اجتماع جمعیت زیادی از مردم تهران در موافقت و مخالفت با جمهوری «رضاخانی» (۱۳۰۲ ش)
پس از سفر احمدشاه قاجار به اروپا و به دست گرفتن قدرت توسط رضاخان، کمکم زمزمههای جمهوری توسط طرفداران وی بلند شد. در اثر این القائات، روز ۲۸ اسفند ۱۳۰۲، عدهای از مردم تهران به جانبداری از رضاخان برخاسته و خواستار جمهوری شدند. این اجتماع در حالی بود که مردم طرفدار سید حسن مدرس به دلیل اهانتی که روز قبل به وی شده بود در مسجد شاه تهران تجمع کردند و علیه جمهوری دست به تظاهرات زدند. در مقابل فشارهای جمهوری خواهان، مدرس به تنهایی در مقابل توطئه گران ایستاد و برای جلوگیری از رسمیت یافتن مجلس جهت طرح جمهوری، عدهای از نمایندگان اقلیت را به قم فرستاد تا مجلس در نبود ایشان به حد نصاب نرسد و توطئه جمهوری خنثی شود.
اما پس از حلول سال جدید ورق برگشت و شهید سید حسن مدرس، سخت به تلاش و فعالیت افتاد تا اینکه عده زیادی را علیه جمهوریت بسیج نمود. چرا که قرار بود مجلس شورای ملی در دوم فروردین ۱۳۰۳ نسبت به جایگزینی جمهوریت به جای پادشاهی قاجاریه تصمیمگیری نماید. در این میان بر اثر برخوردی که بین مردم و سردار سپه روی داد، به دستور رضاخان عدهای از مردم توسط قوای قزاق به گلوله بسته شدند و اوضاع دگرگون شد. این عمل رضاخان عکس العمل شدید برخی نمایندگان مجلس و مردم را برانگیخت و در نهایت سردار سپه از جمهوری ساختگیاش، صرفنظر کرد.
رحلت آیت اللَّه «ملامحمد هاشم خراسانی» (۱۳۱۲ ش)
ملامحمد هاشم خراسانی معروف به ثقهالاسلامی در سال (۱۲۴۲ ش) در مشهد به دنیا آمد. پس از فرا گرفتن مقدمات علوم، رهسپار نجف اشرف گردید و در مدت دوازده سال از محضر عالمانی همچون آخوند خراسانی و سید اسماعیل صدر بهرهمند شد. ملاهاشم خراسانی پس از بازگشت از نجف، راهی مشهد گردید و در حوزه درس آیتاللَّه سیدعلی حائری یزدی شرکت جُست و از آن پس به تحقیق و تالیف همت گمارد. آثار متعددی از ملامحمدهاشم خراسانی به جای مانده که مهمترین آنها عبارتند از: مُنتَخَبُ التواریخ به فارسی در تاریخ معصومان و برخی از امامزادگانِ مدفون در ایران و نیز علمایی که در مشهد، هرات، اصفهان و شیراز به خاک سپرده شدهاند؛ حُسنُ العاقبهُ فی سَعادَهِ الخاتَمه و نیز غایهُ الآمال فی حُسنِ خواتیم الاعمال. این عالم و مورخ گرانقدر سرانجام در بیست و هشتم اسفند ۱۳۱۲ ش برابر با سوم ذیحجه ۱۳۵۲ ق در هفتاد سالگی در مشهد به لقاءاللَّه پیوست و در همان شهر به خاک سپرده شد.
مرگ «گیخاتو» ایلخان مغول در ایران و آغاز حکومت «بایدوخان»(۶۹۴ ق)
پس از ارغون خان مغول، برادرش گیخاتو که در زمان او، فرمانروای آسیای صغیر بود به پادشاهی رسید. گیخاتو به سبب آن که از مرض شفا یافته بود، فرمان آزاد کردن زندانیان را داد و از خزانهٔ مملکت، آنچه را که دستش رسید در بین تهیدستان و درباریان تقسیم کرد. این حاتم بخشیهای او، کشور را به کمبود درآمد و فقر اقتصادی دچار ساخت و در نتیجه، خزانهٔ سلطنتی تهی گشت. وزیر گیخاتو که میدانست چینیها از پول کاغذی استفاده میکنند، برای جبران کمبود مالی، چاپخانهای تاسیس کرد و به رواج نوعی اسکناس که «چاو» خوانده میشد، اقدام نمود. هدف از چاپ پول کاغذی این بود که اسکناس در میان مردم رایج شود و طلا و نقره به خزانه باز گردد؛ اما مردم از قبول این اسکناسِ بدون پشتوانه خودداری کردند تا این که گیخاتو، چاو را ملغی کرد. دیری نگذشت که در جمادی الاولی سال ۶۹۴ ق، امیران مغول طغیان کرده، گیخاتو را بکشتند و پسر عموی او، بایدو را به پادشاهی نشاندند.
