1

یادداشت انتقادی محمدجواد لاریجانی/ هرگونه همکاری با آژانس، غیر از یک مورد، باید متوقف شود

  • کد خبر : 457744
  • ۲۴ شهریور ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۲

افق نیوز؛ به گزارش خبرنگار خبرگزاری تسنیم، متن کامل یادداشت محمدجواد لاریجانی به‌شرح ذیل است: ۱ ـ وضعیت موجود دیپلماسی فعلی جمهوری اسلامی، همان چارچوب برجامی را دنبال می‌کند که در آن سه ویژگی مهمّ وجود دارد: اول، مسئله استیصال است؛ یعنی معتقد باشیم کار مملکت از هر حیث ـ چه اقتصادی، چه امنیتی و […]

افق نیوز؛

به گزارش خبرنگار خبرگزاری تسنیم، متن کامل یادداشت محمدجواد لاریجانی به‌شرح ذیل است:

۱ ـ وضعیت موجود

دیپلماسی فعلی جمهوری اسلامی، همان چارچوب برجامی را دنبال می‌کند که در آن سه ویژگی مهمّ وجود دارد:

اول، مسئله استیصال است؛ یعنی معتقد باشیم کار مملکت از هر حیث ـ چه اقتصادی، چه امنیتی و چه سایر امور ـ قفل شده است و راه نجاتی دیده نمی‌شود، مگر اینکه آمریکا تحریم‌های خودش را بردارد.

دوم، امکان توافق با آمریکا وجود دارد؛ یعنی اعتقاد به اینکه مقداری ما کوتاه بیاییم و خواسته‌های آمریکا را اجابت کنیم و درمقابل، آمریکا تحریم‌های خود را بردارد و این توافق، به‌عنوان بُرد ـ بُرد مطرح می‌شود.

سوم، بحث اعتماد است؛ یعنی می‌توان با آمریکا به‌شکلی توافق کرد و سپس باید اعتماد کنیم که آنها پای این توافق باقی بمانند و حتی فراتر از آن ـ مانند برجام ـ ما باید سهم خود را از توافقات نقداً انجام دهیم و اعتماد کنیم که آمریکا در آینده، سهم خودش را به انجام برساند.

اینها سه رکن سیاست خارجی برجامی است که عملاً در شرایط فعلی درحال پیگیری است.

۲ ـ نقد دکترین برجامی در سیاست خارجی

به این سیاست خارجی، اِشکالات مهمّی وارد بوده و هم‌اکنون هم باقی است که هم دلالت بر علّت عدم‌توفیق گذشتۀ این سیاست خارجی دارد و هم شانس توفیق آینده آن را زیر سؤال می‌برد:

نقد اول، اوّلین اِشکال به تئوری استیصال است؛ آمریکا مدعی است که تحریم‌های فلج‌کننده علیه جمهوری اسلامی برقرار کرده است و ادامه می‌دهد، نزدیک دو دهه از این تحریم‌های فلج‌کننده و بی‌نظیر در تاریخ گذشته است؛ آیا ما واقعاً فلج شده­‌ایم؟

آیا کشوری که فلج شده است می‌تواند ماهواره به فضا بفرستد؟

ما در صنایع هسته‌ای، یکی از پیشرفته‌ترین کشورها در غرب آسیا هستیم و آیا این امر با فلج شدن سازگاری دارد؟

آیا یک کشور فلج می‌تواند این حجم وسیع از خدمات را ـ اعمّ از خدمات روستایی، کشیدن راه‌های مختلف ارتباطی، ارائه گاز، برق، تلفن و اینترنت ـ آن‌هم با پوشش‌دهی بالای ۹۰% ارائه دهد؟

آیا یک کشور فلج می‌تواند یکی از پیشرفته‌ترین کشورهای جهان اسلام در علوم حوزه تکنولوژی باشد؟

آیا یک کشور فلج در صنایع مهمّ و حیاتی خود مانند صنعت نفت، حوزه پزشکی و داروسازی می‌­تواند خودکفا و خوداتکا باشد؟

