ائتلاف سه گانه اصولگرایان، اولین ائتلاف انتخاباتی برای خردادماه ۹۲ است که از چندماه پیش در فضای انتخاباتی کشور بر سر زبان ها افتاد؛ ائتلافی متشکل از علیاکبر ولایتی، محمدباقر قالیباف و غلامعلی حدادعادل.
محمد باقر قالیباف، شهردار ۵۲ ساله تهران و از اعضای ائتلاف پیشرفت در گفتگو با تسنیم دیدگاه های اقتصادی و اولویت های آتی خود در حوزه اقتصادی را تبیین کرده است.
شهردار تهران می گوید: از اول انقلاب تاکنون هیچ فعالیت اقتصادی مباح هم انجام نداده ام، هرکس سند دارد بگوید، ازمال دنیا جز یک خانه و ماشین چیزی ندارم. بقیه نامزدها هم بگویند هرچند که کار اقتصادی مباح حق همه است.
قالیباف با تاکید بر اینکه اقتصاد سیاست زده بلای جان مملکت شده است گفت: با سیاست بازی آبروی مبارزه با مفاسد اقتصادی بردند؛ چون سعی کردند تا یک حرف درست و اصولی را برای اهداف باندی خود خرج کنند.همیشه سیاست زدگی بوده ولی این سالها تشدید شده است.
گزیده این گفتگو را در ادامه می خوانید:
– امروز مهم ترین چالش ما در کشور که – مردم آن را به طور کامل حس و لمس کرده اند – بحث مربوط به نابسامانی اقتصادی عجیبی است که جامعه را دچار مشکل و مردم را سردرگم کرده است.متاسفانه وضعیت تا حدی آشفته است که از یک روستایی نجیب که با چند گاو و گوسفند، یک دامداری مختصری دارد و معیشت خود را با آن اداره می کند تا یک باغداری که ۲۰ درخت دارد و با این درخت های سیب و گیلاس یا خرما، گردو و … درختی دارد که خانواده معیشت خود را از آن می گذراند، یک راننده تاکسی عزیزی که کار حمل و نقل را انجام می دهد، یک راننده کامیوینی زحمتکشی که بار جا به جا می کند، تا یک سرمایه گذاری که شاید ثروت بالغ بر میلیاردها تومان در کشور دارد، اقتصاد نابسامان ما، این مردم را به یک جایی رسانده که هم این کسی که دو گاو و چهار درخت دارد بلاتکلیف است، هم آن کسی که یک تاکسی دارد نمی داند امروز تاکسی خود را تعویض کند یا با آن کار کند، هم آن کسی که بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان ثروت دارد و می تواند صنعت ایجاد کرده و در کشور تولید ثروت کند، همه بلاتکلیف هستند. سردرگمی عمومی حاصل این وضعیت نابسامان اقتصادی است که آرامش را از همه گرفته و اقتصاد ما را در حالت سکون و انتظار قرار داده است.
– مردم مطرح می کنند که شما قیمت ها را به شش سال قبل برگردانید و اصلا این یارانه را از ما بگیرید. پس معلوم است که تحمل افزایش سیاست های تعدیلی را ندارد. اقتصاد ما نیازمند یک تحول است همان نکته ای که مطرح کردم،که اگر بنده توفیق خدمت پیدا کردم به مردم قول دادم که ظرف دو سال آرامش و ساماندهی لازم را در اقتصاد تحقق ببخشم؛به این معنا که هم کسی که شش درخت و دو گاو دارد بفهمد چه می کند و هم کسی که میلیاردها ثروت دارد بداند که در کشور چه کاری انجام دهد.پس به نظر من اولویت اصلی اقتصاد ما خروج از این نابسامانی بزرگ و بازگرداندن آرامش و ثبات است تا مردم از این سردرگمی خارج شوند و بتوانند برای آینده خود برنامه ریزی کنند.
