اگرمرجعیت و روحانیت بودند ولی مردم نبودند انقلاب در خلاء رخ نمی داد
مردم جذب اخلاق اسلامی و انسانی روحانیت شدند
رفتارمان اسلامی نباشد مردم تغییر می کنند
تفاوت نهضت ملی نفت و انقلاب اسلامی در تفاوت میزان حجیت حرف آیت الله کاشانی و امام (ره) برای مردم بود
مردم از روحانیت انتظار دارند تا مقابل تهمتها و توهین ها عقب ننشیند
آیت الله هاشمی رفسنجانی ضمن تاکید بر اینکه ” اگر مردم نبودند انقلاب در خلاء رخ نمی داد “گفت : تفاوتی را که بین آیتالله کاشانی در زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت در گذشته با زمان خودمان میبینیم این است که این بار رهبری به عهده مرجع تقلیدی مانند حضرت امام(ره) بود و مردم حرف ایشان را برای خودشان به هر نحو حجت میدانستند، اما در زمان آیتالله کاشانی با توجه به اینکه ایشان شخصیت منزه و عالم و مجاهدی بود این حجیت را برای مردم نداشت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ؛ متن آخرین نطق ایشان در آخرین اجلاس خبرگان رهبری بدین شرح است :
* در انقلاب ما چشم همه به امام بود
در انقلاب ما بیش از ۹۰ درصد حرکتها معلول خواستههای دینی بود و چشمها همه به امام راحل دوخته شده بود و روحانیت نیروی بسیار مناسبی بود. در حوزه قم زبرالحدیدهایی که امام تربیت کرده بودند و فقط از راه آگاه کردن مردم کار را پیش میبردند. از این تبلیغات مشابهی که آقایان میرفتند شهر و روستا برمی گشتند همه چیز را میگفتند و خبرهایی از آنجا میآوردند. در طول یک سال دوسه بار ارتباط برقرار میگردید و امام بسیار مناسب رهبری کردند آن موقعی که پشت ابر بودند و در غیبت صغری به سر میبردند و حتی زمانی که در ترکیه بودند و خبری از ایشان نداشتیم. در طول یک سال دو الی سه بار ملاقاتهایی در حد فامیلی انجام میشد.
به هر حال امام به خوبی این نهضت را اداره کردند و به نتیجه رساندند و در یک دهه به خوبی حفظ کردند و در مقابل خطرها ایستادند و راهنمایی کردند در اینجا نقش مردم بسیار مهم است.
من در یک بحثی در مجمع تشخیص مصلحت نظام عوامل پیروزی خودمان را بیان نمودم که هم عوامل محدثه و موجبه بوده و هم عوامل مبتهل ماست.
* جامعه ما همانند بند تسبیح دانههای متفرقی بود که اسلام آن را به هم وصل کرد
چند عامل مهم در کشورهای دیگر هم شبیه این بود، اما نه مثل این و تفاوتهای زیادی دارد. آن چیزی که مهم بود اول اسلام بود، جامعه ما همانند بند تسبیح دانههای متفرقی بود که اسلام آن را به هم وصل کرد. حتی اهل سنت هم وقتی بحث اسلام بود با ما ا ختلافی نداشتند و آنان را همراه خودمان میدیدیم و در همه صحنهها با هم همکاری میکردیم و رهبران آنها هم با ما همکاری میکردند.
مطلب دوم مکتب اهل بیت(ع) بود که نقطه تمرکز آن تشیع بود و قم مرکز اساسی آن به حساب میآمد و مرجعیت شیعه که در آن زمان مرجعیت عام، متعدد بود، ولی امام در طول مبارزه مرجع غالب بودند.
*تفاوت نهضت ملی نفت و انقلاب اسلامی در تفاوت میزان حجیت دو رهبر اسلامی برای مردم بود
مرجعیت در این زمینه بسیار تأثیرگذار است. تفاوتی را که بین آیتالله کاشانی در زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت در گذشته با زمان خودمان میبینیم این است که این بار رهبری به عهده مرجع تقلیدی مانند حضرت امام(ره) بود و مردم حرف ایشان را برای خودشان به هر نحو حجت میدانستند، اما در زمان آیتالله کاشانی با توجه به اینکه ایشان شخصیت منزه و عالم و مجاهدی بود این حجیت را برای مردم نداشت. اما اشارات امام برای مردم راهگشا بود.