آیا یک کشور فلج می‌تواند چنین قدرت عظیم نظامی را که اَبَرقدرت‌ها از آن در هراس هستند، با تکیه بر امکانات داخلی خودش ایجاد کند؟

مسلّم، این قرائن و دیگر شواهد موجود ـ مانند نیروی انسانی کارآمد، منابع عظیم طبیعی و امثال آن ـ حکایت از این دارد که تئوری استیصال، تلقی نادرست از وضعیت است و تصویری واقع‌بینانه را از وضعیتی که در آن هستیم، ارائه نمی‌دهد.

ریشه مشکلات عمده ما در کشور ـ خصوصاً مشکلات اقتصادی ـ تحریم‌ها نیستند؛ بلکه یک مرض کورونیک (دیرینه و مزمن) است که هنوز پابرجاست. برداشتن تحریم‌ها ـ اگر اتفاق هم بیفتد ـ صرفاً دست ما را به مقداری دلار باز می‌کند که با آن بتوانیم جنس خارجی بخریم و وارد سوپرمارکت‌ها کنیم؛ یا مواد اولیه صنایعی را وارد کنیم که چه‌بسا در آنها بتوانیم خودکفا شویم و این سهولت، آنها را از این زحمت بازمی‌دارد و امثال اینها.

کلید رهایی از وضعیت اقتصادی کنونی، مسلّم صرفِ رفع تحریم‌ها نیست و یک سیاست درست اقتصادی می­‌تواند دستاوردهای چشم‌گیر داشته باشد.

نقد دوم،به امکان مذاکره‌ای شرافتمندانه، آبرومندانه و عزّت‌مدارانه با دولت آمریکاست که منجر به رفع تحریم‌ها شود.

اعتقاد به این امکان خیلی عجیب به‌نظر می‌آید؛ زیرا اولاً آمریکا لیست خواسته‌های خود را ـ شامل انهدام تجهیزات هسته‌‌ای ما ـ به‌صورت آشکار بیان کرده است؛ و ثانیاً خواستار از بین بردن توانمندی‌های دفاعی ما و انحصار ما در توانمندی‌های کوچک و آسیب‌پذیر شده است، آن‌هم در منطقه‌ای که با شرارت‌های آمریکا و دوَل غرب روبه‌روست. ثالثاً تسلیم تقاضای آمریکا در منطقه شدن، به‌معنای قبول سیطره او و رژیم صهیونی و عدم حمایت از مقاومت اسلامی در منطقه خواهد بود.

دولت آمریکا می‌گوید؛ “چنانچه این لیست تقاضاها قبول نشود، به ایران حمله می‌کنیم.”؛ همان‌گونه که حمله هم کردند؛ دیروز حمله به توانمندی‌های هسته‌ای صورت گرفت و فردا توانمندی‌های اقتصادی و… و به این بهانه که ایران با پول نفت از حزب‌الله حمایت می‌کند و یا بنیه دفاعی خود را تقویت می‌نماید.

توافق با چنین دولتی، معادل تسلیم مقابل سیطره اوست، به‌عبارت خود آقای ترامپ، ایران باید به یک گاو شیری دیگر در منطقه تبدیل شود. چگونه معتقد باشیم می‌توان با چنین دولتی ـ با همیاری‌های وسیعی که از عمده کشورهای اروپایی دارد ـ توافقی شرافتمندانه داشت و اسم آن را بُرد ـ بُرد گذاشت؟!! به‌نظر می‌رسد که خوشبینی غیرواقع‌بینانه‌ای است که دلیل ناکامی گذشته برجام بوده است و عدم‌تحقق سیاست خارجی دیگری را می‌تواند رقم بزند.

