گزیده اظهارات نماینده مردم تبریز در مجلس در ادامه می آید:
• مملکت ما با محاصرهی اقتصادی که در آن قرار گرفته و مشکلات تحریمهایی که وجود دارد، به اضافهی اوضاع و احوالی که الان هست، خب فشار بسیار زیادی دارد به مردم وارد میشود و این فشار اگر ادامه پیدا کند قطعا برای یک جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم شکننده خواهد بود. از نظر سیاسی هم بالاخره آن تحریمها و وضعیتی که ایجاد شده اگر در داخل آن وحدت و هماهنگی و انسجام و صدای واحد و حضور همگانی خودش را نشان ندهد بیگانهگان بیشتر طمع خواهند کرد که بتوانند مشکلات را بر ما افزایش بدهند و فشار را بر ما بیشتر کنند.
• باید جو را از نظر قانونی و اجرایی باز کرد که صدای مردم رسیده شود و به گوش همه برسد. ما اگر این جو را باز نکنیم و فقط یک سلیقهی خاصی بخواهد حرف بزند و تریبون دستش باشد آن وقت صدایی که باید شنیده شود ممکن است از راههای غیر قانونی بخواهد خودش را نشان بدهد و بروز کند، و این نمیتواند آن حماسه را به وجود بیاورد که مقام معظم رهبری به دنبال آن است.
• در بحثهای علم مدیریت یک موضوعی وجود دارد که می گوید اگر همان کار را با همان روش بکنی و انتظار داشته باشی که تغییری ایجاد بشود دیوانگی است. ما همان حرفها را بزنیم و همان کارها را بکنیم و بعد بگوییم می خواهیم حماسه ایجاد کنیم، این اصلا دیوانگی و غیر ممکن است. اگر قرار است حماسه ایجاد کنیم باید نگاهمان را اصلاح کنیم، باید راه و روشمان را درست کنیم.
• اگر قرار است تغییر و حماسهای ایجاد بشود من معتقدم حتما باید نگاه عوض شود، رفتار عوض شود و نوع گفتگو عوض شود.
• نادر شاه میجنگید، دید یک پیرمردی یک طور میجنگد که هیچ کس جلودارش نیست. صدایش میکند و می پرسد که «تو کجا بودی؟»، پیرمرد در جواب میپرسد: «تو کجا بودی؟!». آن رییس جمهور مدیر اگر باشد، آن وقت درست میشود. یعنی رهبری سازمانی ۸۰ – ۹۰ درصد موثر است؛ این علم مدیریت است. یعنی کسی که بالا به عنوان یک رهبر سازمان، مدیریت میکند اگر آدم توانمند، علمی و کارشناس و با تجربه باشد، آن سازمان را میتواند به قلههایی برساند که باید برسد؛ اما اگر یک آدم ناکارآمد و غیرکارشناس و ناتوان باشد، آن سازمان با تمام آدمهایش خوابیده است، کارمندهایش نمیوانند کاری بکنند، برای اینکه آن کسی که آن بالا ایستاده اجازهی حرکت نمیدهد.
• اگر مملکت میخواهد درست شود رییس جمهور باید انسانهای عالم، کاردان و کارشناس را سر کار بیاورد، مستقل از اینکه وابسته به چه جناح و گروهی است و چه سلیقهای دارد. کدام از ماها و بزرگان ما و همهی مردمی که وجود دارند – چه عامی و چه غیر عامی – ، حاضرند جان خودشان را به پیش دکتری ببرند که وارد نیست؛ دوستش است برادرش است قوم و خویشش است، هم حزبش است؛ چه کسی حاضر است چنین کاری بکند؟ امکان ندارد هیچ کدام از ما چنین کاری بکنیم، اما مملکت را اقتصادش را سیاستش را فرهنگش را به دست کسانی میدهیم که هیچ تجربهای ندارند، نتیجه هم همین میشود که میبینید.
• ما حق نداریم کارشناس را کنار بگذاریم و غیرکارشناس را بیاوریم چون از حزب ماست و آن چیزی را میگوییم میگوید! ما حاضریم دکتری که حتی غیرمسلمان است و اصلا هیچ کدام از اعتقادات ما را قبول ندارد جان خودمان را در اختیارش بگذاریم چون وارد است. برای فوتبال که ۱۱ نفر را باید مدیریت کنند از خارج مربی میآوریم و کلی پول میدهیم؛ برای اقتصادی که مملکت ما را زیر و رو میکند، حاضر نیستیم حتی نظر اقتصاددان داخلی را گوش بدهیم و میگوییم که ما خودمان اقتصاددانیم!
• آدمی که تا به حال یک دکان را اداره نکرده حالا میگوید که میخواهم مملکت را اداره کنم! میشود؟ قطعا نمیشود. در حماسهی سیاسی هم همین است، مبانی علمی هر گونه هدفی روشن است.
• ما باید به کسانی که حرف کارشناسی و علمی نمیزنند، اجازه ندهیم که به این راحتی ذهن جامعهی ما را منحرف کنند. مگر نمیگفتیم که ظرف ۸ سال برای همهی مردم جامعه کار درست میکنیم؟ مگر شعار ندادیم؟ پس کو؟ آیا اشتغال ما بهتر شده با بدتر شده؟ راحت با جسارت و قدرت میآمدیم و میگفتیم که در مملکت دیگر بیکار نخواهد بود، دیگر تورم نخواهد و فلان و بهمان. خب الان چطوری است؟ چطور شد؟ هنوز هم شعار میدهیم و مطالبه داریم که چرا این اتفاقات دارد میافتد؟! اینها همه از بی علمی و بی تجربگی و غیر کارشناسی بودن است.
خبرآنلاین