آورده، بنویسد. این که همه اهالی و همه چیز تحت تأثیر ایست و بازرسیها، شهرک سازیها، جادهسازیها، محاصره و حکومت نظامی اسرائیلیها است.
چه در آن زمان و چه در زمان کنونی کسی نمیتواند در شرایطی زندگی آزاد و آرامی داشته باشد که کنار سربازانی که اسلحه به دست ایستادهاند یا در کنار برجهای مراقبت، دیوار امنیتی، سیم خاردار، سنسورهای کنترل حرکت، گذرگاههای پیشرفتهای که عبور از آنها انسانیت را نابود میکند، دستور دادن به مردم از راه دور و تبدیل مردم به قطعات یدکی بیجان دنیای مدرن، زندگی کند.
*تمام غزه و هر جنبندهای در آن، زیر نظر ابزارهای جاسوسی اسرائیل قرار دارند
هیچکس نمیتواند از چشم فناوریهای جاسوسی در امان بماند فناوریهایی که در زندگی مردم بومی غزه رخنه کردهاند یا این که همانند بالونهای سفیدرنگ درخشان، آسمان نوار غزه را پوشاندهاند و مشغول جاسوسی از هر جنبندهای هستند که زیر پای این فناوریهای جاسوسی در حرکت و جنب و جوش است. هیچکس نمیتواند پیشبینی کند چه لحظهای تانکها، خودروهای زرهی یا بالگردهای توپدار و هواپیماهای جنگنده اف۱۶ اسرائیلی، ناگهان از ناکجاآباد سر برآورده و تهاجم تازهای را آغاز خواهند کرد تا ظرف چندثانیه فردی را که مظنون تشخیص داده شده ، به خاکستر بدل سازند.
*کمبود آب، غذا، برق، دارو و غیره با زندگی روزمره اهالی غزه عجین شده است
هیچکس نمیتواند مانع از اقدامات جنونآمیز حاصل از یک راهبرد با دقت طرحریزی شدهای شود که برای تحقیر، زدودن انسانیت، ایجاد مشقت، ترس و آسیبهای دائمی روانی بر روح و جان کودکان و بزرگسالان فلسطینی ایجاد شده است. کمبود آب و غذا، قطع روزمره برق، انباشت زبالهها و زیرساختهای نامناسب، کمبود دارو و مواد لازم برای بازسازی دنیای اطراف آنها که به تلی از خاکستر و ویرانی بدل شده است و معرف زندگی روزمره مردمان غزه است.
*بنگاههای اقتصادی از شعار مبارزه با تروریسم برای توسعه سلطهگری آمریکا استفاده کردند
مرگ راشل کوری در زمانی اتفاق افتاد که خشونت در آن فراوان بود. در طول انتفاضه دوم فلسطین و درست چند روز قبل از این که جورج بوش دوم در آمریکا، جنگ خود را در عراق آغاز کند. زمانبندی و بهانهای از این بهتر برای ضبط و به یغما بردن زمین و منابع طبیعی وجود نداشت. اوج جنگ آمریکا با تروریسم، با انجام حملات موسوم به «شوک و وحشت» در بغداد همراه بود. آریل شارون، نخستوزیر اسرائیل به خوبی توانست سیاستهای دولت خود را با عقدههای روحی و روانی آمریکا سازگار و مرتبط کند. مفاهیمی مانند تروریسم و تروریستها توسط محافظهکاران و نومحافظهکاران آمریکا جعل شد و بنگاههای اقتصادی نیز راههای توسعه و تحکیم سلطه آمریکا بر منطقهای غنی از نفت و منابع طبیعی گاز را در پیش گرفتند.
*شارون اقدامات خود علیه فلسطینیها را در راستای جنگ آمریکا با تروریسم جلوه داده بود
خشونتی که در طول انتفاضه دوم در جریان بود، بسیاری از تاکیدات نژادپرستانه و مقدسنمای مطرح شده از سوی کسانی که ادعا داشتند اسرائیل مشغول دفاع از خود در برابر تروریستهای کافر است را تقویت کرد و ادعا شد نبرد شارون در این راه، بخشی حیاتی و لازم از نبرد آمریکا علیه شرارت است. هیچ تلاشی صورت نگرفت تا گزارشی از جانب فلسطینیها به آمریکا نرسد؛ چرا که چنین قبولانده شده بود که این کارها بخشی از تلاشی بود که اسرائیل برای بقای خود انجام میدهد. در زمانهای که راشل کوری در غزه حضور داشت یا حتی در زمانه کنونی، هرگونه تلاشی مبنی بر این که آرمان فلسطینی به عنوان یک تلاش و تقلای عادلانه برای کسب آزادی، استقلال و تلاش برای حق تعیین سرنوشت شناخته شود، به معنی قرار گرفتن در معرض حملات و اتهامات ظالمانه است.