نقد سوم، اعتماد به آمریکا است، اولاً اعتماد به پایبندی دولت آمریکا به هر تعهد و قراردادی، ساده‌لوحانه به‌نظر می‌آید، لااقل یادمان هست برجامی که هنوز تحقق آن شکل نگرفته بود توسط همین رئیس‌جمهور در برابر تلویزیون پاره شد و سایر شرارت‌هایی که نسبت به ایران و سایر کشورها انجام شده است، خود مبیّن عدم‌انجام تعهدات آمریکاست؛ حتی آنها به گاوهای شیری خود هم رحم نمی‌کنند و نشانه آن حمله رژیم صهیونیستی با همراهی انگلستان و آمریکا به محل اقامت میهمانان در دوحه قطر است، این همان کشوری است که در سفر ترامپ، یک هواپیمای لوکس شخصی به‌ارزش یک میلیارد دلار به او هدیه داده و توافق‌نامه خرید تسلیحات معادل ۳۰۰ میلیارد دلار منعقد کرده است، در حالی که آمریکا به هیچ‌یک از این امکانات توجه نکرد و اجازه استفاده از پدافند را که به‌قیمتی گران از آنها خریده بود، نیز نداد. سوخت‌رسان‌های انگلیسی هم به هواپیماهای صهیونیست سوخت‌رسانی و سپس در العدید پارک کردند! درمورد اوکراین، کانادا، نروژ و استرالیا نیز عدم‌انجام تعهدات و پایبندی به مقررات بین‌المللی آمریکا، کاملاً مسئله‌ای جهانی است.

پس اعتماد به توافق با آمریکا و این‌که او پای توافقات خود می‌ماند، یک فرض ناموجه است؛ از آن بدتر، این‌که ما سطح اعتمادمان را بالا ببریم که حتی سهم خود را پیش‌پرداخت کنیم (مانند برجام) و منتظر انجام تعهدات توسط آمریکا باشیم.

به این دلایل و نکات دیگر، مبانی سیاست خارجی برجامی، مبانی‌ای بسیار نادرست و غیرواقع‌بینانه است.

البته من فکر نمی‌کنم که مبانی و ترازهای دیگری به رئیس‌جمهور محترم ارائه شده باشد تا ایشان بتوانند یکی را از آن میان انتخاب کرده باشند، به‌نظر می‌آید که دیپلمات‌هایی که برجام را پیگیری می‌کردند عمدتاً به ایشان اجازه رؤیت و بررسی دیگر ترازهای خارجی را ندادند؛ خصوصاً جناح اصلاح‌طلب ـ که در دولت فعلی نقش اصلی را دارند ـ قویّاً تابع همین مسلک هستند.

نواقص دکترین برجامی، امروز درمورد آخرین میوه تلخ درخت برجام ـ بندهای معروف به ماشه و اسنپ‌بک ـ درحال ظهور است. آمریکا و غرب حتی از جسد برجام هم عبور نمی‌کنند تا از جمهوری اسلامی امتیاز بگیرند و متأسفانه دکترین برجامی در این مهلکه غوطه‌ور است.

به‌نظر من دکترین برجامی، تراز وضعیت فعلی ما نبوده و سرتاسر به‌زیان منافع ملی ماست. علی‌رغم تلاش‌های دوستان در تحقق آن، از بنیان خراب است و امروز زمان آن است که ما هرچه زودتر سیاست خارجی واقع‌بینانه و معقولی را پیش بگیریم و تراز دیگری را برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی انتخاب کنیم.

۳ ـ ترازی جدید برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی

باتوجه به نکاتی که راجع به دکترین برجامی و نقد آن بیان شد، ضرورت تغییر در تراز (بخوانید: پارادایم) سیاست خارجی جمهوری اسلامی در شرایط فعلی آشکار است.

