در دنیای مدرن امروز که اضطراب، افسردگی، فرسودگی شغلی و بحران هویت در کمین هر فردی نشستهاند، تراپی یا رواندرمانی دیگر یک «مُد خارجی» یا «نشانهی دیوانگی» نیست؛ بلکه به ضرورتی حیاتی برای سلامت روان تبدیل شده است. میلیونها نفر در سراسر جهان، از نوجوان گرفته تا بزرگسال، از خدمات تراپی استفاده میکنند تا بهتر با احساسات، مشکلات، ترسها و تجربیات دردناک خود روبهرو شوند. با این حال، در جوامعی چون ایران، هنوز موانع فرهنگی، اقتصادی و آگاهی عمومی باعث شدهاند که تراپی با سوءتفاهم و قضاوتهای زیادی همراه باشد.
تراپی چیست و چرا اهمیت دارد؟
رواندرمانی، گفتوگویی هدفمند بین فرد و یک رواندرمانگر آموزشدیده است. این گفتوگو با هدف شناخت مشکلات روانی، کاهش علائم، بهبود کیفیت زندگی، و ارتقای سلامت روانی صورت میگیرد. برخلاف تصور رایج، تراپی فقط مخصوص افراد «بیمار روانی» نیست، بلکه بسیاری از کسانی که به تراپی مراجعه میکنند، با چالشهایی چون استرس، مشکلات خانوادگی، بحرانهای شغلی یا مسائلی مثل اضطراب اجتماعی روبهرو هستند.
دکتر فرشته علوی، رواندرمانگر بالینی، میگوید:
“همانطور که وقتی بدن درد میگیرد به پزشک مراجعه میکنیم، وقتی روان دچار درد میشود هم باید به متخصص روان مراجعه کنیم. تراپی کمک میکند خودمان را بهتر بشناسیم، الگوهای تکراری رفتاریمان را شناسایی کنیم و زندگی رضایتبخشتری داشته باشیم.”
⸻
افزایش تقاضا برای تراپی؛ از تابو تا ترند
در یک دهه اخیر، مراجعه به رواندرمانگر در ایران رشد چشمگیری داشته است؛ بهویژه در میان جوانان و قشر تحصیلکرده شهرهای بزرگ. تراپی حالا دیگر فقط برای «مرفهین بیدرد» نیست. افزایش سطح آگاهی در شبکههای اجتماعی، افزایش میزان اضطراب و اختلالات روانی ناشی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی، و کاهش تابوی «درمان روان» از جمله دلایلی هستند که باعث شدهاند افراد بیشتری صراحتاً اعلام کنند که به تراپی میروند.
یک جوان ۲۸ ساله در گفتوگو با ما میگوید:
“من اولش خجالت میکشیدم بگم دارم تراپی میرم. فکر میکردم مردم فکر میکنن دیوونهم. ولی الان میفهمم خیلیها دارن تراپی میرن، و اتفاقاً نشونهی بلوغه که برای درمان خودت اقدام کنی.”
موانع تراپی در ایران؛ از هزینه تا نگاه فرهنگی
با وجود رشد آگاهی، هنوز مسیر تراپی در ایران هموار نیست. مهمترین چالشها به شرح زیر هستند:
۱. هزینههای بالا و نبود پوشش بیمهای
جلسات رواندرمانی در ایران از حدود ۳۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان (و گاهی بیشتر) هزینه دارند. بیشتر بیمهها این خدمات را پوشش نمیدهند و این موضوع باعث شده تراپی برای طبقه متوسط و پایین عملاً غیرقابل دسترس باشد.
۲. کمبود رواندرمانگر متخصص و دارای صلاحیت
در حالی که تقاضا رو به افزایش است، عرضهی رواندرمانگرهای متخصص و با تجربه کافی نیست. بسیاری از افراد به افراد غیرمتخصص یا مدعیان دروغین درمان مراجعه میکنند که گاهی آسیبهای بیشتری به دنبال دارد.
۳. نگرش منفی اجتماعی
در بسیاری از خانوادهها هنوز تراپی نوعی «ضعف»، «ناتوانی»، یا حتی «بیدینی» تلقی میشود. این قضاوتهای فرهنگی باعث شده افراد زیادی از مراجعه به تراپی خودداری کنند یا مراجعه خود را پنهان نگه دارند.
۴. اطلاعات نادرست در فضای مجازی
موج خوددرمانگری و مشاورنماهای اینستاگرامی هم مشکلات جدیدی بهوجود آورده است. بسیاری از مردم تحت تأثیر جملات انگیزشی، محتوای شبهعلمی یا تکنیکهای بدون ریشه روانشناختی قرار گرفتهاند که گاهی مسیر درمان واقعی را منحرف میکند.
چه کسانی باید به تراپی بروند؟
پاسخ ساده است: همه میتوانند. رواندرمانی نهتنها برای درمان اختلالات روانی جدی مثل افسردگی شدید یا اختلال وسواس فکری-عملی مؤثر است، بلکه برای بهبود مهارتهای ارتباطی، تصمیمگیری، عزتنفس، رشد فردی، مدیریت احساسات و حتی سوگواری مفید است.
علائمی مانند بیخوابی مزمن، احساس خستگی روانی، افکار منفی تکرارشونده، کاهش میل به زندگی، یا مشکلات مداوم در روابط بینفردی، نشانههایی هستند که نشان میدهند وقت مراجعه به رواندرمانگر فرا رسیده است.
⸻
انواع تراپی؛ برای هر فرد، یک مسیر مخصوص
رواندرمانی سبکها و روشهای مختلفی دارد، از جمله:
• رفتاری-شناختی (CBT): تمرکز بر تغییر افکار منفی و الگوهای رفتاری مخرب
• روانکاوی: بررسی ریشههای ناخودآگاه مشکلات در کودکی و روابط گذشته
• تراپی وجودی یا اگزیستانسیال: کمک به یافتن معنا و مواجهه با دغدغههای انسانی
• تراپی مبتنی بر ذهنآگاهی: مدیریت اضطراب و تمرکز بر لحظه حال
• زوجدرمانی، خانوادهدرمانی، گروهدرمانی و بسیاری دیگر
انتخاب نوع تراپی بسته به مشکل، شخصیت فرد و تجربهی درمانگر صورت میگیرد.
آینده تراپی در ایران؛ درمان در مسیر تحول
با رشد سواد روانشناسی عمومی، تربیت رواندرمانگران جدید، و تقاضای روبهرشد برای خدمات سلامت روان، میتوان امیدوار بود که تراپی در ایران روزبهروز بیشتر از تابو خارج شود و جایگاه واقعی خود را پیدا کند.
دکتر نیما سهرابی، استاد روانشناسی دانشگاه، در اینباره میگوید:
“جامعه ایران در حال پوستاندازی روانی است. نسلی آمده که فهمیده برای زندهماندن در این جهان پراضطراب، باید با خودش حرف بزند، باید کمک بخواهد. تراپی نماد یک جامعه رو به بلوغ است.”
در جهانی که سلامت روان بیش از هر زمان دیگری تهدید میشود، تراپی نه نشانهی ضعف، که جلوهای از شجاعت و آگاهی است. گفتوگو کردن با یک فرد متخصص، یادگیری مهارتهای مواجهه با احساسات، و مراقبت از روان به اندازه مراقبت از جسم ضروری است. شاید وقت آن رسیده که تراپی را از پچپچهای پنهانی خارج کنیم و آن را به زبان عادی زندگیمان وارد کنیم؛ چون ذهن سالم، زیربنای یک زندگی سالم است.