افق نیوز:در آستانه سفر قریبالوقوع باراک اوباما، رئیسجمهور ایالات متحده به سرزمینهای اشغالی فلسطین، وی در جمع حدود ۲۰ تن از رهبران یهودی آمریکا سخنانی را مطرح کرد که نشان میداد، وی با اختلافات جدی با نتانیاهو سفر خود را به خاورمیانه آغاز میکند.
باراک اوباما در جمع رهبران یهودی آمریکا اظهار داشت که ایالات متحده و اسرائیل هر دو از منابع اطلاعاتی مشترک استفاده میکنند اما در خصوص اینکه چه زمانی دیگر دیپلماسی در خصوص مساله هستهای ایران کارآمد نخواهد بود، با هم اختلاف نظر دارند البته این اختلاف، در حد اختلافاتی که در خود اسرائیل در خصوص این مساله وجود دارد، نیست.
به این ترتیب رئیسجمهور آمریکا که احتمالا در تلآویو مجبور است ادب یک میهمان را رعایت کند، در همین سخنان نتانیاهو و نظراتش را به ریشخند گرفته است. اولا نتانیاهو هم همان اطلاعاتی که اوباما بر اساس آن مطمئن است که نیازی به جنگ با ایران وجود ندارد را در اختیار دارد، یعنی همان اطلاعاتی که میگویند، ایران هیچ تحرکی در راستای ساخت سلاح هستهای ندارد؛ ثانیا اوباما میداند که عقاید نتانیاهو در خصوص لزوم برخورد نظامی با برنامه هستهای ایران، حتی در میان طبقه حاکمه رژیم صهیونیستی هم مورد مناقشه است. افرادی چون مئیر داگان، رئیس سابق موساد، در این خصوص بارها به تفصیل سخن گفتهاند.
البته اوباما قبلا هم نشان داده است که در خصوص برخی تندرویهای نتانیاهو علیه ایران هیچ موافقتی ندارد. در سفر به نیویورک، نتانیاهو پس از کشیدن خط قرمز بر روی یک بمب کارتونی و بهزعم خود، تعیین فرجه نهایی برای ایران، حتی موفق به دیدار با اوباما در خاک آمریکا نشد و مجبور شد ۲۰ دقیقه با وی تلفنی صحبت کند.
اوباما در این خصوص دستکم با دو واقعیت مواجه است. اولا سازمانهای اطلاعاتی قدرتمندی که در اختیار دارد خیالش را راحت کردهاند که ایرانیها در مسیر ساخت سلاح هستهای حرکت نمیکنند و ثانیا، میداند که اقتصاد در حال بازیابی از بحران آمریکا، تاب تحمل جنگ را ندارد. این دو واقعیت در کنار هم، اوباما را به این نتیجه میرساند که هیچ توجیهی برای راهاندازی یک جنگ دیگر وجود ندارد.
از سوی دیگر، نتانیاهو همانطور که یکی از تحلیلگران گاردین گفته بود، نه به علل ژئوپلتیک بلکه با نوعی نگاه ایدئولوژیک خاص صهیونیستها، راه انداختن نبرد با ایران را تکلیف خود میداند. بنابراین حتی اگر بحث هستهای هم اصولا در میان نبود، شخصیت متوهمی چون نتانیاهو که برای خود موقعیت منجی قوم یهود را قائل است، حتما بهدنبال بهانهای برای درانداختن ایالات متحده با بزرگترین دشمن صهیونیسم در جهان یعنی ایران، میگشت.
به دیگر سخن، در اینجا نگاه ایدئولوژیک صهیونیستی نتانیاهو در برابر نگاه ژئوپلتیک و عملگرایانه باراک اوباما قرار گرفته است. اوباما هم ایران را دشمن خود میداند اما شیوه مقابله برای او به گونه دیگری است. او به منافع کشورش نگاه میکند و به این نتیجه میرسد که باید با اعمال فشار بر ایران، راه را برای دیپلماسی باز بگذارد. هرچند نوع نگاه اوباما به ایران واجد اشتباهات جدی است از جمله اینکه ایران دارای هویت مقاومتی برساخته شده در تاریخ است و تحت فشار تن به دیپلماسی مدنظر آمریکا نخواهد داد، اما دستکم در یک مورد نگاه او به مساله ایران صحیح است: «تقابل نظامی با ایران در راستای منافع آمریکا نیست پس باید از آن برحذر بود.»
در چنین شرایطی نگاه توهمآمیز نتانیاهو به مساله ایران، برای باراک اوباما دردسری جدی است. نتانیاهو حتی در انتخابات نوامبر گذشته تلاش زیادی برای مخفی کردن مخالفت خود با اوباما نکرد. وی در بسیج لابیهای یهودی آمریکا بر ضد اوباما هم تردید نکرده که نمونه تلاشهای آنها در جریان رای اعتماد به چاک هیگل، وزیر دفاع جدید آمریکا دیده شد.
اکنون علیرغم فشارهای نتانیاهو و لابیهای طرفدارش، اوباما توانسته است دولت خود را تشکیل دهد. نتانیاهو مطمئن است که دولت اوباما بنابر الزامات سیاست خارجی در آمریکا، چارهای جز تعهد به امنیت اسرائیل نخواهد داشت اما تقریبا یقین دارد که طی چهار سال آینده آمریکا تن به درگیری با ایران نمیدهد. بهعکس اوباما، نتانیاهو هنوز نتوانسته است کابینه خود را تشکیل دهد و از اقتدار پیشین برخوردار نیست بنابراین خواهناخواه در برابر اوباما احساس ضعف خواهد کرد.
نتانیاهو میداند که بدون آمریکا، اسرائیل در جنگ با ایران بازنده قطعی است. شاید بتواند در ابتدای جنگ چند ضربه هوایی به ایران وارد کند اما بهزودی مجبور است با قدرت ژئوپلتیک، ژئوکالچر و ژئواکونومیک ایران در منطقه مواجه شود، سیل موشکها را از ایران و سوریه و لبنان پذیرا شود و سرانجام، زانو بزند. اگر اوباما همان موضعی را که در جنگ لیبی گرفت اتخاذ کند و وارد جنگ نشود، نتانیاهو نهتنها در تاریخ قوم یهود به عنوان یک منجی شناخته نخواهد شد بلکه مورد سرزنشهای سخت قرار خواهد گرفت.
همه میدانند که اوباما در سفر به فلسطین اشغالی بار دیگر خواهد گفت که نخواهد گذاشت ایران به سلاح هستهای دست یابد، به امنیت اسرائیل متعهد است و همه گزینهها همچنان روی میز هستند اما همه میدانند که پشت این حرفها، اختلافات عمیق او و نتانیاهو خودنمایی میکنند. اینگونه سخنان اوباما همچون نشانه رفتن تفنگی به سوی ایران است که خشاب آن روی زمین افتاده و بیشتر به یک چوبدستی شبیه شده است.
البته اوباما در این سفر حرفهایی هم در خصوص روند سازش خاورمیانه خواهد داشت که بررسی آنها مجال دیگری میطلبد.
* علیرضا کریمی