صفاعلی کمالیان مربی تیم ملی، در این فصل از لیگ برتر بسکتبال به عنوان مشاور فنی راهی ماهان اصفهان شد.
کمالیان که پیش از آغاز فصل به عنوان مربی در لیگ دسته اول NCAA آمریکا فعالیت داشت در ایران سومی با ماهان را تجربه کرد. صفاعلی کمالیان نیز معتقد است میتوان سازمان لیگی قدرتمند داشت تا با تقویت ساختارها، قوانین و شاخصهای اجرائی در رقابتها کیفیت بسکتبال ایران را ارتقاء بخشید.
* آقای کمالیان برای ارزیابی لیگ برتر میتوان به شاخصههای زیادی اشاره کرد. نظر شما درباره شاخصههایی که میتوان با آنها لیگ برتر ایران را ارزیابی کرد چیست؟
همانطور که شما گفتید برای ارزیابی یک لیگ شاخصهای زیادی را می توان مورد بررسی قرار داد که بطور کلی به باشگاهها، تیمها و برگزار کنندگان مربوط میشود و البته هر یک را میتوان از جنبههای مختلف مورد مطالعه قرار داد. هماکنون شرایط باشگاهها و باشگاهداری در ایران با بسیاری از نقاط جهان متفاوت است. با توجه به شرایط اقتصادی عملا باشگاهداری انجام نمیشود و بیشتر شاهد تیمداری هستیم. این قبیل مسائل طبعا تبعاتی دارند که گریبان لیگ را نیز میگیرد. مطمئن باشید که اگر در ایران باشگاهداری شکل واقعی خود را به دست آورد قادر است با استفاده از زیربنای قدرتمندش در فرایندهایی مانند اشتغال، درآمدزائی، بازیکنسازی و غیره گام برداشته و در دراز مدت با تامین هزینههای لازم حتی سود قابل قبولی نیز بدست آورد. مسئله دیگر اجزاء فنی تیمها مانند مربیان و بازیکنان است که در واقع از ملاکهای ارزیابی بار فنی هستند. معتقدم بار فنی مربیان ایرانی قابل قبول است.
* نسبت به کجا بار فنی بالایی داریم؟
به نظر من با توجه به جایگاهی که در قاره آسیا داریم میتوان گفت که از نظر فنی قابل قبول هستیم اما این کافی نیست. اینکه وقتی بازیکنان از باشگاه وارد تیم ملی میشوند و عملکرد خوبی ارائه میکنند نشان از بار فنی مناسبی است که در باشگاهها وجود دارد. این مورد با توجه به زمان کمی که تیم ملی برای آمادگی در اختیار داشت در رقابتهای قهرمانی غرب آسیا در تهران به خوبی دیده شد. خروجی خوبی را در غرب آسیا دیدیم که نشان داد بازیکنان آمادگی خوبی داشتند. البته رشد فنی بازیکنان دلایل دیگری هم داشت.
* چه دلایلی؟
به طور مثال اعمال قوانین هم به کیفیت بازیکنان کمک می کند، شاید محدود شدن تعداد بازیکنان خارجی باعث شد تا بسکتبالیستهای ایرانی بیشتر وارد چرخه کار شوند، تجربه به دست آورده و رشد کنند.
* آیا حضور بازیکنان خارجی نمیتواند در پیشرفت جوانان موثر باشد؟
صددرصد؛ اما باید در استفاده از آنها و البته انتخاب بازیکنان خارجی نیز ملاحظاتی رعایت شوند. این موضوع باید ضابطهمند باشد که در قسمت ارزیابی برگزارکنندگان طرح میشود. باید با یک سازماندهی خوب بازیکنان قابلی را جذب و از راه درست به لیگ تزریق کنیم. در بعضی کشورها برای استخدام بازیکنان خارجی کمپ برگزار میشود تا از طریق ارزیابی در این کمپ قابلیت ورود آنان به لیگ بررسی شود. بهرحال باید مکانیزمی طراحی شود که با شرایط کشور ما نیز همخوانی داشته باشد. از طرف دیگر افرادی که در نقل و انتقال بازیکنان فعالیت میکنند نیز باید سازماندهی شوند. هماکنون فدراسیون جهانی این امکان را در اختیار فدراسیونهای ملی قرار داده تا افرادی که در نقل و انتقالات بینالمللی در داخل هر کشور فعالیت میکنند را سازماندهی کنند. رسیدگی به این موضوع به ضابطهمندی ورود بازیکنان خارجی به ایران کمک فراوانی میکند.