اثر تورم مداوم تنها اقتصادی نیست؛بلکه عزت مردم لگدمال می شود
– اعتقاد من این است با یک مدیریت اقتصادی قوی و هوشمند می توان طی دو سال ثبات، آرامش و نظم را به اقتصادمان باز گرداند. به هرحال اعتقاد من بر این است که باید این آرامش اقتصادی و ذهنی را ایجاد کنم؛ چرا که مردم در حال حاضر در یک بلاتکلیفی به سر می برند کسی نمی داند که خانه بخرد به نفعش است یا بفروشد به نفع اوست؟ اقتصاد در وضعیت عجیبی قرار گرفته است؛همه چیز در وضعیت تعلیق و سرگردانی است و ضربه این اوضاع بیش از هر چیز به مردم وارد می شود.تورم امان مردم را بریده.اثر این تورم مداوم تنها اقتصادی نیست؛بلکه عزت و کرامت مردم لگدمال می شود؛اعتماد به نفس مردم تضعیف می شود؛رشد استعدادها متوقف می شود و آسیب های اجتماعی رشد می کند.این شایسته یک جامعه دینی نیست.
کارنامه من ضامن قول و برنامه ای است که ارائه می کنم
– کسانی که می گویند سه ماهه ساماندهی اقتصادی ایجاد می کنیم؛ همان کسانی هستند که هیچ وقت مشکلات را حل نمی کنند.کسی که با اقتصاد آشنا باشد می داند که هرکس بگوید من سه ماه این اوضاع را درست می کنم؛عوام فریبی می کند. این نکته را بگویم که بنده تا این لحظه به لطف و به فضل الهی و به غیرت و همت دوستانی که همکار بودند و با مدد از فرهنگ اصیل جهادی که ما بچه رزمنده ها داریم قولی را تا الان به مردم نداده ام که بعد شرمنده آنها شوم. اگر شما موردی را سراغ دارید مطرح کنید.کارنامه من ضامن قول و برنامه ای است که ارائه می کنم. بعضی مطرح می کنند که سه ماه حل می کنند ؛بگویید چطور؟ من به زودی به مردم توضیح خواهم داد که برنامه ام برای تحقق وعده ای که داده ام چیست.
جمع بندی اینکه حرف روشن من در این بخش این است که اقتصاد ما در بن بست دانش و طرح اقتصادی نیست، اقتصاد ما در بن بست سیاست زدگی است.وضعیت امروز اقتصاد ما حاصل بی تدبیری مدیریت سیاست زده است و این وضعیت بلای جان مملکت شده است.
– شخصی امروز اینجا نامزد انتخابات ریاست جمهوری می شود؛ اما واقعا نمی داند چه می خواهد انجام دهد. به مردم هم چیزهایی تحت شعار می گوید. حالا چه کسی حساب و کتاب کرده. می گوید و می رود و مردم هم به هرحال سوء ظن که ندارند، چرا که سوءظن گناه نابخشودنی است و حتما مردم ما همه حسن ظن دارند.مردم توقع دارند که وقتی کسی در نظام اسلامی حرفی می زند از او بعدها خلف وعده نبینند؛چراکه خلف وعده عین بی دینی است. مردم هم نمی توانند بپذیرند که یک مسئول بی دین است. به هرحال هستند افرادی که حرف هایی را در رقابت های انتخاباتی مطرح می کنند و خودشان هم نمی دانند که این شعارها را بر چه اساس و پشتوانه ای مطرح کرده اند.
برای ساماندهی دوساله اقتصاد؛برنامه دقیق و کامل دارم
– با صراحت عرض می کنم که برای ساماندهی دوساله اقتصاد؛برنامه دقیق و کامل دارم. من ادعایم این است که اگر توفیقی باشد که بنده در خدمت باشم روز ۲۶ خرداد بلاتکلیف نیستم که تازه مطرح کنم که تیمم چه کسی هست، برنامه چیست؟ به هیچ عنوان.همه چیز الان روشن و مشخص است و کارها نهایی شده است؛ضمن اینکه برنامه مورد نظر را دائما به روز کرده ایم . یعنی در پایان یک سال وقتی عملکرد دولت تمام شده است تمام موارد را بازنگری کرده ایم و اگر نیاز به تصحیح داشته، تصحیح کرده ایم. این برنامه من است؛ پشتوانه علمی و کارشناسی جدی دارد؛سابقه و کارنامه من هم مشخص است.هیچ گاه حرفی نزده ام و وعده ای نداده ام که به آن عمل نکرده باشم.
