مرد خانواده به نظر من مردی است که در زمان ازدواجش به حد کافی از زندگی مجردی خودش لذت برده باشد و سعی کند که زندگی خانواده را به سالمترین و بهترین نحو جلو ببرد.
قله هایی که فتح نکردم
به عنوان یک ستاره در چه جایگاهی خودت را میبینی؟
من همیشه فکر میکنم در آغاز راهم و همیشه این احساس در درونم وجود دارد. چون نه به فیلمهایی که تا امروز بازی کردهام فکر میکنم و نه به جوایزی که گرفتهام. همیشه به آن چیزهایی که به آن دست پیدا نکردهام و آن قلههایی که به آنها نرسیدهام فکر میکنم. در واقع نیمنگاهی به جلو و خیره به افق میروم به سمت اهدافی که نتوانستم به آنها دست پیدا کنم.
این قلهای که میگویی با توجه به شرایطی که در آن زندگی میکنیم کجاست؟
شرایطی که ما در آن زندگی میکنیم هر ثانیه در حال تغییر کردن است. به همین دلیل هیچ کس به قطعیت نمیتواند به این سؤال پاسخ دهد. فقط این را میگویم که قلههای موفقیت همه آن ایدهآلهایی هستند که در ذهن شما از بچگی وجود داشته یا در شرایط زمانی و مکانی متفاوت به وجود آمده و شما از آنها به عنوان اهداف خودتان یاد میکنید. حالا این اهداف برای هنرمند یک چیز است، برای مهندس یک چیز است و برای یک پزشک چیزی دیگری، بنابراین این اهداف به آدمها بستگی دارد. برای من هم یکسری هدفها وجود داشته که از بچگی دنبال آن بودهام. به یکسری از آنها رسیدهام و به یکسری نه و در تلاشم که به آنها هم دست پیدا کنم.
می خواهم ازدواج موفقی داشته باشم
خانواده جزو اولویتهای تو نیست؟
فکر میکنم تشکیل خانواده میتواند یک زمینه فراهم کند برای رسیدن به هدف. البته این زمینه میتواند در زندگی مجردی تو هم فراهم بوده باشد، یعنی از ابتدا این بستر را فراهم کرده باشی و با تشکیل زندگی خانوادگی نابودش کنی یا برعکس. شرایطی را که نتوانستهای در زندگی مجردی فراهم کنی میتوانی در زندگی خانوادگیات فراهم کنی؟
البته این مشکلات عمومی خیلی گریبانگیر شما که نیست.
چرا شما فکر میکنید مشکلات برای ما نیست؟بستگی دارد هر آدمی کلاهش را کجا گذاشته باشد. من کلاهم را بالاتر گذاشتهام و نمیتوانم بروم با یک حداقلی تشکیل خانواده دهم. همیشه تصور من از زندگی متاهلی با یک حداکثر بوده است.
یعنی اگر به یک حداکثر برسی تشکیل خانواده می دهی؟
تشکیل خانواده یک نیاز است. یک نیاز عاطفی که در درون یک فرد به وجود میآید برای اینکه از فردای روزی که تشکیل خانواده میدهی، تمام امیالت را تقسیم میکنی. اگر مرد این ماجرا نباشی به خطر میافتی. حالا من یک مثال برای شما میزنم. این مسئله فقط مختص به سینمای ما نیست در سینمای دنیا اینطور است وقتی یک هنرپیشه معروف میشود ممکن است در ۲۰ سالگیاش ازدواج کند اما بعدا تا ۶۰ سالگیاش ۵-۴بار ازدواج میکند. ترجیح من این نیست که کارنامهای پر از ازدواجهای ناموفق داشته باشم. ترجیح میدهم این بستر را طوری بچینم که بر اساس عقل من باشد نه احساسم. طوری برنامهریزی کنم که ضریب خطایم به حداقل برسد.
۱۰ سال دیگر یک مرد ۴۳ ساله ام!