مرگ «ظهیر الدین بابرشاه» پادشاه سلسلهٔ گورکانیان هند (۹۳۷ ق)
ظهیر الدین محمد بن میرزا عمر از نوادگان امیرتیمور گورکانی در سال ۸۹۹ ق، پس از فوت پدر در ۱۱ سالگی وارث حکومت فرغانه در ماوراءُ النَّهر گردید. وی در ابتدا، یازده سال با ملوک ازبک و تاتار جنگید و چون ضعف خود را احساس کرد، رو به کابل و قندهار آورد و پس از تصرف افغانستان، ۲۲ سال در آن نواحی، فرمانروایی نمود. در سال ۹۳۲ ق برای تسخیر هند راهی این کشور شد و با پیروزی وارد دهلی گردید. ظهیرالدین بابر از این زمان، سلسلهٔ گورکانیان هند معروف به دولت مغول را درهندوستان تاسیس کرد. این دولت تا سال ۱۲۶۴ ق به مدت ۳۳۲ سال در هندوستان و اطراف فرمانروایی داشت.
بابر در هندوستان و افغانستان، راهها و کاروانسراهای فراوانی ایجاد نمود و به عمران و آبادانی کشور همت گماشت. مسجد معروف «بابری» در هند از بناهای دوران حکومت ظهیرالدین محمد بابر محسوب میشود. وی تا سال ۹۳۷ ق به مدت پنج سال نیز در دهلی حکمرانی نمود و سرانجام در ۴۹ سالگی درگذشت. ظهیرالدین بابر را حاکمی عالم و ادیب گفتهاند و او کتابی دربارهٔ فتوحات و جهانداری و شرح حال خود نگاشته است. بابر در ابتدا در شهر جَمنه به خاک سپرده شد اما در سالیان بعد، استخوانهای او را به کابل منتقل ساخته و آرامگاهی مُجَلّل در خارج از شهر برای او بنا کردند.
تولد «رُدولف دیزل» مبتکر و مخترع موتور ماشین (۱۸۵۸ م)
رودلْفْ دیزل مخترع آلمانی، در ۱۸ مارس ۱۸۵۸ م در پاریس به دنیا آمد و بخشی از زندگی خود را در فرانسه، انگلستان و آلمان گذراند. وی پس از طی تحصیلات خود، به ساخت دستگاهی اندیشید که بیشترین بازدهی انرژی را داشته باشد. از این رو، در مورد نیروی محرکه وسایل موتوری، تحقیقات فراوانی کرد و پس از سالها کوشش در ۵ اوت ۱۸۹۵ م توانست، دستگاهی اختراع کند که بدون نیازبه الکتریسیته، با سوخت سادهتر و ارزانتر، نیروی بیشتر تولید کند. این دستگاه که به نام وی موتور دیزل نامگذاری شد، با فشردن هوا، حرارت زیادی در حدود ۵۰۰ درجه تولید میکرد.
دیزل اولین موتور خود را در کارخانه ماشینسازی آکسبورگ آلمان به بهرهبرداری رسانید و بدین جهت به فرزند آکسبورگ ملقب شد. وی برای معرفی و توضیح پیرامون اختراع خود به مناطق مختلف اروپا سفر کرد و به عرضه موتور خود پرداخت. اختراع دیزل، در جهان صنعت و وسایل نقلیه، تحول عظیمی به وجود آورد، به طوری که با وجود پیشرفت علم و صنعت، همچنان از این موتور به عنوان موتوری پرقدرت و با صرفه، استفاده میشود. رودلْفْ دیزل سرانجام در سال ۱۹۱۳ م در ۵۵ سالگی درگذشت.