اکنون مقصود من این است که دکترین دیگری برای سیاست خارجی در شرایط فعلی ارائه دهم که من نام آن را «دکترین مقاومتی» می‌گذارم، ابتدا پایه‌های اصلی آن را توضیح می‌دهم:

  • اعتماد کامل به توانمندی‌های ملّی؛ یعنی ما نه‌تنها مستأصل و فلج نیستیم بلکه می‌توانیم با مدیریتی درست و متکی بر نیروی انسانی ارزشمند و منابع و امکانات کشور، تحریم‌های آمریکا را کم‌اثر و به‌تدریج بی‌اثر بنماییم، البته توانمندی‌های ملی ما در یک مدیریت مقاومتی خود را به نمایش می‌گذارد، مقصود من از مدیریت مقاومتی عمدتاً این است که مدیریت سه حوزه مهمّ و مؤثر در اقتصاد کشور ـ نفت، کشاورزی و ارزاق عمومی و مسئله ارزش پولی (نهادهای مربوطه و بانک مرکزی) ـ باید در دوران مقاومت، از حالت رویه‌ای خارج و با اِشراف شورای‌عالی امنیت ملی تقویت و هدایت شود.
  • امکان مذاکره‌ای معقول و شرافتمندانه با دولتی متجاوز و غیرمتعهد امکان‌پذیر نیست؛ دشمنی آمریکا نه‌تنها با ما بلکه با هر مملکت خواستار استقلال، دشمنی‌ای جدّی است و ما سر استقلال خود معامله نمی‌کنیم، لذا سراب یک توافق بُرد ـ بُرد نباید ما را از راه درست منحرف کند.
  • ما نه‌تنها به توافق با آمریکا و تعهدات آمریکا اعتماد نداریم بلکه به تعهدات سایر دول اروپایی شریک او هم نمی‌توانیم اعتماد داشته باشیم. هرگونه توافق با غرب، می‌بایست به‌صورت پلکانی و با ایجاد اعتماد مدرّج استوار باشد.
  • تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی، نه‌تنها ما را در موضع ضعیف و محصور قرار نداده بلکه درهای وسیع از فرصت تغییرِ ترازهای رفتاری و پاسداری از توانمندی‌های ملی را نیز ایجاد کرده است؛ تعبیر من، “انفجار فرصت­ها” است و ما باید هوشمندی لازم برای استفاده از این فرصت‌ها را داشته باشیم. تئوری استیصال، دیدگاه محروم‌سازی ما از این فرصت‌هاست.
  • یادمان باشد که توجه به پروردگار متعال، تلاش برای اقامه دین و طلب نصرت برای عزّت و شرافت ملت ما، بدون شکّ با توفیقات الهی همراه و این سرمایه عظیم هیچ وقت قابل چشم‌پوشی نیست و متّکای اصلی ماست.

۴ ـ اقدامات عملی دیپلماتیک در شرایط فعلی براساس دکترین مقاومت

براساس مبانی فوق، اکنون قدم‌های عملی و البته فوری را که باید برداشته شوند اجمالاً توضیح می‌دهم:

  1. حمله نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی به تأسیسات هسته‌ای ما، لزوم صفر کردن سطح تعهدات و مذاکره مجدد را ضروری کرده است، بر این اساس باید هرگونه همکاری با آژانس ـ جز در مورد سوخت نیروگاه بوشهر ـ کاملاً متوقف شود و انجام تعهدات ما ذیل NPT تا تعیین تکلیف همکاری با آژانس، معلّق بماند، این امر بسیار ضروری و فوری است؛ زیرا در غیر این صورت دبیرکل آژانس دائماً طلبکار است و به ما می‌گوید؛ “شما تعهدات NPT را به‌عهده دارید و به آن عمل نمی‌کنید.”، در این صورت موضع ما ضعیف خواهد بود. درصورتی که ما تعهدات اقدامی خود را در NPT به‌صورت موقت تعلیق کنیم، آژانس دیگر طلبکار نخواهد بود و مذاکرات ما در سطح صفر قابل انجام است و آنگاه ما مسائل زیادی داریم که مطالبه‌گر باشیم و در چارچوب موازین بین‌المللی مطرح و دنبال نماییم.