*به نظر اسرائیلیها، راشل کوری مقصر مرگ خود است
همانند بسیاری از کسانی که شاهد رژیمهای جنایتکار بودهاند و تحت قوانین آنها سرکوب شده، حق حاکمیت آنها سلب شد و کشته شدند، راشل کوری نیز به شدت از آن چه که شاهدش بود، ناراحت بود. روزی که او کشته شد، راشل بین بولدوزر و خانههای خانوادهها قرار گرفت تا از یکی از بیشمار جنایاتی جلوگیری کند که مانند نارنجک در میان جمعیت فقیر و بیدفاع آوارگان منفجر میشوند. آدمهایی که هر روز برای یافتن راهی برای بقا و فرار از دیوانگی در تقلا هستند.
بنا به نظر دادگاههای اسرائیلی، مرگ راشل تنها یک «اتفاق تأسفآور» بود. راشل خود را در شرایط خطرناکی قرار داد و در میانه منطقه جنگی قرار گرفت. او خود مقصر بود. معنی این حرف آن است که خود قربانی مسئول مرگ خویش بود. یعنی این که این خود مردم فقیر، بیخانمان و فاقد حق مالکیت هستند که مقصر وضعیتی هستند که در آن گرفتار ماندهاند. آنها خود مسئول رفتار بیرحمانه، زندانی شدن، تحقیر و اشغال هستند.
*راشل کوری به سمبل شجاعت بانوان جوان بدل خواهد شد
راشل از خود دفترچه خاطرات، نامهها و میراثی از شجاعت و پایداری به جای گذاشت که در اراده و شجاعت مردمان اطرافش منعکس شد. وقتی که بولدوزر نزدیک شد، او کنار نرفت و چند قدم جلوتر دیگر به دام افتاد و راه فراری نیافت. مرگ او مانند زندگی او منعکس کننده شجاعت بانوی جوانی است که خوب میدانست نمی تواند از نابودی خانهها و ایجاد منطقه نظامی در منطقهای جلوگیری کند که از مدتها پیش از این که او به منطقه رفح وارد شود، هدف نابودی و تخریب قرار گرفته بود.
یادداشت راشل در روزگاری دیگر به سمبل کلاسیک از زن جوانی بدل خواهد شد که در اوج ماجراجویی زندگی کرد و مصمم بود زنده بماند و برای چیزی بجنگند که به درست بودن آن ایمان داشت.
ماجرای راشل در روزگاری دیگر توسط کودکان سراسر دنیا خوانده خواهد شد و میلیونها نفر از مردم از مکانی بازدید خواهند کرد که او در آنجا به تنهایی در مقابل بولدوزر زرهی ایستاد تا با جان خود بگوید، باید این کارها متوقف شوند.
*خشونت کنونی محصول بیتفاوتی دنیا به جنایات ملتهای زورگوست
در روزگار ما، او شهیدی ناشناخته در تاریخ است. در روزگار ما، شجاعت او مورد نکوهش قرار گرفته و محکوم شد و نامش لکهدار و بدنام گشت. اما من اعتقاد دارم که آن فرانک نیز اگر بود برای راشل کوری احترام قائل بود. او نیز خواست جهانی برای رسیدن به عدالت در مواجهه با جنگ و تروریسم و خطر نابودی انسانیت یک ملت و اشغال وحشیانه سرزمین آن ملت را تأیید میکرد. او همچنین تصریح میکرد که خشونت موجود محصول بیتفاوتی دنیا نسبت به قربانیان ملتهایی است که احساس قدرت میکنند و آن قدرت را خدادادی میدانند، ملتهایی که مصمم هستند از گذشته خود انتقام بگیرند و از این رو خود را مجاز به کشتار دیگران میدانند.
به نظر من آن فرانک اگر امروز بود خودش قربانی روشی میشد که خاطرات و یاداشتهایش از نحوه مرگش ارایه کرده بودند و به عنوان توجیهی برای اقدام حکومتی قرار گرفته که نامش با خاک و خون همراه است. جایی که شهرت و محبوبیت خود آن فرانک توسط ایدئولوژیای مورد سوء استفاده قرار گرفت که او آن ایدئولوژی را در تضاد با درسهایی خواهد یافت که خود آموخته و تجربه کرده بود.
من اعتقاد دارم آن فرانک با «سیندی» مادر راشل موافق باشد؛ وقتی از سیندی سوال شد که آیا راشل باید از جلوی بولدوزر کنار میرفت، پاسخ داد: فکر نمیکنم او باید کنار میرفت بلکه همه ما میبایست در کنار او قرار میگرفتیم.
فارس