آغاز سلطه استعماری اسپانیا بر سرزمین کلمبیا در امریکای مرکزی (۱۵۱۰ م)
سرزمین کلمبیا در امریکای مرکزی در سال ۱۴۹۹ م توسط کاشفان اسپانیایی کشف شد و استعمارگران اسپانیایی، ضمن الحاق کلمبیا به کشور خود، از هجدهم مارس ۱۵۱۰ م به غارت منابع آن پرداختند. قیام مردم کلمبیا علیه اسپانیا از سال ۱۷۸۱ م آغاز شد و پس از آن که ناپلئون، اسپانیا را تصرف کرد، نفوذ و قدرت دولت مادرید در مستعمراتش کاهش یافت. همزمان با تزلزل در حاکمیت اسپانیا، اعلامیه استقلال کلمبیا در سال ۱۸۱۰ تهیه شد. سه سال بعد، وقوع انقلاب مردم کلمبیا همچنان ادامه داشت تا اینکه سرانجام سیمون بولیوار آزادیخواه معروف امریکای جنوبی در سال ۱۸۱۹ م به سلطه اسپانیا بر کلمبیا خاتمه داد و با آزادی ونزوئلا، کلمبیا، اکوادور و پاناما، جمهوری کلمبیای بزرگ متشکل از این کشورها را تأسیس نمود. طی سالهای ۱۸۲۹ تا ۱۸۳۰ م اکوادور و ونزوئلا اعلام استقلال کردند. نام کشور کلمبیا به پاس کشف قاره آمریکا توسط کریستف کلمب به این اسم نامگذاری شده است.
تشکیل کنفدراسیون سوئیس متشکل از ایالات گوناگون (۱۸۱۵ م)
با پیوستن ایالت ژنو به سوئیس در ۱۸ مارس ۱۸۱۵ م، این کشور به شکل کنونی درآمد. کشور سوئیس سابقاً به صورت کنفدراسیون اداره میشد ولی اکنون حکومت آن فدرالی است. سوئیس متشکل از ۲۵ ایالت یا کانتون است. در قرن پانزدهم میلادی، سوئیس، یکی از کشورهای قدرتمند اروپا بود، اما به تدریج قدرت خود را از دست داد. در سال ۱۸۱۵ م پس از آن که ۹ کانتونِ دیگر که آخرین آنها، ژنو بود، به کنفدراسیون سوئیس پیوستند، کنفرانس پاریس که پس از شکست ناپلئون، در فرانسه تشکیل شده بود، به سوئیس بیطرفی همیشگی اعطا کرد و این کشور تاکنون، حتی در دو جنگ جهانی نیز، بیطرفی خود را حفظ کرده است.
امضای پیمان «اویان» و پایان استعمار فرانسه در الجزایر (۱۹۶۲ م)
الجزایر از سال ۱۸۳۰ م تحت استعمار فرانسه قرار گرفت و مقاومتهای مردمی مانع این استعمار نگردید و حتی در اوایل قرن بیستم تمام خاک الجزایر زیر سلطه فرانسه درآمد. در زمان جنگ جهانی دوم، الجزایر که مستعمره فرانسه بود. به جرگه متفقین پیوست و در زمان اشغال فرانسه، دولت در تبعید ژنرال دوگل، مدتی در الجزیره پایتخت الجزایر مستقر گردید. پس از پایان جنگ دوم جهانی، جنبش استقلالطلبی در این کشور شدت گرفت، به طوری که تشنجات این دوره، باعث اعطای خود مختاری از جانب دوگل شد. ولی مبارزان که خواستار استقلال بودند، جهاد خود را ادامه دادند تا حدی که در سال ۱۹۶۲ م مارشال دوگل قرارداد اویان را که متضمن استقلال کامل الجزایر بود، امضا کرد. در انقلاب هشت ساله مردم الجزایر، یک میلیون نفر از آزادی خواهان به دست اشغالگران فرانسوی کشته شدند. الجزایر پس از استقلال، دارای حکومت جمهوری دموکراتیک (سوسیالیستی) شد که اولین رئیس جمهور آن احمدبن بلا بود.