*رابطه روحانیت با مردم را هیچ حزبی در دنیا نمی تواند ایجاد کند
نیروی عظیم روحانیت در دوران مشروطیت و در زمان نهضت ملی اینگونه نبود. حوزههای علمیه محصول کار مدبرانه مرحوم شیخ عبدالکریم حائری و آیتالله العظمی بروجردی بود که در این دوره بالغ شده و در خدمت انقلاب قرار گرفته بود و زبان گویایی بود که سالی چندین بار افکار حوزه به همه ایران میرفت و به همراه افکار مردم به حوزه برمی گشت و چنین ارتباطی برقرار بود که هیچ حزبی در دنیا نمیتواند چنین ارتباطی را برقرار کند.
*در دوران مبارزه نه قانون اساسی داشتیم و نه جامعه ولایت فقیه را می شناخت اما مردم ولایی بودند
پس اسلام، تشیع و روحانیت پایههای اصلی و ولایت فقیه که در آن زمان به طور غیررسمی و غیرقانونی در امام متبلور بود گرچه ما هنوز چنین قانون اساسی نداشتیم، اما مردم واقعاً به حکم ولایی عمل میکردند و هر چه امام میگفتند مردم به همان عمل میکردند. هرچند که برای آنها گاهی قدری مشکل بود، وقتی دستور شکستن حکم تقیه را دادند، آنهایی که در میدان بودند واقعاً به هر قیمتی عمل کردند، میگفتند تقیه حرام است و لَوْ بلغ ما بلغ و این خیلی موارد را آن موقع برای ما حل کرد.
* اگر تنها مرجعیت و روحانیت بودند ولی مردم نبودند در خلاء چیزی به دست نمیآمد تا بتوانیم کاری انجام دهیم
همه اینها در ظرف حضور مردم بود، اگر تنها مرجعیت و روحانیت بودند ولی مردم نبودند در خلاء چیزی به دست نمیآمد تا بتوانیم کاری انجام دهیم. این حرفها همه در کتابهای فقه و اصول و کلامی ما بود، اما این بار حقیقتاً مردم بودند. در ابتدا مردم با وسعت در لغو مصوبات دولت، انجمنهای ایالتی و ولایتی آمدند و حضور مردم بیسابقه بود.
*مردم جذب اخلاق اسلامی و انسانی روحانیت شدند رفتارمان اسلامی نباشد مردم تغییر می کنند
۱۵ خرداد هم همین طور بود، بعد خفقان شد در ظاهر نبودند ولی در باطن حقیقتاً بودند، ما این را لمس میکردیم که مردم چقدر مبارزین را دوست دارند. دریای عظیم مردمی ایران باعث شده بود که نیروهای انقلابی احساس پشتوانه کافی در همه صحنهها داشته باشند. آن روزهایی که بسیار سخت شده بود مردم نمیگذاشتند حتی خانوادههای زندانیها که خیلی هم زیاد بودند. مشکل پیدا کنند و به صورتهای مختلف به آنها رسیدگی میکردند. این عوامل کارساز بود. آن موقع اسم اسلام و شیعه کافی بود. چون مردم بهشت را پشت سر این اسم در زندگیشان مشاهده میکردند و واقعاً مردم را به امید یک زندگی کاملاً اسلامی و انسانی جذب میکرد. آن موقع مسائل خفقان و سلب آزادی و استکبار را داشتیم و آمریکا در اینجا در همه شئون ارتش، ساواک، سازمان برنامه، نفت، سیاست و دربار و حتی در احزاب نفوذ داشت و اما مسئله اصلی که مردم را نگاه میداشت، مسئله اسلام و امیدی که مردم به امت و جامعه اسلامی داشتند که انشاءالله این امید همیشه باقی بماند و عامل آگاهبخشی هم به عهده حوزههای علمیه و دانشگاهیان بود.
* افتخار ما پیشتازی حرکت ضداستکباری و ضداستبدادی و ثبت اجرای اسلام ناب در تاریخمان است
اما امروزه در دنیا اینگونه نیست و بیشتر از ابزار دیجیتال، اینترنت، سایتها و ماهوارهها و مخابراتی استفاده میکنند و منبع آگاهیرسانی میتواند متنوع و گاهی هم منحرفکننده باشد. لذا مردم گاهی دجار مشکلاتی شوند، ولی ما دچار این مشکلات فکری نمیشدیم. بلکه مشکلات عملی بود و نیروهای مبارز در زندان این مشکلات را نداشتند. پس افتخار ما پیشتازی حرکت ضداستکباری و ضداستبدادی است و اجرای اسلام ناب را در تاریخمان ثبت شده داریم.
