به گزارش نامه، هفته معلم به پاس خدمات شهید مرتضی مطهری و همزمان با روز شهادت وی آغاز میشود. شخصیتی که به واسطه روحیات و آموزههایش به نامی جدانشدنی از خاطره همه دانشآموزان این ۳۰ سال انقلاب بدل شده است. دانشآموزانی که امروز در هر مقام و موقعیتی وی را به عنوان معلم اخلاق از دوران درس و مدرسه به خاطر سپردهاند. در واقع پاسداشت مقام استاد مطهری نوعی پاسخگویی ملی به جای خالی ارج نهادن به مقام معلم بود که با شهادت وی مورد توجه ویژه قرار گرفت.
با وجود اهمیت نقش معلمی و جایگاه شهید مطهری اما به نظر نمیآید سینمای ایران در ساختار اکران آثار جایگاه خاصی برای گرامیداشت مقام معلم در نظر گرفته باشد و اینگونه باشد که هر سال و به مناسبت هفته معلم آثار ویژهای روی پرده سینماها برود. حتی اگر آثاری هم مربوط به مقام شامخ معلمی تولید شدهاند این شانس را نداشتهاند که همزمان با این روز در تقویم نمایش عمومیشان را شروع کنند و در این زمینه تلویزیون پیشروتر بوده است.
سینمای ایران هر چند موردی و مناسبتی به معلمان و مساله آموزش و پرورش نگاه نکرده است اما رد پای شخصیتهای معلم در فیلمهای ایرانی به طور مشخص قابل پیگیری است. سینمای ایران در کنار پرداخت دراماتیک به این موضوع سعی داشته وجوه نادیده و مسائل و مشکلات این قشر را نیز مدنظر قرار دهد.
پررنگترین حضور شخصیت معلم در سینمای ایران را میتوان در کارنامه پوران درخشنده دید که بیش از هر چیز متأثر از رابطه متقابل معلم و شاگرد و تأثیر مثبت کیفیت این رابطه بر بهبود مسائل کودکان است.
“رابطه” فیلمی ساده و روان است و به شکل گرفتن رابطه بین معلم مدرسه با پسرکی گنگ میپردازد که آرزوی حرف زدن دارد. در واقع کیفیت این رابطه که به واسطه نوع حضور و برخورد معلم ویژه میشود، باعث جاری شدن اولین کلمات نامفهوم بر زبان پسرک میشود. پرداخت فیلم با تأثیرپذیری از روحیات زنانه کارگردان به گونهای بر لحظات دراماتیک متمرکز شده و کمک میکند روند شکلگیری این رابطه برجسته شود. در عین حال به نوعی بر اهمیت انگیزه اولیه در پسرک تأکید شده که به واسطه تشویق معلم بارور میشود.
در واقع شخصیت معلم کنشمند و پیشبرنده درام است. به گونهای که برای خروج از ایستایی و حرکت در مسیر پر فراز و نشیب، انگیزه اولیه را به پسرک میدهد. زندهیاد خسرو شکیبایی با حضور در این نقش آنهم زمانی که به واسطه شخصیت حمید هامون به اوج نیامده بود، توانست تصویری ملموس و صمیمی از یک معلم به یادگار بگذارد.
“عبور از غبار” دومین فیلم پوران درخشنده است که به رابطه یک معلم مدرسه با شاگردش در روستایی دورافتاده میپردازد. این بار مسائل و مشکلات خاص این معلم به گونهای پررنگ در تعامل با کارش قرار میگیرد و بار دراماتیک این رابطه پررنگتر است.
این اثر مهجورترین و به نوعی ملموسترین فیلم کارنامه درخشنده است که از تصنع و احساساتزدگی هم به دور است. بخش عمده جذابیت فیلم و تفاوت آن با نگاه حاکم بر “رابطه” این است که این بار رابطه شکلگرفته بین معلم و شاگرد تنها به برطرف شدن مشکل کودک نمیانجامد، بلکه معضل زندگی معلم را حل میکند.