* برسیم به مسئله ارزیابی لیگ از جنبه برگزار کنندهها. در این قسمت به چه مواردی باید توجه کرد؟
در این قسمت میتوان به نظارت بر امکانات سختافزاری لیگ اشاره کرد. باید استانداردهایی در زمینه امکانات برگزاری لیگ تعریف و رعایت شود. کفپوش سالنها، جایگاه تیمها و تماشاگران، رختکنها، سرویسهای بهداشتی، دستگاههای بسکتبال و بسیاری از موارد دیگر که باید به آنها دقت شود. هنوز با اینکه برای رفع معایب تذکر داده میشود اما همچنان در جریان بازی مثلا دستگاه ۲۴ ثانیه یا تابلوی امتیازات کار نمیکند یا کفپوش بعضی سالنها غیر استاندارد است.
مسئله دیگر آییننامهها و قوانین است. هماکنون آییننامه لیگ ما چندین بار مورد بازبینی قرار گرفته و نظر جمعی از کارشناسان نیز اعمال شده است اما لازم است آییننامه لیگ نهایی شود. به طور مثال در فینال لیگ امسال اتفاقی افتاده که مسئولین لیگ آن را پیش بینی نشده عنوان کردهاند. امیدوارم در بازبینی آیین نامهها و مقررات بصورتی عمل شود که چنین مواردی به حداقل رسیده و این مسیر به گونهای پیش رود که دیگر کسی احساس ضرر نکند.
* آیا میتوان الگوبرداری کرد؟
مسلما. هماکنون آییننامه بسیاری از لیگهای معتبر موجود هستند که میتوان از آنها الگوبرداری کرد. حتی آییننامه لیگهای سایر رشتههای ورزشی هم قابل استفاده هستند. به نظر من با الگوبرداری مناسب و تطبیق آن با شرایط موجود میتوان آییننامهای همه جانبهنگر طراحی کرد.
*میتوان نتیجه گرفت که برای رسیدن به این برنامهها نیاز به یک سازمان لیگ قدرتمند داریم؟
اگر سازمان لیگ ما گسترش یابد، قدرتمندتر کار میکند. ساختار برگزار کنندگان یا همان سازمان لیگ به نظر من نیاز به مطالعه و برنامهریزی دارد. در هر حال این موضوعی آرمانی نبوده و کاملا عملی و اجرایی است.
* آیا میتوان بحث آموزشی را نیز در ارزیابی لیگ وارد کرد؟
بله، فعالیتهای آموزشی برای برگزار کنندگان و مجموعه تیمها نیز بسیار حائز اهمیت است. هماکنون حضور داوران جوان در چرخه لیگ خوب و قابل تقدیر است اما لازم است عملکرد آنها نیز بطور مداوم بررسی شود. باید علاوه بر شرکت در سمینارهای آموزشی و کسب دانش، موجبات کسب تجربه از طریق تبادل داوران با کشورهای صاحب لیگهای قوی نیز فراهم شود. مثلا در شرایط فعلی که لیگ ما تمام شده میشد زمینه همکاری با لیگهای کشوری مثل ترکیه یا سایر کشورهای اروپائی که لیگهای قوی دارند را برنامهریزی کرد تا با تبادل اطلاعات و کسب تجربه در عرصه بینالمللی در مسیر رشد گام برداشت.