قطعاً این تجربه در بیداری دنیای اسلام بیتأثیر نیست، درخصوص میزان تأثیر آن نیز برای اینکه اغراقی نکنیم. باید بگوییم که حتماً مؤثر بوده. عوامل زیادی هستند که هنوز تحت تأثیر همان حرکتهای ایران هستتد.
* اگر ما از اسلام غفلت کنیم اشتباه بزرگی کردهایم / البته اسلامی که میگویم اسلامی لفظی نیست و عمل میخواهد/ وعدههایی که به نام اسلام و قرآن میدادیم، در عمل باید مردم مشاهده کنند که صدق کرده است
بدون عواملی که بیان کردم حرکتی به وجود نمیآید و برای بقاء و تکامل این انقلاب همه این عوامل باید در صحنه باشند. یعنی اگر ما از اسلام غفلت کنیم اشتباه بزرگی کردهایم. البته اسلامی که میگویم اسلامی لفظی نیست و عمل میخواهد. وعدههایی که به نام اسلام و قرآن میدادیم، در عمل باید مردم مشاهده کنند که صدق کرده است و نمیتوانیم همیشه به آینده واگذار نماییم.
* واقعاً باید مقید به اسلام باشیم، اگر احساس کنیم که باز میخواهند با شعار کار را ادامه دهند خدای ناکرده ممکن است انسجام مردم از دست برود
واقعاً باید مقید به اسلام باشیم، اگر احساس کنیم که باز میخواهند با شعار کار را ادامه دهند خدای ناکرده ممکن است انسجام مردم از دست برود. بالاخره باید ببینیم اسلام شامل چه چیزی است مقداری عقاید است که اساس کار ماست. به عقاید مردم خیلی کمک شده و خیلی چیزها گفته شده است ولی باز میبینید که چقدر با پریشانگویی، شیطانپرستی، کارهای عجیب و غریب و عرفانهای کاذب، مردم را منحرف میکنند و همه جا هستند عوامل و ریشههای اینها چیست؟ برای حفاظت اینها قطعاً باید یک کار بزرگی انجام دهیم.
* ما باید به فکر جوانهای امروز باشیم. بنا نبود که در انقلاب ما یک دوره حکومت کنیم و تمام شود
مسئله احکام و مساجد موجود است مساجد ما الحمدلله بد نیست. مردم حضور دارند و ما باید بیش از اینها مورد توجه قرار دهیم. مسائل جوانان باید مورد توجه بیشتر ما باشد. کسانی که از نسل ما بودند آنها مثل ما هستند و مشکلی ندارند، ولی ما باید به فکر جوانهای امروز باشیم. بنا نبود که در انقلاب ما یک دوره حکومت کنیم و تمام شود. اساس بر این است که حکومت انقلاب اسلامی به حکومت امام زمان وصل شود. باید مواظب نسل جوان باشیم و همه میدانیم که الان نسل جوان مشکل دارد و نباید از آن غافل باشیم.
* دروغها از سطوح رسمی تا دیگران خیلی وسیع شده، آمار دروغ گفتن، وعده دروغ دادن، تخلف وعده کردن، تهمت زدن، فریب دادن، ریاکاری، شعارهای بیمحتوا دادن اینها همه برخلاف اسلام است
اخلاق رکن اساسی جامعه اسلامی است و امروز میبینیم اخلاق در جامعه آسیب دیده، دروغها از سطوح رسمی تا دیگران خیلی وسیع شده، آمار دروغ گفتن، وعده دروغ دادن، تخلف وعده کردن، تهمت زدن، فریب دادن، ریاکاری، شعارهای بیمحتوا دادن اینها همه برخلاف اسلام است، ما باید فکری برای این معضل بکنیم و اگر کاری نشود تحقیقاً تردید پیش میآید و خانوادهها آسیبپذیرتر میشوند.
آمار طلاق افزایش یافته و آمار ازدواجها کم شده است، میبینیم بحث دختران فراری یک مسئله جدّی شده و در خیابانها آن چیزی که باید باشد نیست. آن شرایطی که بعد از انقلاب سالها هم ادامه داشت و در زمان جنگ به خصوص بیشتر مراعات میکردند باید آنگونه مراعات بکنیم.