به هرحال مردم این سابقه و کارنامه را از من دارند که در یک پروژه وقتی یک تابلو می زنیم؛ برای این است که بر اساس زمانبندی جلو برویم، تابلو زدن کار سختی نیست همه می توانند این کار را انجام دهند اما موضوع این است که بتوانیم تمام داشته ها و نیروها را جمع کنیم و با مدیریت بتوانیم آنها را پیاده کنیم.
-من معتقدم کسانی که شعار می دهند و بعد عمل نمی کنند داشته ای ندارند که بدانند چه می خواهند انجام دهند.در عین حال ممکن است شما خیلی شعار بدهی و حتی برنامه هم ارائه بکنی؛ولی توان و ظرفیت و قدرت پیاده سازی آن را نداشته باشی.این می شود همان عالم بی عمل یا عالم ناتوان. امروز من معتقدم پیاده سازی یک طرح و برنامه خیلی مهم تر از خود طرح است.برنامه را باید از کسی قبول کنند که متضمن یک سابقه و کارنامه اجرایی برای تحقق برنامه باشد.
آبروی مبارزه با مفاسد اقتصادی را بردند/جزایری ها و مه آفرید ها محصول اقتصاد سیاست زده اند
– برای سازماندهی مجدد اقتصادمان و بازگشت آرامش چند اولویت و پیش شرط وجود دارد.اول اینکه سیاست زدگی،معضلی است که پایه آن در بی تقوایی است که نهایتا به عوام فریبی می رسد .اقتصاد سیاست زده بلای جان مملکت شده است.این بلا باید از سر اقتصاد ایران برداشته شود.بخش مهمی از مشکلات امروز ما محصول کار سیاست بازان است.سیاست بازانی که با تصمیمات خود،منافع بلندمدت ملت و کشور را فدای منافع کوتاه مدت خود و باندشان کرده اند.با سیاست بازی آبروی مبارزه با مفاسد اقتصادی بردند؛ چون سعی کردند تا یک حرف درست و اصولی را برای اهداف باندی خود خرج کنند.همیشه سیاست زدگی بوده ولی این سالها تشدید شده است.من به صراحت عرض می کنم که اقتصاد سیاست زده بهشت مفسدان و دزدان بیت المال است.جزایری ها و مه آفرید ها محصول اقتصاد سیاست زده هستند.
– اقتصاد ما نیازمند تحقق یک مدیریت جهادی است که روند حرکت ملی به سوی تحقق آرمان پیشرفت و عدالت را تضمین کند.ببینید پیشرفت توام با عدالت که حضرت آقا آن را اولویت اساسی ما در دهه چهارم عنوان کرده اند،ضامن تحقق اهداف انقلاب و جانفشانی برادران شهیدمان است.این انقلاب آسان به دست نیامده؛من به چشم خودم دیده ام که بهترین فرزندان این کشور چگونه جانشان را برای حفظ این شجره مقدس فدا کردند؛تلاش برای پیشرفت و عدالت که همان اثبات کارامدی دین در اداره جامعه است؛جهاد امروز ماست.عده ای این را فراموش کرده و گمان می کنند انقلابی گری یعنی شعار دادن.من قاطعانه می گویم انقلاب ما در موقعیت کنونی بیش از هرچیز به پیشرفت و عدالت نیازمند است و این تنها با حرف نمی شود.پیشرفت و عدالت نیازمند برنامه و مدیریت اجرایی کارامد است.
بنده توفیق داشتم نزدیک به هشت سال در شهرداری تهران باشم ، در همان ابتدای کار یک برنامه مدون ۵ ساله ارائه کردم که امروز به جرات می توانم بگویم بالای ۹۷ درصد آن برنامه را اجرا کردم. مردم نیز در شهر تهران مشاهده می کنند. سال ۹۱ صددرصد برنامه ها را اجرا کردیم بدون حتی یک درصد خطا و کسری بودجه هم نداشتیم.
