6

نیکی کریمی:فوتبال همیشه برای من مثل زندگی بوده است+تصاویر

  • کد خبر : 71482
  • ۰۸ فروردین ۱۳۹۲ - ۲۲:۱۷

«نیکی کریمی» مسیر هنری خود را با بازی در فیلم «وسوسه» به کارگردانی جمشید حیدری آغاز کرد اما بازی او در فیلم «عروس» به کارگردانی بهروز افخمی نگاه ها را معطوف خود ساخت.

این گفت و گویی است صمیمانه با نیکی کریمی که گویا هدفش مروری است بر کارنامه هنری ایشان. در ادامه گفت و گو با این بازیگر شناخته شده سینمای ایران تقدیم می شود.

*جدیدترین فیلمی که از شما در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر دیدم، «بشارت به شهروند هزاره سوم» به کارگردانی «محمد هادی کریمی» بود. بازی شما یکی از بازی های قابل توجه این فیلم بود. نظرتان درباره این فیلم چیست؟

خیلی ممنونم از توجه شما. اتفاقا پیش از مصاحبه جایی بودم که درباره این فیلم صحبت شد. داشتم این را می گفتم که آن قدر من نقش این فیلمنامه را دوست داشتم که به خاطر رفتن سر صحنه دو، سه روزی که فیلمبرداری داشتیم تا صبح نخوابیدم. چون دلم می خواست خستگی و استرس که این مدیر مدرسه داشت را بتوانم منتقل کنم، به طوری که تبخال زدم. این نقش را در حالی بازی کردم که سال گذشته فیلمنامه های زیادی را رد کرده بودم.

*شما با بازی در فیلم «عروس» به شهرت رسیدید. در آن زمان خود فیلم نقطه عطفی در سینمای ما محسوب می شد. تا آن موقع چهره بازیگر مطرح نبود و اصلا سیاستگذاری ها به این مساله اجازه بروز هم نمی داد ولی از نقطه نظر بازیگری در فیلم «عروس» به این مساله توجه شد. با این فیلم مسیری را دنبال کردید تا فقط در حد یک چهره باقی نمانید. خب آن موقع در آن سن و سال کم و تجربه ناچیز در سینما چه تصوری از ادامه حضورتان در سینما داشتید؟

همان طور که می دانید بعد از فیلم «عروس» خیلی از فیلمنامه ها را رد کردم. یک چیزی در ذهنم داشتم و این بود که فقط می خواهم با بزرگان سینما کار کنم. شاید برای کسی که تازه وارد سینما شده این یک مقدار جاه طلبانه به نظر می رسید ولی به هر حال این نگاه من بود. با این حال از اسامی فیلم هایی که آن موقع به من پیشنهاد شد، نمی خواهم سخن بگویم چون الان که فکر می کنم، می بینم ناپختگی هم کردم خیلی از آنها را بازی نکردم!

*چه جسارتی داشتید در آن سن و سال؟

(می خندد) ولی بعدا در فیلم «سارا» و «پری» بازی کردم. البته یک جورایی در این فکر بودم آن چهره ای که همه از من در نظر دارند از بین ببرم. حتی خیلی از گریمورها متوجه این قضیه شده بودند که سعی می کردند قیافه ام را آرایش نکنند. حتی در فیلم «بوی پیراهن یوسف» و «برج مینو» یا فیلم «روانی» که خودم آن را خیلی دوست دارم یا «نسل سوخته» رسول ملا قلی پور که فکر می کنم این فیلم از زمانه خودش جلو است، همین گونه شد. به هر حال چنین ایده ای داشتم و چیزهای دیگر برایم مهم تر بود. واقعا به پول درآوردن صرف هم فکر نمی کردم و به اینکه الان دیگر بازیگر شدم و ۲۰ سالم هست و می توانم خیلی فیلم کار کنم. اگر می خواستم این گونه نگاه کنم، در همان دو، سه سال اول حسابی پول در می آوردم ولی ذهنیتم این نبود. من از طریق ادبیات و خواندن کتاب به سینما علاقه مند شدم. بیشتر دلم می خواست بخوانم و آدم ها را عمیق تر بشناسم. دیگر صرفا به این فکر نمی کردم که الان قرار است چه اتفاق خاصی بیفتد یا مثلا می خواهم ستاره بشوم.

*با این حال به نظر می رسد شهرت گاهی اوقات آدم را در شرایطی غیر قابل پیش بینی هم قرار می دهد. شما هم در این شرایط قرار گرفته اید؟

هیچ وقت. واقعا به شما می گویم آن زمان که فیلم نداشتم خوشحال بودم!

*چرا؟

به این دلیل که فکر می کردم هر چقدر کمتر دیده شوی و برای هر فیلمی که قابلیت ندارد کار نکنی، آن وقت قطعا مردم بیشتر دوست دارند که فیلم تو را ببینند.

*از چه نظر نگاه مردم برای شما مهم است؟

به طور کلی مگر می شود نگاه مردم برای من مهم نباشد و از این نظر خدا را شکر می کنم. چون این من نبودم که مسیر کاری ام را شکل دادم. اگر مسیر خوبی بوده، اول خدا کمک کرده و بعد مردم. یعنی مردمی که من را باور کردند و کماکان در ذهن هایشان از من حمایت می کنند. حتی می دانم منتقدان من را نبخشیدند به دلیل سه، چهار فیلمی که در سینمای بدنه کار کردم ولی از همان سینما فیلم «زن ها فرشته اند» را دوست داشتند. چون جزو فیلم های مبتذل نبود به همین دلیل خودم هم نمی توانم دفاع کنم.

