برای مفهوم انقلاب تعاریف مختلفی ارائه شده مثلا عدهای معتقدند انقلاب عبارت است از فروپاشی موقتی یا طولانی مدت انحصار قدرت دولت و یا بنا بر تعریف شهید مطهری انقلاب عبارت است از طغیان و عصیانی که مردم علیه نظام حاکم موجود برای ایجاد وضع و نظمی مطلوب انجام میدهند یعنی انقلاب از مقوله عصیان و طغیان است علیه وضع حاکم برای وضعی دیگر؛ پس ریشههای انقلاب دو چیز است: یکی نارضایتی و خشم از وضع موجود و دیگر آرمان یک وضع مطلوب.
اما باید در یک تعریف کلی میتوان گفت انقلاب مساوی است با تحول، تغییر، دگرگونی و عوض شدن.
درباره شکل گیری انقلاب اسلامی میتوان گفت سیاستهای ناسیونالیستی رضاه شاه و زیر پا گذاشتن مصوبات انقلاب مشروطه، ناتوانی دولت پهلوی دوم در بیرون کردن متفقین از ایران، نفوذ ایدئولوژی مارکسیستی در ایران، غربگرا شدن بسیاری از سران رژیم پهلوی، امضا قراردادهای نفتی که باعث میشد سود هنگفتی نصیب خارجیها بهویژه انگلیس شود و همچنین کودتا ۲۸ مرداد و واقعه مدرسه فیضیه قم در سال ۱۳۴۲ و دیکتاتوری محمدرضا شاه که اوج آن از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ بود در وقوع انقلاب اسلامی تاثیر فراوانی داشته است.
پیام انقلاب اسلامی عدم سلطه پذیری از شرق و غرب و داشتن استقلال در تصمیم گیری است چرا که این موارد در طول حکومتداری پهلوی اول و دوم دیده نشد.
استکبارستیزی یکی از پایههای انقلاب اسلامی است چرا که تا قبل از وقوع انقلاب، ایران مکانی مناسب برای مستکبران بود تا با استفاده از منابع آن به رونق اقتصادی و صنعتی کشور خود بپردازند.
درباره دادن امتیاز به قدرتهای شرقی و غربی میتوان به عدم بهرهمندی واقعی کشور از درآمدهای نفتی، نارضایتی مردم و نخبگان سیاسی از این رابطه نا برابر اشاره کرد چرا که امتیازخواهی انگلیس و به یغما بردن ثروت ایران و همچنین امتیاز خواهی نفت شمال توسط شوروی موجی از نارضایتی مردم به سران حکومت را متبلور میساخت.
اما با روی کار آمدن مصدق و در پیش گرفتن سیاست موازنه منفی با این مضمون که ایرانی صاحب خانه خود است و باید خودش خانهاش را اداره کند توانست علاوه بر عدم امتیازدهی به شوروی، انگلیس را از ایران بیرون کند اما کودتای انگلیسی ۲۸ مرداد باعث شد که حرکت مردم ایران شکست بخورد و در زمان نخست وزیری زاهدای تمام قراردادهایی که به ضرر انگلیس بود به نفع این کشور شد.
بدینسان انگلیسیها توانستند با ناجوانمردانگی تمام ضرری را که در دوران مصدق به آنان وارد شد را جبران نمایند.
مصدق در محکمه نظامی گناه خود را چنین بیان میکند:
تنها گناه من و گناه بزرگ و بسیار بزرگ من این است که صنعت نفت ایران را ملی کردم و بساط استعمار و اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی عظیمترین امپراطوری جهان را از این مملکت برچیدم… من به نهضتی که ملت ایران بر پا کرده بود و به احساساتی که این ملت از خود ابراز نمود اتکا کردم و در همه جا دولت انگلیس را مغلوب نمودم، من انگلیس را از ایران اخراج کردم.
پس از کودتای ۲۸ مرداد تظاهراتی در ۱۶ مهر ماه ۱۳۳۲ به نشانه اعتراض به حبس و محاکمه دکتر مصدق انجام شد که طی آن با سفر نیکسون به تهران و ورود به دانشگاه تهران درگیری میان دانشجویان با نیروهای نظامی بالا گرفت و طی آن سه تن از دانشجویان به نامهای مصطفی بزرگنیا، مهدی شریعت رضوی و احمد قندچی شهید شدند.