– وقتی می خواهیم اقتصاد را اصلاح کنیم نیازمند لوازم و پیش شرطهایی است، اولین شرط این است که به خاطر سیاست زدگی،تصمیمات کارشناسی را کنار نگذاریم یا بی اثر نکنیم.وقتی قانون تصویب می شود و وقتی که اقتصاددانان وارد کار می شوند و طرح می دهند ما دیگر سیاست بازی نکنیم که مثلا هدفمندی را خلاف قانون اجرا کنیم و بعد یک منفعت سیاسی به نفع خودمان ببریم، از آنطرف هم تولید را رها کنیم، من می گویم در چنین شرایطی حتی اگر ۲۰۰۰ اقتصاددان هم بیایند کاری نمی توان کرد پس باید بلای سیاست زدگی از سر اقتصاد برداشته شود.
امروز به گواهی آمارها، در جامعه ما در دست مردم،آنهم خارج از شبکه بانکی، رقمی بالغ بر ۲۰ میلیارد دلار پول وجود دارد، چرا باید چنین شود، ما باید یک تصمیم معقول بگیریم که امنیت سرمایه را برقرار کنیم که این ۲۰ میلیارد بتواند وارد شبکه بانکی شود،یک سیستم نظارتی قوی هم ایجاد کنیم که اگر کسی خواست رانت خواری کند و قدرت و ثروت نیز پشت او قرار بگیرد، دست او رو می شود.
– حتما باید بسیاری از سیاست های پولی و بانکی اصلاح شود و به سوی کوچک شدن دولت حرکت کنیم.اتفاقا بخش مهمی از برنامه ای که از تدوین آن سخن گفتم معطوف به همین اصلاحات جدی اقتصادی است که من در جای خود در مورد هریک صحبت خواهم کرد.ولی حرف من این است که بهترین برنامه ها وسیاست ها بدون یک مدیریت قوی،عقلانی،علمی و سیاست زدایی شده،بی اثر هستند.مدیریت پیش شرط تحقق عملی هر برنامه ای است؛بدون آن برنامه ها تنها جملاتی زیبا و بی فایده خواهند بود.
-امروز هم می گویم که ظرف دو سال آنچنان سامانه اقتصادی را درست می کنیم که هیچ کس در هیچ وضعیتی در بلاتکلیفی اقتصادی نباشد. به این معنا که وقتی مردم خوابیدند نگران این نباشند که این هفته وضعیت نرخ ارز چقدر است، ماست را چند بخرد ، دانشگاه چقدر هزینه دارد. باید همه چیز برای مردم روشن و مشخص باشد.این یعنی اقتصاد را انعطاف پذیر و کنترل پذیر می کنیم.
نقظه قوت دولت احیای شعارهای اصیل انقلاب بوده است
– یکی از مهمترین ویژگی های این دولت این بود که شعارهای انقلاب را خوب مطرح کرد و قابل تقدیر است و فضای جامعه را متوجه اصالت های انقلاب کرد و انصافا قابل تحسین است، فضای قبل از ۸۴ با بعد از ۸۴ بسیار متفاوت است و باید دست همه آنهایی که این موضوع را احیا کردند بوسید و بیشترین ضعف و نقدی که می توانم به این دولت داشته باشم اینکه به بسیاری این شعارها خیانت کرد.
رهبری فرمودند مبارزه با آمریکا یعنی کار ، کار ، کار
در حوزه مرتبط با ولایتمداری ما نباید از خود تعریف کنیم اما من در درون خود که مراجعه می کنم چه در دوران حضور حضرت امام راحل و چه امروز که در حضور حضرت آقا هستیم، به یاد نمی آورم که رهبری خواسته و دستوری داشته باشند و ما اجرا نکرده باشیم. یک روز حضرت امام (ره) که فرمودند رفتن به جبهه واجب کفایی است ما بر خود واجب دانستیم که به جنگ برویم. حضرت آقا هم که فرمودند بزرگترین دشمن ما آمریکاست و مبارزه با آمریکا جز کار و کار و کار چیز دیگری نیست، ما هم توجه کردیم و همین که از صبح تا شب کار می کنیم و خسته نمی شویم پیرو همین مساله است.یعنی برای دفاع از یک نظام ولایی ما باید کارآمدی دین در اداره جامعه را به اثبات برسانیم. اصلا “ولی” آمده که چه بگوید، “ولی ” آمده که بگوید در عصر غیبت اگر در سایه اسلام زندگی کنید؛ ما دنیا و آخرت شما را تضمین می کنیم این یعنی ولایت، ولایت شعار نیست.طرف می گوید من تابع امام و ولایت هستم، بعد می گویند بیا برو جنگ می گوید وقت ندارم ، می خواهم درس بخوانم، بچه ام را چه کنم و هزار و یک دلیل می آورد؛ حضرت آقا می فرمایند کار کنید،چقدر ما به این فرمایش عمل کرده ایم.همچنان که ایشان در حوزه تبیین مباحث نظری دین هم تاکید دارند.