*در جایی گفته بودید که من هم باید خرج زندگی ام را دربیاروم و به این دلیل در این فیلم ها بازی کردم. خب چطوری این گونه می شود، ضمن اینکه اعتقاد دارید هیچ وقت به خاطر پول بازی نکردید؟ یا چه شرایطی پیش آمد که در فیلم «شام عروسی» ابراهیم وحیدزاده بازی کردید؟

آن سالی بود که من فیلم ساخته بودم و فیلم های زیادی مثل «میم مثل مادر» را رد کرده بودم.

*یعنی قرار بود نقش فراهانی را بازی کنید؟

بله. می توانید از حسام نورانی، دستیار مرحوم ملاقلی پور بپرسید یا بازی در فیلم «صد سال به این سال ها» سامان مقدم را قبول نکردم. در زمان فیلمبرداری، میکس و تدوین فیلم ام، نمی توانستم فیلم را قبول کنم. به همین دلیل مجبور شدم بعد از آن زمان هر فیلمی که به من پیشنهاد می شد قبول کنم. چون به مدت یک سال هیچ کاری نکرده بودم و خودم هم هر بخشی از سرمایه فیلم ام را گذاشته بودم. هر چند درست نیست جزییات را بیان کنم. حالا در آن زمان یک کمدی که چندان بد هم نبود به من پیشنهاد شد، چون آقای وحید زاده، فیلمسازی است که سال ها در زمینه کمدی کار کرده و موهایش را در این مسیر سپید کرده است. بعد هم اصولا من آدمی هستم که همان قدر سخت می گیرم و مثلا می گویم این است راهم، یک زمان هایی هم واقعا بی خیال همه چیز می شوم. به این دلیل که جهان این طوری ساخته نشده که زیادی هم خودت را جدی بگیری. این را همیشه به خودم می گویم که اگر زیادی هم جدی بگیری جهان راه خودش را می رود. فکر کنم بیشتر بازیگران حال حاضر هم این کار را کرده اند.

*چرا فیلم ساختید؟ چون در سینما در فیلم های کارگردانان شناخته شده بازی کردید. چه خلاءیی دیدید که کار بازیگری شما را اقناع نکرد و به سمت فیلمسازی رفتید؟

اگر بخواهم بگویم بازیگری به خودی خود برایم کافی نبود، شاید کلیشه ای به نظر برسد ولی واقعیتش این است که به هر فیلمسازی در آن تالیف دارد. در حالی که در بازیگری وقتی فیلمنامه، فیلمبرداری و کارگردانی خوب باشد، تو می توانی آن لحظه را حس کنی که همه چیز درست است. در غیر این صورت همیشه یک چیزهایی است که مطابق میل پیش نمی رود. به هر حال فیلم مستند ساختم. می دانید که آن زمان با آقای کیارستمی کار می کردم. عکاسی می کردم و همین طور ترجمه. به هر حال سر و کارم با چیزهایی غیر از بازیگری بود البته از بازیگری منفک نشدم و همان زمان فیلم «دیوانه از قفس پرید» را کار کردم. با ابزار سینما آشنا شده بودم و در نهایت دلم می خواست فیلم خودم را بسازم.

*فوتبال چقدر برایتان جدی است؟

ما اخیرا یک دی وی دی با عنوان «روزی روزگار فوتبال» درباره فوتبال پخش کردیم. در حقیقت اوایل سال با دستیارانم صحبت کردم و به این نتیجه رسیدیم درباره چیزی کار کنیم که به آن علاقه داریم. من خودم به اتفاق تعدادی از دوستانم بازی های فوتبال را می بینم علاقه ام هم به فوتبال از کودکی بوده. البته ورزش من تنیس است ولی فوتبال همیشه برای من مثل زندگی بوده یعنی ۹۰ دقیقه بازی برد و باخت، فراز و فرود، خوشحالی و ناراحتی. اصلا اگر به بازی های لیگ نگاه کنید، می بینید که خیلی شبیه ماجراهای زندگی است.

 

*فکر کنم از معدود زنانی هستید که به تمرینات تیم فوتبال رفتید؟

من رفته بودم برای فیلمبرداری به باشگاه ملوان انزلی و تمرین آنها در زمین ارتش (نیروی دریایی) انجام می شد موقعی که آنجا رفتم من و همکارانم ۱۰ دقیقه پشت در منتظر ماندیم. وقتی وارد زمین تمرین ورزش شدم گفتند شما اولین زنی هستید که پایت را اینجا گذاشتی. من هم به شوخی گفتم که از این نظر اسم ام را در جایی ثبت کنید!

 

*درباره نوروز چگونه فکر می کنید؟

با آمدن سال جدید که زیباترین آن در ایران اتفاق می افتد که همزمان با بهار طبیعت است، همیشه امید، شور و هیجان می آید. به همین دلیل به من امید می دهد که دوباره اتفاقات خوب می افتد، نوروز، یعنی امیدواری.

 

 

 

روزنامه اعتماد 

فرانک آرتا

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=71482

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]