شهر “کابل” (Kabul)
واژه “افغانستان” از دو بخش «افغان» و «ستان» تشکیل شدهاست.واژه افغان نامی است که پشتون ها یا پشتو زبان ها توسط فارسی زبان ها مورد خطاب قرار می گیرند و در فارسی به معنای شور و فغان، و سرزمینی که در آسیای میانه واقع شده است.
این کشور حدفاصل آسیای میانه، جنوب غربی آسیا و خاورمیانه قرارگرفته و پایتخت آن کابل است، پاکستان در جنوب و شرق، ایران در غرب، تاجیکستان و ازبکستان و ترکمنستان در شمال و چین در شمال شرقی این کشور را احاطه نموده اند.
این کشور دارای اهمیت ژئواستراتژیکی وژئو پولیتیکی است, شرق، جنوب، غرب و آسیای مرکزی را به هم وصل میکند و در طول تاریخ همواره بخشی از ایران محسوب میشده. در اواسط قرن هفتم پس از اینکه حمله اعراب به ایران با شکست امپراتوری ساسانی به پایان رسید، آنها به سوی شرق امپراتوری ایران هجوم برده و تمامی بخشهای این کشور را در سال ۶۴۲ میلادی و شهر هرات را تسخیر کردند. در ۸۷۰، کابل و تمام مناطق “افغانستان” فعلی (ایران آن زمان) توسط اعراب فتح شد. نتیجه این که تاریخ کامل کشور “افغانستان” را نمی توان از ذیل نام افغان و “افغانستان” دریافت؛ بلکه تاریخ باستانی و قرون میانه این مملکت را باید در کتب ایران باستان و شاهنامه جستجو نمود.
“افغانستان” از اواخر دهه ۱۹۷۰ شاهد جنگهای داخلی دنبالهداری بوده است، که در اغلب اوقات با اشغال این کشور از سوی دول مهاجم همراه بوده است.
سه دهه جنگهای داخلی و سلطۀ طالبان, “افغانستان” را به ویرانهای تبدیل کردهاست. مجاهدین موفق به تشکیل دولت ملی نشدند و جای آن ها را طالبان که از حمایت مادی و معنوی پاکستان و عربستان سعودی سود میبرد، گرفت. طالبان نیز نتوانست بقایای مجاهدین مسلمان را که علیه آنها پایداری میکردند، به طور کامل سرکوب نماید. رژیم طالبان در سال ۱۳۸۰ با حمله ائتلاف بینالمللی به سرکردگی ایالات متحده آمریکا از هم پاشید.
از منابع طبیعی کشور میتوان به گاز طبیعی، نفت، زغال سنگ، مس، کرومیت، طلق (نوعی کانی شفاف به رنگهای سفید و سبز و خاکستری)، سولفات باریم، گوگرد، سرب، روی، آهن، نمک طعام و سنگهای قیمتی، اورانیوم و… اشاره کرد.
پرجمعیتترین شهرهای “افغانستان” به ترتیب کابل، قندهار، مزار شریف و جلال آباد هستند. روابط خویشاوندی و خانوادگی در میان مردم “افغانستان” بسیار نزدیک و صمیمانهاست. در این کشور مسائل حاد میان مردم توسط ریشسفیدان و بزرگان حل و فصل میشود. گروههای نژادی “افغانستان” عبارتند از: تاجیک، پشتون، هزاره، ازبک، ترکمن، اویماق، بلوچ، پشهیی، نورستانی، اسماری (گجر)، قزلباشها و…. .”افغانستان” دارای ۳۴ ولایت (استان) است.
برپایه سرشماری مقدماتی کمیته ملی احصائیه کشور، از لحاظ مطالعه مذهب ، ۹۹٪ مردم “افغانستان” مسلمان هستند که حدود ۸۰-۸۹٪ آنان سنی، ۱۰-۱۹٪ شیعه و ۱٪ دیگر ادیان هستند.
مذاهب دیگری چون هندو و سیک نیز در “افغانستان” پیروانی دارد. پیش از جنگهای ۳۰ سال گذشته، اقلیتی یهودی نیز در “افغانستان” و به ویژه شهر هرات وجود داشتند که امروزه بیشتر آنان به اسرائیل رفتهاند.
حضور فعال یهودیان در افغانستان
همچنین بین ۱٬۰۰۰ تا ۲٬۰۰۰ نفر از پیروان مسیحیت در این کشور زندگی میکنند.
فعالیت گسترده ی مسیحیت تبشیری در افغانستان
بر اساس قانون اساسی “افغانستان”، فارسی (دری) و پشتو زبانهای رسمی دولت “افغانستان” میباشند و در ولایتهایی که بیش از دوسوم مردم آن گویشو زبانی دیگر باشند، آن زبان به عنوان زبان رسمی سوم تلقی میشود.
“افغانستان” تا زمان استقلال خود در سال ۱۲۹۸ هجری شمسی، دو بار توسط انگلیسی ها به اشغال درآمده بود و تازمان اعلان استقلال نوسط امانالله خان نیز سیاست خارجی افغانستان زیر نظر مستقیم امپراتوری انگلیس بود.
در سال ۱۳۸۰ با حمله ائتلاف بینالمللی به رهبری ایالات متحده آمریکا و فروپاشی رژیم طالبان این کشور به عنوان رسمی “جمهوری اسلامی افغانستان” خوانده شده است.
جمهوری اسلامی “افغانستان” (the Islamic Republic of Afghanistan)
در هنگام اشغال افغانستان توسط شوروی در دهه ی ۱۳۶۰ و پس از آن طی جنگ های داخلی دهه ی ۱۳۷۰ ، شالوده آموزش و پرورش افغانستان از هم پاشید.