* با پیاده شدن اسلام در جامعه نیازی به این همه پلیس و زندان وجود نخواهد داشت
من فکر میکنم یکی از کارهای مهم کشور در اینگونه موارد، البته ترساندن و با زور و زندان رفتن نیست. در اسلام زور، حد، مجازات و تعزیر هست. البته اینها بعد از این است که ایمان و اعتقاد مردم را تقویت نماییم. البته با انسانهای یاغی باید برخورد کرد. با پیاده شدن اسلام در جامعه نیازی به این همه پلیس و زندان وجود نخواهد داشت.
لذا من فکر میکنم یکی از کارهای مهم این است که تلاش کنیم آن اسلام واقعی و با محتوا را مردم در عمل ببینند و علاقمند شوند.
در روابط اقتصادی- اجتماعی و معاشرت خانوادگیمان، در جلسات و در خیابانها لب دریاها، زیارتگاهها در پارکها همه اینها باید مواظبتهای جدّی شود. البته من بیشتر اینجا به تربیت عقیده و اقناع توجه دارم، ولی نمیشود از مجازات هم صرفنظر کرد.
* مردم همچنان عاشق اهل بیت هستند/. مردم در اصل با ولایت فقیه مشکلی ندارند. یک مشکلی که ممکن است پیش بیاید و من نمیتوانم خدمت شما عرض نکنم که متأسفانه خیلی از افراد و نهادها از رهبری، زیادی خرج و هزینه میکنند. هر کاری که میکنند به نحوی متکی میکنند به رهبری ولو اشتباه و خلاف کرده باشند
خوشبختانه مکتب تشیع در ایران عزیز است و مردم همچنان عاشق اهل بیت هستند. اگر مردم از ما کوتاهی ببینند مردم اهل بیت را هیچ وقت فراموش نمیکنند. چون ائمه را مردم میشناسند و آن عشق در درون آنها باقی است بعد از آن مسئله ولایت فقیه است. ولایت فقیه آن رکن اصلی بود که امام آن را با مرجعیت و با آن عظمت ایجاد کردند. مردم در اصل با ولایت فقیه مشکلی ندارند. یک مشکلی که ممکن است پیش بیاید و من نمیتوانم خدمت شما عرض نکنم که متأسفانه خیلی از افراد و نهادها از رهبری، زیادی خرج و هزینه میکنند. هر کاری که میکنند به نحوی متکی میکنند به رهبری ولو اشتباه و خلاف کرده باشند. اینگونه نیست همه وظایف ذاتی داریم، آن وظایف را باید خودمان انجام بدهیم و با الفاظ و القاب مسئله حل نمیشود.
* اگر امروز هم امیدی باشد که دستی از آستین در بیاورد و وحدتی جدّی در جامعه ایجاد کند باز هم آن مقام رهبری است
رهبری همان مقامی که در اسلام و قانون اساسی درنظر گرفته شده، پدر همه هستند خیلیها دلشان میخواهد رهبری را در یک جریان ولو کوچک محبوس کنند. ممکن است آنها سود ببرند اشتباه اساسی ما این است که در آینده ضرر میکنیم. هم به خودشان ضرر میرسانند و هم به دیگران، رهبری متعلق به همه مردم است و ما از این جهت الحمدلله دستمان پر است و اگر امروز هم امیدی باشد که دستی از آستین در بیاورد و وحدتی جدّی در جامعه ایجاد کند باز هم آن مقام رهبری است.
این جمع میتواند کمک کند، ولی رهبری میتوانند مسائل را حل کند.
بنابراین عمل به احکام مهم است. مردم رکن مهم و بستر اقیانوس و تنفس همه عوامل در صحنه هستند و به همین دلیل حفظ مردم بسیار بسیار مهم است.
* تفرقه دارد جدّی میشود. ما باید خیلی مواظبت و مراقبت کنیم، مردم را باید منسجم نگه داشت
مردم اگر وفادار باشند که الحمدلله تا به حال بودهاند، البته تا به حال تفرقه جدّی نداشتهایم، ولی تفرقه دارد جدّی میشود. ما باید خیلی مواظبت و مراقبت کنیم، مردم را باید منسجم نگه داشت. اختلاف در سلیقههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، همیشه هست. بلکه موجب تکامل هم میشود. اما نباید این اختلافات به اصول برگردد و باید مواظب باشیم که همه چیز سر جای خودش باشد. تاکتیکها باید بیشتر مورد بحث و نقد قرار گیرد.