علاوه بر آموزش به نظر من باید نظارت دقیق و مستمری بر عملکرد داوران و ناظران وجود داشته باشد تا از اشتباههای موجود جلوگیری شود. از بین بردن اشتباهات برگزارکنندگان وظیفه باشگاهها یا مربیان نیست اما میتوانند در این زمینه همکاری کنند. با این فرض که همچنان کمیته داوران و سازمان لیگ باید برای آن اندیشه و برنامهریزی داشته باشد. باید برای هر کس شرح وظیفهای مشخص شود و پس از هر بازی نیز عملکرد برگزارکنندگان توسط خودشان زیر ذرهبین قرار بگیرد. این یک حرکت تدریجی و مداوم در جهت آموزش، کاهش اشتباهات و یکسان سازی عملیات اجرائی است. گروههای داوری و نظارت ما نیازمند برنامههای آموزشی متفاوتی نسبت به آنچه در شرایط فعلی دارند هستند.
* این مسئله برای مربیان نیز صدق نمیکند؟!
حتما، هر مربی شخصا باید خود را تحت یک برنامه آموزشی و بازآموزی سالیانه قرار دهد و برای ارتقاء دانش خود مثلا در سمینارها وکلینیکها شرکت کند. از طرف دیگر کمیتههای آموزش و مربیان فدراسیون نیز باید برای کسانی که به صورت شخصی امکان حضور در این برنامهها را ندارند شرایطی فراهم کنند که نیازهای آموزشی آنان نیز مرتفع شود.
هماکنون میتوان مدرسهای خوبی را از سراسر دنیا به ایران آورد و با هزینههای مناسب دورههای آموزشی باکیفیت برگزار کرد. میتوان حضور در این کلاسها را مثل بعضی کشورها اجباری کرد. به نظر من با یک برنامهریزی مناسب میتوان شرایط خوبی را برای مربیان ایجاد کرد که بتوانند در داخل کشور از کلاسهای آموزشی بهره ببرند.
علاوه بر مربیان، سایر ارکان تیمها هم باید آموزش دیده و دانش لازم برای انجام وظایف خود را داشته باشند.
* این برنامهها نیاز به برنامهریزی، مدیریت و نیرو دارد. آیا نیروی فعلی فدراسیون این پتانسیل را دارد یا اینکه میتوان از افراد جوان و نیروی متخصص بهره برد؟
مسلما نیاز به قوای تازه نفس و نیروهای جوان وجود دارد اما فکر نمیکنم که جایگزینی افراد مجرب با جوانان کم تجربه منطقی باشد. به نظر من باید این نیروهای جوان وارد فدراسیون شوند و در کنار افراد با تجربه کار اجرائی را بیاموزند. همانطور که مثلا در کشوری مثل ترکیه عمل شد. اما مسئله دیگر این است که آیا نیروهای جوان میتوانند با شرایط استخدامی در فدراسیون کار کنند؟ هنوز بدلیل کمبود فضای اداری تعدادی از روسای کمیتهها در فدراسیون بسکتبال میزکار ندارند! آیا نیروهای جدید میتوانند با این وضعیت کار کند؟ باید شرایط لازم را هم برای مشارکت جوانان در فعالیتهای اجرایی بوجود آورد.
* اینکه فدراسیون بسکتبال یک ساختمان ندارد نیز شاید یک مشکل است. این مسئله را در مدیریت کلان میبینید یا مقصر خود فدراسیون است؟
فکر میکنم این به مشکل ساختاری در ورزش کشور ارتباط پیدا میکند. تامین امکانات سخت افزاری در این مقیاس از توان فدراسیونها، بجز تعداد معدودی از آنها، خارج است. بخشی از بودجه لازم مسلما از طریق وزارت ورزش و بخش دیگر باید از طریق جذب سرمایه گذاران تامین شود.
معتقدم که وزارت ورزش باید با تمرکز فعالیتهای بازرگانی و بازاریابی در مجموعه خود کسانی که تمایل به سرمایه گذاری در ورزش دارند را شناسائی و جذب کرده و ضمن نظارت بر چگونگی تامین نیازهای سرمایه گذاران از طرق مختلف، فواید مالی را بطور هدفمند در اختیار فدراسیونها قرار دهد. البته نه بصورتی که از طریق صندوق قهرمانان و پیشکسوتان عمل میشد. بحث در این مورد طولانی است.
منبع ایسنا