امضا قرار داد کنسرسیوم قرار داد ننگین دیگری بود که به ملت ایران تحمیل میشد چرا که عملیات اکتشاف، حفاری، تولید استخراج و برداشت نفت خام و گاز طبیعی و گرداندن دستگاههای تقطیر، عملآوری نفت و گاز تولید برای اجرای عملیات شرکت، انبار کردن نفت و مشتقات آن و حمل و نقل و تحویل این مواد به کشتی به کنسرسیوم واگذار شد.
جالب است بدانید کنسرسیوم نفتی متشکل از شرکت نفت بریتانیا با ۴۰ درصد سهام، پنج شرکت آمریکایی شامل استاندارد نیوجرسی، گلف، نفت تگزاس، استاندارد کالیفرنیا، سوکونی واکیوم هر یک ۸ درصد سهام، شرکت نفت فرانسه ۶ درصد و شرکت هلندی رویال داچ شل ۱۴ درصد اما چون شرکت نفت انگلیس و ایران (شرکت سابق نفت جنوب) دو پنجم از سهام شرکت رویال داچ شل را دارا بود لذا آن شرکت روی همرفته مالک ۴۵٫۶سهام کنسرسیوم شد ضمنا با توجه به اینکه انگلیسیها در شرکت نفت آمریکایی گلف اویل نیز سهیم بودند و با شرکت نفت فرانسه هم که ۲۳٫۵ درصد شرکت عراق پترولیوم را داشت مشارکت داشتند، بنابراین شرکت نفت انگلیس و ایران بزرگترین سهامدار کنسرسیوم شد.
همگی این مطالب برای این بیان شد تا دست نشاندگی پهلوی را بیان کند چرا که هر شخص میهنپرستی نمیتواند ثروت مملکت خود را که حق مردمانش است را به بیگانگان هدیه کند.
اتفاقات رخ داده در کودتا ۲۸ مرداد و کنسرسیوم نفتی باعث بیاعتمادی مردم به دولت شده بود که در نهایت قیام ۱۵ خرداد بیتردید برجسته ترین تحول نهضت اسلامی در دهه ۱۳۴۰ بود که اقشار وسیعی از تودههای ملت را به صحنه مبارزه علیه رژیم سوق داد و خیزش سیاسی-مذهبی را در سطحی گسترده به نمایش گذاشت و میتوان گفت حرکت امام و سخنرانی ایشان در عاشورا سال ۱۳۴۲ در مدرسه فیضیه و کشتار و سرکوبی که توسط عمال شاه انجام شده از عوامل پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۵۷ بود.
پس از تصویب کاپیتولاسیون در ۲۱ مهر ۱۳۴۳ در مجلس امام این لایحه را به منزله امضا سند بردگی ملت ایران و مخالف اسلام و قرآن دانسته و از همه آحاد ملت خواستند علیه آن به مخالفت برخیزند و از آنجا که رژیم شاه میدانست که امام نه تنها مانع تحقق انقلاب سفید بلکه متزلزلکننده بنیان سلطنت است در شب ۱۳ آبان ۱۳۴۳ ماموران رژیم، امام را دستگیر و به فرودگاه مهرآباد منتقل و با اولین پرواز به ترکیه تبعید و از آن جا به عراق تبعید میکنند.
در واقع نیمه دوم سال ۱۳۴۳ سرآغازی دیگر برای دیکتاتوری شاه بود، چرا که فضای اختناق سیاسی بار دیگر در حکومت پهلویها حاکم شد.
در سال ۱۳۴۸ مبارزات امام علیه رژیم پهلوی با طرح نظریه حکومت اسلامی وارد مرحله جدیدی شد و با طرح موضوع ایدئولوژی اسلامی و این نظریه که اسلام، دینی سیاسی- اجتماعی است مبانی نظری ولایت فقیه را به همگان معرفی کرد.
امام خمینی در تمام دوران پس از تبعید همواره در حال مبارزه بود و با سخنرانیها و پیامهای خود بهدنبال متوقف نشدن حرکت نهضت اسلامی بود.
امام در طول سالهای حضور در نجف پس از گذشت چهار سال توانست پیروان بسیاری پیدا کند.