– بنده در هر پستی منصوب رهبری بوده ام. یعنی بدون موافقت ایشان سمتی نداشته ام و تمام تلاشم همواره حرکت در مسیر ولایت بوده است.در اطاعت از ولایت نباید کارهای صرف شعاری انجام داد ، که یک روز دست ببوسیم ویک روز هم این چیزی که می بینید در حال انجام است می شود. آیا این اطاعت از ولایت است؟ من به شما عرض می کنم که سمعا و طاعتا در خدمت هستیم.یک روز خود حضرت آقا فرمودند که در کارهایی که انجام می دهید توجه به این موضوع داشته باشید ، آنجایی که من دستور می دهم انجام می دهید فردای قیامت اگر مورد بازخواست قرار گرفتید حجت این است که “ولی” گفت و من انجام دادم اما اگر من دستور ندادم هرکاری که انجام دادید ولو اینکه من بپسندم، غیر پسند من باید یک حجت دیگر هم داشته باشید. مهم این است که ما کار بی حجت نکنیم ، آرمانگرایی واقع بینانه یعنی این، فرهنگ تشیع و فرهنگ اسلامی یعنی این، ولایت پذیری به شعار دادن نیست ؛هرچند شعار لازم هست ولی کافی نیست. اگر عمل نکردی شعار را نیز منهدم کرده ای. مثل همین نقطه ضعف و قوت دولت که شعارها را ارائه کرد اما در نهایت بسیاری از این شعارها را منهدم کرد و در جامعه بی اعتمادی درست کرد.
از اول انقلاب تاکنون هیچ فعالیت اقتصادی مباح هم انجام نداده ام
– در خصوص روحیه ارزشی و انقلابی باید بگویم که به هرحال ما بچه جبهه هستیم و در همان مدار جبهه کارمان را دنبال می کنیم.یک وقت می گویند قالیباف پول دار یا ثروتمند است، اشکالی ندارد حرف بزنند؛ بنده همه جا گفته ام بسم الله الرحمن الرحیم و من قالیباف یک افتخار دارم و با جرات می گویم که از اول انقلاب تاکنون هیچ فعالیت اقتصادی مباح هم انجام نداده ام، هرکس سند دارد بگوید، ازمال دنیا جز یک خانه و ماشین چیزی ندارم. بقیه نامزدها هم بگویند هرچند که کار اقتصادی مباح حق همه است. بنده بچه انقلابی هستم و به آن افتخار می کنم ، روزی هم که سینما آزادی را ساختم و افتتاح کردم در حضور همه هنرمندان عزیز گفتم که این تقدیم به شما که بدانید بچه های انقلاب مخالف شما نیستند چون در همان زمان مطرح می شد که سینما را حزب اللهی ها و انقلابی ها آتش زده اند که سینما نباشد. من سینما را ساختم و گفتم این هدیه فرهنگ بسیج و فرهنگ انقلابی به همه هنرمندان. اما گفتم یک خواهش دارم من نسل شهید باکری و شهید کاظمی هستم اگر اینجا گناه کنید هم به خود ظلم کرده اید هم به من.این فرهنگ ماست. به هرحال ما باید وظیفه خود را بدانیم چکار داریم بقیه چه می گویند من باید رابطه خود را با خدای خودم درست کنم و خداوند گفته که اگر رابطه تو با من درست شود رابطه تو با خلق خدا را من باید تنظیم کنم تو نمی توانی تنظیم کنی.