لازم به ذکر است برخی می‌گویند؛ “عنوان تعلیق تعهدات در متن NPT صراحتاً نیامده است.”، این درست است، اما طبق موازین بین‌المللی، ایجاد عناوین جدید در چارچوب سازگاری (consistency) و هم‌سازی (concurrency) همیشه ممکن است، بدین معنا که ما مثلاً در NPT لیستی از تعهدات داریم، این کف تعهدات است، اضافه بر آن انواع تعهدات جدید که در متن NPT نیامده ولی قابل طرح است این اِشکالی ندارد، همچنین در NPT حق کشورها برای خروج از آن، تضمین شده است و این سقف تعهدات است و ما می‌توانیم پایین‌تر از آن، موارد متعددی را مطرح کنیم که با NPT سازگاری و هم‌سازی دارند، لذا در تعهدات بین‌المللی، بر دو اساس سازگاری و هم‌سازی، طرح اصطلاحات نو، کاملاً معقول است.

  1. مسئله مشروعیت طرح سؤال و درخواست است. هر کشوری ـ آمریکا یا اروپا ـ درخصوص مسائل داخل ایران می‌تواند سؤال کنند و یا نظر موافق یا مخالف داشته باشند؛ اما این امر تعهدی برای جمهوری اسلامی برای پاسخ یا جلب رضایت آنها ایجاد نمی‌کند. آمریکا از توانمندی‌های ما می‌تواند ناخرسند باشد، اما حق ندارد از ما تقاضا کند که امور داخلی کشور طبق نظر او پیش برود، این امر، یعنی جدّی گرفتن درخواست‌های آمریکا در امور داخلی ما و وارد مذاکره با آنان شدن، مشروعیتی نادرست برای کشور خارجی ایجاد نموده و نقض استقلال ماست.

    البته سازمان ملل می‌تواند سؤالات خود را درخصوص دغدغه‌هایی که دارد با ما درمیان بگذارد و ما به‌دلیل عضویت در سازمان ملل اقدام به پاسخگویی خواهیم کرد. حتی اگر نهادهای تخصصی از این سازمان با اعضایی خاص تمایل به مذاکره با ما را داشته باشند، جمهوری اسلامی مبتنی بر موارد، به‌نحوی معقول و طبق مشروعیت بین‌المللی تصمیمی مناسب می‌گیرد و پاسخ خواهد داد، به‌عبارت دیگر ما به درخواست‌های سازمان ملل متحد و یا نهادهای تخصصی زیرمجموعه آن مانند شورای حقوق بشر، کمیته مبارزه با تروریسم، آژانس انرژی اتمی و امثال اینها، باتوجه به عضویت ما در این سازمان ـ حتّی اگر مخالف باشیم ـ با دیده احترام می‌نگریم و آن را مخالف استقلال خود نمی‌دانیم؛ زیرا این استقلال در منشور سازمان تصریح شده است،
    بر این اساس است که با آژانس مذاکره می‌کنیم و حتّی می‌توانیم توافقاتی هم داشته باشیم؛ مهمّ این است؛ چه می‌گوییم و چه‌محورهای توافقی داریم؟ عملکرد آژانس شرم‌آور است! دربست دراختیار آمریکا و غرب صهیونی است مانند شورای حقوق بشر! ما باید ساعت‌ها و روزها به‌نحو تفصیلی درباره خیانت آژانس مذاکره کنیم، اگر توافقی مطرح باشد باید درباره جلوگیری از این‌گونه خیانت‌ها باشد و لاغیر! خلاصه کلام اینکه: در دیپلماسی مقاومتی، ما با تقاضاهای کشورها، براساس مشروعیت تقاضاها برخورد خواهیم کرد.

  2. درمورد مکانیزم معروف به ماشه و اسنپ‌بک؛ حقیقت این است که با خروج آمریکا از برجام، برجامی که روی کاغذ مانده بود هم مُرد، دیگر قرارداد برجام ۱+۵ تحقق نداشته و قابل طرح نبود. عنوان ۱+۴ که توسط رییس جمهور محترمِ وقت و دستگاه دیپلماسی به‌کار رفته بود موضعی سیاسی بود. ۱+۴ یک قرارداد جدید است که می‌­بایست به مجلس شورای اسلامی می‌رفت و مصوب می‌شد که این امر اتفاق نیفتاد و درجهت عکس، مجلس با تصویب قانون توسعه غنی‌سازی، عملاً چنین موضعی را ردّ کرد. من آگاه هستم برای برجام زحمت کشیده شده است و دوستان علاقه ندارند که مرگ برجام را نظاره‌گر باشند؛ اما این واقعیت، تحقق یافته است.