مرگ «ملک فاروق» پادشاه پیشین مصر (۱۹۶۵ م)
ملک فاروق، پادشاه اسبق مصر در سال ۱۹۲۰ م به دنیا آمد. او زمانی متولد شد که پدرش احمد فؤاد پاشا با نام فؤاد اول در مصر سلطنت میکرد. در آن زمان، حکومت مصر تحتالحمایه انگلیس بود. فاروق در پی مرگ پدرش در سال ۱۹۳۶ م، در سن شانزده سالگی جانشین وی شد اما چون به سن قانونی نرسیده بود اداره امور مملکت به شورای نیابت سلطنت محول گشت. در آغاز جنگ جهانی دوم و درگیر شدن عده زیادی از قوای متخاصم در شمال افریقا، مصر نیز به صورت یکی از جبههها و پایگاههای متفقین به خصوص انگلستان درآمد.
ملک فاروق زمانی مجبور شد علیرغم میل باطنی خود، به پیشنهاد انگلیس در مورد نخستوزیری یکی از مخالفان خود، تن در دهد. ولی فاروق در سال ۱۹۴۴ م بار دیگر قدرت کافی به دست آوردو پس از تأسیس رژیم صهیونیستی، همگام با دیگر کشورهای عربی، ارتش مصر را درگیر جنگ با رژیم نوبنیاد صهیونیستی نمود. به دنبال کودتا، فاروق در ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۲ م مجبور به استعفا شد. رهبران کودتا در ابتدا پسر خردسال فاروق به نام احمد فؤاد را به عنوان فاروق دوم به سلطنت نشاندند؛ اما در پی اعلام جمهوری در مصر در ۱۸ ژوئن ۱۹۵۳ م، فاروق و خانوادهاش از مصر اخراج و رهسپار ایتالیا شدند تا اینکه فاروق در ۱۸ مارس ۱۹۶۵ م در ۴۵ سالگی در رم درگذشت.
برخی از رخدادهای امروز
۱۱۶۷: میان فرانکها به ریاست آمارلیک که تحت پرچم صلیبیون وارد خاورمیانه شده بودند و نیروهای مسلمان در «البابین» مصر جنگ در گرفت.
۱۲۲۹: درجریان ششمین لشکرکشی صلیبیون به خاورمیانه، فردریک دوم رئیس آلمانی امپراتوری مقدس که سلطنت او به تایید پاپ رسیده بود خودرا پادشاه اورشلیم (بیت المقدس) نیز اعلام کرد.
۱۵۳۲: پارلمان انگلستان از این پس پرداخت هر گونه وجه ازجانب کلیساهای آن کشور به خزانه داری پاپ را ممنوع و غیر قانونی اعلام کرد.
۱۸۷۴: هاوایی که یک کشور مستقل دارای پادشاه بود به دولت واشنگتن حق انحصار تجارت داد و این، مقدمه از دست رفتن استقلال و تصاحب آن قرارگرفت.
۱۹۲۵: یک گردباد که در مرکز ایالات متحده وزیدن گرفته بود در ایالتهای میسوری، ایندیانا و ایلی نوی ۷۰۰ نفر را کشت و ویرانی زیاد بوجودآورد. ایالتهای مرکزی و جنوب شرقی آمریکا بارها گرفتار گردبادهایی از این دست شدهاند.
۱۹۲۹: (۱۳۰۷ خورشیدی): قانون اعزام محصل به تصویب مجلس شورای ملی رسید که به موجب آن باید هر سال یکصد دیپلمه ایرانی برای تحصیل به اروپا اعزام میشد. پنج سال بعد دارالمعلمین عالی (دانشسرای تربیت دبیر دبیرستان) در تهران تاسیس شد.
۱۹۳۸: دولت مکزیک اکتشاف و استخراج نفت در چارچوب مرزهای زمینی این کشور را ملی کرد. معنای تاکید روی چارچوب مرزهای زمینی این بوده است که امر واگذاری اکتشاف و استخراج نفت در خلیج مکزیک به شرکتهای خارجی مانعی ندارد و این کار از زمان صورت میگیرد. خلیج مکزیک یکی از منابع نفت جهان است که دولت کوبا اخیرا در صدد اکتشاف و استخراج آن در آبهای خود با کمک روسها برآمده است.
yjc.ir