اما در سال ۱۳۴۸ که درگیریها بین شاه و حزب بعث عراق بر سر مسائل مرزی بالا گرفت و رژیم عراق، ایرانیان مقیم این کشور را اخراج کرد که این اقدام دولت عراق سبب خشم امام شد که در نهایت تصمیم به خروج از این کشور گرفت اما حکام بغداد اجازه خروج امام از عراق را ندادند.
در سالگرد قیام ۱۵ خرداد ۱۳۵۴ بار دیگر درگیری در مدرسه فیضیه قم به وجود آمد.
سرکوبهای رژیم پهلوی تا سال ۱۳۵۶ ادامه داشت که در نهایت با درج مقاله توهینآمیز علیه امام، خشم مردم برافروخته شد که رژیم شاه در عملی وحشیانه تظاهرات مردم را به خاک و خون کشید.
در سال ۵۷ واقعه ۱۷ شهریور که به جمعه سیاه معروف شد برگ ننگینی را در کارنامه پهلوی رقم زد.
رژیم شاه برای این که بتواند جلوی خشم مردم را بگیرد اصطلاحا دست به اصلاحات زد و عوامل این کشتار را به زندان انداخت.
عزیمت امام به پاریس ایشان را در مرکز توجهات رسانهها دنیا قرار داد به همینخاطر رژیم پهلوی در ابتدا فکر میکرد رفتن امام به پاریس باعث محو شدن او از صحنه سیاسی میشود اما اتفاقی که افتاد کاملا برعکس انتظارات شاه بود.
اعتصاب کارگران و کارکنان صنعت نفت و تعطیلی صدور نفت در ۲۲ مهر ماه ۱۳۵۷، برپایی اعتراضات در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ جلوههای دیگری از مبارزات مردم ایران در مقابل استکبار بود.
خاندان پهلوی که حکومت خود را در آستانه فروپاشی میدیدند در ۲۶ دی ۱۳۵۷ از کشور خارج و با ورود امام در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ رژیم پهلوی دیگر نمیتوانست به حیات خود ادامه دهد تا اینکه در روز ۲۲ بهمن۱۳۵۷ انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
انقلاب اسلامی را باید محصول مبارزه تاریخی یک ملت دانست و باید گفت سرتاسر مبارزات ملت ایران مقابله با سلطهجویی و سلطهگری بیگانه بود.
مبارزاتی که نتیجهاش انقلاب اسلامی شد و هم اکنون شاهد گسترش پیام انقلاب به دیگر کشورها هستیم که به وضوح میتوان تاثیرات آن را در بیداری اسلامی مشاهده کرد چرا که وجهه اصلی انقلابهای مردمی کشورهای منطقه استکبار ستیزی است که این جریان ادامه حرکت انقلاب اسلامی است.
بیداری اسلامی باعث شده تا اسلامگرایان دوباره خود را بازیابند و هماکنون تبدیل به قدرت تاثیرگذاری شوند چرا که بیداری اسلامی در واقع باعث شنیده شدن صدای اسلام در ممالکی است که حاکمان به اصطلاح مسلمان آن دینشان را زیر پا گذاشته و اسلام را از صحنه سیاسی کشورشان حذف کرده بودند.
بیداری اسلامی مبین نابودی ارزشهای غربی است چرا که قیامهای مردم منطقه نشان داد مردم دیگر از نبود اسلام در بین زمامداران خود خسته شدهاند لذا برای احیای ارزشهای دینی خود با الگو گرفتن از انقلاب اسلامی ایران اقدام به سرنگونی نظامهای دیکتاتوری خود کردند که این حرکت همچنان ادامه دارد.
درباره خیزشهای مردمی کشورهای منطقه میتوان گفت الگوی اصلی آنها انقلاب اسلامی است چرا که مواضع انقلابیون ملتهای منطقه همان مواضع انقلابیون ایران در سال ۱۳۵۷ است.
وجه اشتراک انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی روحیه استکبارستیزی آنست اما از آنجا که ملتهای منطقه بیش از ۳۰ سال بعد از ایران دست به سرنگونی دیکتاتورهای خود زدند از تجارب انقلاب ایران بهره لازم را بردند و بسیاری از هزینههایی که کشورمان در زمان انقلاب داد را ندادند اما مسئلهای که بر همگان روشن است اینست که بیداری اسلامی در امتداد انقلاب اسلامی ایران بوده و مسلما این حرکت در آینده هم ادامه خواهد یافت.
گزارش از محمد امیرحسینی
yjc.ir