۱۰ سال دیگر خودت را کجا میبینی؟
در ۱۰ سال دیگر یک مرد ۴۳ ساله هستم و امیدوارم همانطور که سعی کردهام به جاهای جدید دست پیدا کنم و موقعیتهای جدید را کشف کنم هنوز این شور و اشتیاق در من وجود داشته باشد. سعی میکنم از تجربیاتم استفاده کنم و امکان اشتباه را به حداقل برسانم. اما نمیتوانم بگویم که در سال ۱۴۰۰ دو تا بچه دارم، مرد موفقی هستم و…
این مشکل مخصوص هنرمندان نیست
چرا ازدواجهای این صنف پایدار نیست؟
شما اینطور فکر میکنید. به دلیل اینکه شما علاقهمند هستید به درون زندگی خصوصی هنرمندان و علاقهمند نیستید درباره زندگی دیگران بدانید. اگر به زندگی سایر مشاغل هم دقیق شوید، متوجه میشوید در خیلی از مواقع آنها خیلی مشکلات حادتری در زندگی مشترکشان دارند مسئله طلاق یا ناموفق بودن یک زندگی مربوط به یک شغل خاص نیست.این بدعت غلطی است در ذهن مردم که فکر میکنند چون زندگی هنرمندان برایشان مهم بوده است و میدانند فلان هنرمند ۲بار ازدواج کرده و فلان هنرمند ۳بار طلاق گرفته این حکم کلی را صادر میکنند که حتما زندگی هنرمندان زندگی خوبی نیست. در حالی که اگر دیش ماهواره را به سمت بقیه مشاغل هم بچرخانند متوجه میشوند هیچ فرقی بین زندگی هنرمندان و مردم عادی وجود ندارد.
من دنبال یک زندگی خانوادگی سالم هستم
درست است که نمونههای موفق هم در بین زندگی هنرمندان وجود دارد. ولی به نظر میآید یک ازدواج گریزی در بین اهالی هنر وجود دارد.
من از طرف خودم این صحبت را میکنم. اسم ازدواجگریزی به نظر من اشتباه است.تشکیل خانواده دادن یکی از مهمترین کارهاست. مثل این است که شما میخواهید بروید یک ساختمان بسازید، این ساختمان احتیاج به دانش و تجربه دارد، نیاز به پول و مهارت، زمین مناسب و فصل خاص دارد. این ساختمان اینجا اسم خانواده میگیرد. آجرهای آن از موجودات زنده تشکیل شدهاند بنابراین خیلی مسئولیتپذیری بالاتری لازم دارد. من در مورد خودم میگویم، روزی که چنین مسئولیتی را بپذیرم، باید به جایگاهی رسیده باشم که بتوانم یک زندگی سالم تشکیل دهم.
پس این مثل که میگویند ازدواج پیش میآید و قابل پیشبینی نیست را قبول نداری.
نه به هیچ وجه. به نظرم خیلی مثل سادهانگارانهای است. من فکر میکنم کسانی که با این مثل ازدواج میکنند کار درستی انجام نمیدهند.
بهترین مرد خانوادهای که دیدهای کیست؟
خودم (باخنده) نمیتوانم مثال بزنم چون اگر کسی را بگویم ممکن است بقیه دلگیر شوند. اما مرد خانواده به نظر من مردی است که در زمان ازدواجش به حد کافی از زندگی مجردی خودش لذت برده باشد و سعی کند که زندگی خانواده را به سالمترین و بهترین نحو جلو ببرد.
برایت پیش نیامده که وسوسه ازدواج شوی؟
هرگز برایم پیش نیامده که گوشهای از ذهنم را به ازدواج اختصاص دهم. منظورم این است که قطعا به عنوان یک مرد ۳۳ساله به ازدواج فکر میکنم اما هنوز موضوع آنقدر جدی نشده که بروم زیرساختهای زندگیام را آماده کنم که بتوانم ازدواج کنم. اما در نهایت همیشه طرفدار یک زندگی سالم خانوادگی بودم و هستم.
فکر میکنم بااین علاقهای که به تفاوت داری باید ازدواجت هم متفاوت و پرسروصدا باشد.
امیدوارم.
جام نیوز