*وظیفه خبرگان ایستادن مقابل جریانی است که نصایح رهبری را می شکنند / در خبرگان باید مواظب باشیم نگذاریم عمود خیمه آسیب ببیند. عمود که شکسته شد دیگر کاری نمیتوان انجام داد
ما به عنوان خبرگان مهمترین وظایفمان حفظ ولایت و شرایط ولایت است. نباید چیزهایی که به پای رهبری نوشته میشود، نوشته شود. خود ایشان هوشیارند و مواظب هستند و نصیحت میکنند ولی چند روز دیگر نصایح ایشان شکسته میشود. یک چیزهای دیگری پیش میآید و ما در خبرگان باید مواظب باشیم نگذاریم عمود خیمه آسیب ببیند. عمود که شکسته شد دیگر کاری نمیتوان انجام داد. لذا همه موظفیم و باید واقعاً از این محوریت حفاظت کنیم. منتها از راه درست و صحیح آن، نه شیوههایی که مورد پذیرش نیست. اینها عوامل موجبه بوده و عوامل مبقیه هم همینها هستند اگر اینها را از دست بدهیم. اسلام، تشیع، ولایت، رهبری، ارکان ما متزلزل میشود. لذا باید همه را حفظ کنیم و این کار شدنی است. ما که عاجز نیستیم، این قدر صلاحیت دارند که همکاری بکنند.
* همدلی روحانیت بسیار مهم است. اگر همدلی نباشد کار روحانیت دشوار میشود/ مراجع باید از شرایط کشور راضی و قانع باشندتا سریعاً حمایت بکنند/ نگذارید روحانیت را مقابل مردم و جوانان بگذارند
در اینجا همدلی روحانیت بسیار مهم است. اگر همدلی نباشد کار روحانیت دشوار میشود. مراجع باید از شرایط کشور راضی و قانع باشند. سریعاً حمایت بکنند. آنها که دارای فضل، علم و دانش هستند، این همدلی در درون خودش و در بیرون خودش دانشگاههای امروز، با دانشگاه ۳۰ سال گذشته فرق میکند. نزدیک ۳ میلیون و نیم دانشجو و این همه استاد و این همه شرایطی که شما دارید میبینید خانوادهها با دانشگاه مرتبط هستند و فرزندان دانشجو دارند نمیتوانیم از این منبع عظیم غافل باشیم و روحانیت خودش را در مقابل ببیند و یا آنها خودشان را در مقابل ببیند ما با آنها میتوانیم مکمل هم باشیم و کار کنیم و قطعاً هم باید این کارانجام شود. وحدت حوزه و دانشگاه که شعارهای اصلی ما بود آن حدی که میخواستیم نیست. اما باید ایجاد شود.
* نمیتوان از یک جامعهای که خودش گرفتار بیکاری، بداخلاقی، تورم و اختلاف است الگو ساخت و باید الگویی بسازیم که بتوانیم به دنیا ارائه نماییم
در عصر غیبت برای اولین بار حکومتی بر معیار تشیع و مکتب اهل بیت به وجود آمده و معتقدیم که امروز این مکتب میتواند راهگشایی برای مردم جهان باشد. ارتباطات جهانی کار تبلیغ ما را آسان کرده ولی نیازمند داشتن الگوی عملی است و نمیتوان از یک جامعهای که خودش گرفتار بیکاری، بداخلاقی، تورم و اختلاف است الگو ساخت و باید الگویی بسازیم که بتوانیم به دنیا ارائه نماییم.
همانطور که گفتم انقلاب ایران الگو شد و اگر دیر نتیجه داد، اما با تمام کارشکنیها و موانعی که مانند جنگ و مشکلات دیگر ایجاد کردند در حال نتیجه دادن است و اما در دل مردم راهی ایجاد شده است و ما اگر بتوانیم الگوی عملی واقعی اسلامی را در کشورمان ایجاد کنیم. این الگو، امروز در دنیا کارساز خواهد بود.
دنیا در حال حاضر گرفتار بحران است و کشوری مانند ایران اگر با ثروت، موقعیت جغرافیایی ارزشمندش، مردم هوشیار و متدیّن، روحانیت بسیار نیرومند علمی و عملی، با دانشگاههای فراوانش و این مردم وفاداری که دارد اگر نتواند امروز الگو باشد یک نقصی در مدیریت کارهاست، لذا میتواند یک الگوی خیلی خوب برای بشریت امروز باشد و باید به فکر برطرف کردن نقص باشیم، بنیانها را محکم کنیم و کارهای بهتری انجام بدهیم.