پس از یورش آمریکا به افغانستان در سال ۱۳۸۰ و فروپاشی طالبان، با روی کار آمدن دولت انتقالی وضعیت ظاهری تحصیل در این کشور اندکاندک رو به بهبودی میرود، ولی با این وجود هنوز بیش از ۶۰٪ مردم افغانستان از سواد خواندن و نوشتن بیبهرهاند.
آموزش موسیقی در افغانستان
عمدهترین محصول صادراتی این کشور مرفین یا تریاک است. حجم تولید تریاک در افغانستان به حدی است که بنابر گزارشهای سازمانهای بینالمللی، «بخش عمده تریاک جهان» در این کشور تولید میشود.
برپایه سرشماری مقدماتی کمیته ملی احصائیه کشور، جمعیت افغانستان در سال ۱۳۸۵، ۲۴ میلیون تن بوده است. گفته میشود از این تعداد ۱۲٬۳۰۰٬۰۰۰ تن مرد و ۱۱٬۸۰۰٬۰۰۰ تن زن هستند. ۲۱٪ جمعیت کشور شهرنشین میباشند.
زنان افغانستان:
با توجه به تحولات دهه اخیر در کشور افغانستان و روی کار آمدن حامد کرزی رئیس جمهور این کشور، وضعیت زنان دستخوش تحولات دیکته شده ی بنگاه های فکری غربی شده است.
به طوری که هر روزه شاهد بروز عناوین اغفال کننده ای مانند دفاع از حقوق زنان و یا حقوق بشر و … در عرصه های عمومی از جمله انتخابات و … در این کشور محروم و مستضعف می باشیم.
بانوی اول:
خانم ” زینت قریشی” بانوی اول افغانستان است؛ بانویی که بسیاری از مردم افغان حتی نام وی را تاکنون نشنیده اند.
علی رغم حداقل انتظاراتی که از بانوی اول یک کشور مهم ( از لحاظ ژئو استراتژیک) و در عین حال بحران زده می رود مانند حضور و تلاش در راستای ارتقائ جای گاه زنان در عرصه های گوناگون اجتماعی, هیچ گونه فعالیت ویژه و قابل ذکر از وی مشاهده نشده است. حتی در مقام مقایسه با کمترین میزان حضور اجتماعی و تاثیرگذاری بانوان اول سایر دول منطقه مانند فعالیت در عرصه دفاع از حقوق زنان و یا بهداشت خانواده، در این حیطه نیز فعالیتی در رسانه های داخلی افغانستان از وی منعکس نشده است. به استناد از مصاحبه ای که اخیرا با وی صورت گرفته تنها فعالیت عمده وی با توجه به مدرک تحصیلی (پزشک متخصص زنان) اقامت در منزل و پذرایی از میهمانان همسر است.
بررسی کلی:
جامعه افغانستان اندک زمانی است که از یک بحران عمیق و طولانی مدت نظامی، در ظاهر نجات یافته است.
البته با اغماض بمب گذاری ها و انفجار های مکرر از سوی باقیمانده حکومت نظام طالبان و سایر معاندان صلح و امنیت منطقه.
البته اگر بگوییم جنگ و نا آرامی در این منطقه تمام شده قضاوت درست و عادلانه ای انجام نداده ایم. تحلیل منطقی و دقیق تر آن است که بگوییم عرصه نبرد تغییر کرده است و از حالت سخت و تن به تن به حالتی نرم بدل گشته است. تلفات و قربانیان این میدان نبرد بسیار متفاوت از تلفات جنگ سخت است انسان ها را نمیکشد بلکه روحشان را تسخیر می کند و این انسان ها پس از مدتی یا نابود شده و یا به سرباز دشمن تبدیل می شوند. نتیجه این که باید شرایط جنگی جدیدی تعریف شود. گمان می رود در مورد افغانستان این میدان مبارزه از عرصه نظامی سخت، به عرصه فرهنگی و جنگ نرم منتقل شده باشد با لحاظ این مسئله که جنگ نظامی هنوز به طور کامل تمام نشده و کماکان حالت تدافعی در هر دو میدان باید در نظر گرفته شود. در این مرحله آنچه که باید مورد توجه برنامه ریزان این کشور قرار گیرد, سطوح مختلف درگیری در این نوع مواجهه است.
“لورا بوش” در بازدید از افغانستان
اولویت اول دشمن در این نوع مبارزه در لایه فرهنگی یک برنامه بلند مدت راهبردی در راستای حیا زدایی در میان زنان خواهد بود که خود هدفی بلند مدت است که ابزار اجرایی تکنیکی خاص خود را خواهد داشت.
در صورت موفقیت آمیز بودن آن, مراحل بعدی این نوع نزاع با سرعت و قوت بیشتری به پیش خواهد رفت مثلا سست نمودن بنیان خانواده و کاهش موالید در این کشور مسلمان و تغییر ذائقه مصرف مردم به سمت کالاهای وارداتی و فلج نمودن بازار فروش تولید داخل از جمله اهدافی است که از همین اکنون در افغانستان در حال اجراست. اما این مسئله را نیز باید در نظر گرفت که ساختار قبیله ای این کشور سرعت اجرای این اهداف را با نوساناتی روبرو ساخته است که راه حل آن نیز یکپارچه سازی این کشور و طی دوره ملت سازی در این منطقه خواهد بود.
راه حل مواجهه با انقلاب نرم مذکور و تبعات آن معرفی مولفه های اسلام راستین به مردم و بخصوص معرفی خانواده طراز مسلمان است. خانواده بنیادی ترین و مهم ترین نهاد اجتماعی است و با حفاظت از این نهاد با ارزش می توان یک ملت و یک تمدن را حفظ نمود.