    کشورهای اروپایی هیچ مجوزی ـ از لحاظ حقوقی ـ برای استناد به بندهای تعهدات برجام ندارند؛ حتی مکانیسم‌های ارجاع به شورای امنیت و مقرراتی که درخود برجام وجود دارند نیازمند تشکیل شورای ۱+۵ هستند، بنابراین موضع حقوقی روشن جمهوری اسلامی، مستدل است و حتی با پیگیری سازمان ملل، حق طرح این مسئله وجود ندارد و برجام برای همیشه مُرده است. نباید کسانی که برای برجام تلاش کرده‌اند، به‌بهانه اینکه این امر دستاورد سیاسی آنها می‌باشد، مصالح ملّی را فدای تحقق آن نمایند، به‌نظر من هیچ‌گونه باجی درمورد تأخیر اسنپ‌بک ـ این آخرین ضرر توافق برجامی ـ نباید داده شود. ما باید خود را برای مقابله با شرایط شیطنت جدید دوَل اروپایی، آمریکا و سازمان ملل آماده کنیم و می‌توانیم.
     

  3. ما دست‌های پُر خود را نباید مقابل زیاده‌خواهی‌های غربی باز کنیم، یکی از آنها مسئله صدماتی است که در تهاجم نظامی به امکانات هسته‌ای ما زدند. این‌که وزیر امور خارجه محترم ما مرتب می‌گویند؛ “تأسیسات ما نابود شده است یا اینکه چرخه غنی‌سازی متوقف گردیده است” ـ به‌امید عدم‌حمله آمریکا ـ موضعی نادرست است.
    در این زمینه باید بگوییم سازمان انرژی اتمی ما درحال ارزیابی خسارات است و نتیجه را طی گزارشی رسمی به آژانس اتمی ارائه خواهد داد و متعاقب آن مسیرهای قانونی برای مطالبه خسارت را طی خواهد کرد. فعالیت‌های روزمره سازمان انرژی اتمی ـ روزانه ـ به وزارت امور خارجه اطلاع‌رسانی نمی‌شود، این امر، مسئله داخلی است و نباید در صحنه سیاسی بیان شود، تاکید وزیر محترم امور خارجه بر این امر، به‌امید انگیزه‌ای برای عدم حمله به تأسیسات هسته‌ای ماست؛ اما این یک اشتباه محاسباتی است.
     
  4. شورای‌عالی امنیت ملی باید سیاست هسته‌ای ما را بازنگری کامل کند و زمینه‌های تحرک و توسعه را در همه بخش‌ها ـ مبتنی بر شرایط جدید ـ ابلاغ و پیگیری کند و کلّیات این تصمیم را اطلاع‌رسانی نماید.
     
  5. از محورهای مهمّ توانمندی‌های ما در منطقه، دفاع از مقاومت است، مقاومت اسلامی در سرتاسر منطقه زنده است و علی‌رغم تبلیغات بسیار وسیع و خشونت‌های بدون مرز آمریکا ـ با حمایت وقیحانه کشورهای غربیِ مدعی مبارزه با خشونت ـ دفاع ما از مقاومت زنده است و مسیر تطوّر و قدرتمندی خود را طی می‌کند و ما قویّاً از مقاومت اسلامی حمایت می‌کنیم. دفاع و کمک به مقاومت، می‌بایست محور اصلی جمهوری اسلامی و سیاست خارجی ما در این پارادایم مقاومتی باشد. باید توجه کرد ادّعای اینکه این تراز از سیاست خارجی، احتمال جنگ را بالا می‌برد، ارزیابی نادرستی است. روشن است که در چارچوب رفتارهای وقیحانه آمریکا و دوَل غربی و رژیم صهیونیستی، سیطره بر منطقه در دستورکار آنهاست و ضعف و احساس ضعف، بیشترین مشوق آنها برای حمله به کشور ماست، همان طور که ما در سوابق دیده و می‌بینیم، از سوی دیگر توجه شود که زمینه تحرکات دیپلماتیک در میدان‌های وسیع برای ما فراهم شده است، بسیاری از این میدان‌ها پوشش خبری و تبلیغاتی مهمّی ندارند و نباید داشته باشند؛ چراکه اقدامات خبرساز در کوتاه‌مدّت جهانی نیستند و مهمّ هم نیست، مهمّ، منافع کشور است که در این جهاد مقاومتی به‌دست خواهد آمد.
     
  6. در صحنه بین‌المللی خصوصاً در زمینه حقوق بشر، تروریسم و مونوپولی علوم و فنون حساس، شرایط بسیار مهمی برای فعالیت ما به‌وجود آمده است. امروز مسئله تروریسم به مهم‌ترین مسئله در امنیت بین‌المللی تبدیل شده است؛ زیرا با کارهای آمریکا، رژیم صهیونیستی و دوَل اروپایی، عملاً هر کشوری می‌تواند هر فردی را در کشوری دیگر به‌هر‌نحوی که خواست ترور کند و این، مشروعیت پیدا کرده است، این قضیه می‌بایست در مجمع عمومی و شورای امنیت و کمیسیون مبارزه با تروریسم، با قطعنامه‌های متعدد مطرح شود و مورد پیگیری‌های دیپلماتیک قرار گیرد. ترور دانشمندان و خانواده‌های آنها به‌نحوی فجیع، پدیده‌ای کریه است که در تمدن غربی متولد شده است و این مسئله در سطح مجمع عمومی و یونسکو و کمیته کنفرانس کشورهای اسلامی می‌بایست مطرح و تقاضای گزارش شود و جزء مسائل ثابت مراودات دیپلماسی ما قرار گیرد.

    مسئله مونوپولی در علوم و فنون موضع دیگری است که باید محور تحرکات بین‌المللی ما قرار گیرد. آمریکا و دوَل غربی در پی آنند که در برخی از حوزه‌های بسیار مهمّ مانند: محاسبات کوانتومی، مخابرات و هوش مصنوعی انحصار ایجاد کنند و باقی ملت‌ها را محروم از این تکنولوژی‌ها کنند و همواره نیازمند خود نمایند، درحالی که علم در تمام طول تاریخ، یک میدان علمی وسیع، باز و فراملّی بوده است و می‌بایست این ماهیت جهانی تعاملات علمی را با قدرت، در یونسکو و سازمان ملل دنبال کنیم.

    مجموعه این مسائل، حوزه وسیع فعالیت بین‌المللی برای ما ایجاد نموده است.

    درمورد حقوق بشر، غیر از جنایاتی که درخصوص نسل‌کُشی در غزّه توسط رژیم وحشی صهیونی در جریان است، در کشورهای آمریکا و اروپا، دانشجویان، اساتید و مردم به‌خاطر اعتراض به رژیم صهیونیستی دستگیر و زندانی می‌شوند و این پدیده در تضاد کامل با منشور حقوق بشر و مصوبات آزادی بیان است، این میدان باید به‌طور وسیع در سازمان ملل و یونسکو و شورای حقوق بشر، محور تحرکات وسیع جمهوری اسلامی باشد.

در پایان معتقدم که کشور ما و مسئولین ما ـ خصوصاً در شورای‌عالی امنیت ملی ـ باید تغییر در تراز دیپلماسی کشور و هماهنگی‌های لازم را به‌طورجدی در نظر بگیرند و ادامه پارادایم برجامی، خطرناک است و خسارتی جبران‌ناپذیر برای کشور به بار خواهد آورد.

انتهای پیام/+

source
تمام

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=457744

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]