این گشایش بر اساس شکلگیری رابطهای مطابق با الگوهای کلاسیک، میان معلم و شاگرد است که دچار نوعی تضاد و درگیری هستند. تأکید بر غربت معلم و همسرش که بیماری زن آن را برجستهتر میکند، موقعیتی بحرانی فراهم میکند که سرانجام با اهدای کلیه مادر پسرک به همسر معلم حل میشود.
مرحوم شکیبایی در این فیلم هم تصویری به یادماندنی از معلم ترسیم میکند که قابی بسته و کلیشهای نیست. آسیبپذیر بودن وی در جایگاه یک معلم علاوه بر شخصیتپردازی در نوع بازی باعث شد تا معلم فیلم “عبور از غبار” در ذهن مخاطب باقی بماند.
“پرنده کوچک خوشبختی” فیلمی دیگر از پوران درخشنده است که این بار به رابطه یک معلم زن با شاگرد گنگش میپردازد. به این ترتیب او به نگاه خود نوعی همهشمولی میدهد که از محدودیت مرد و زن خارج شده و به مسئله خاص یک معلم و شاگرد میانجامد.
هر چند خاستگاه و منشأ گنگ شدن این دختربچه با کودک فیلم “رابطه” متفاوت است، ولی باز هم تأکید بر شکلگیری رابطهای که میتواند به نوعی درمان کند، تم مشترک این دو فیلم است. در این فیلم که متأثر از پرداختی ملودراماتیک برای همراهی مخاطب است، بزرگنمایی بار احساسی موقعیت به تأثیرگذاری فیلم کمک میکند. هما روستا با ایفای نقش این معلم تصویر تلاشهای خود را در سیمای معلم ماندگار کرد.
بعد از درخشنده که رویکردی پررنگ به این قشر داشته، کیومرث پوراحمد نیز در مجموعه “قصه های مجید” و فیلمهای “شرم”، “صبح روز بعد”، “نان و شعر” و “سفرنامه شیراز” توجهی خاص به شخصیت معلم و رابطه معلم و شاگردی دارد که البته بخشی از آن به فضای عمومی مجموعه بازمیگردد.
در واقع هر قسمت به واسطه داستان محوری حضوری خاص از معلم مدرسه را ثبت میکند که البته امتیاز آن در تعادل زاویه نگاه است. گرچه درخشنده در آثارش به شخصیتهای معلم مثبت پرداخته، اما پوراحمد این فرصت را به خود و مخاطبانش داد تا این چهره تکبعدی را بسط داده و تصویری باورپذیر از معلم خلق کند.
تصویری که میتواند مثبت، منفی، خاکستری و … باشد و طبعاً تأثیر خاص خود را بر دانشآموزان و به گونهای برجستهتر بر مجید دارد. مثلاً در “صبح روز بعد” به تأثیر ترس از معلم بر یادگیری مجید تأکید میشود که به نوعی کابوس او را شکل داده و اتفاقاً مسیری کاملاً برعکس را در پسرفت وی شکل میدهد.
اهمیت نگاه پوراحمد در این است که رنگینکمانی از شخصیتپردازی معلم را در کنار هم ارائه داده و به همین دلیل متهم به نگاه تکبعدی یا منفی نمیشود. همانطور که رابطه خوب مجید با معلم دیگر منجر به ایجاد انگیزه در وی و رفع کاستیهایش میشود و در کنار آنها ناظمی حضور دارد که همواره با خشونت خود شرایطی بحرانی فراهم میکند.
یک حضور برجسته از شخصیت معلم در سینمای ایران را فیلم “پشت پرده مه” پرویز شیخطادی ثبت کرد. در این فیلم شخصیتی چند وجهی از معلم ثبت میشود که علاوه بر تعامل و تقابل با شاگردش درگیر رابطهای پیچیده میشود که پرداختی جذاب دارد.
رابطه معلم با شاگرد گنگ مدرسهای در روستای شمالی علاوه بر اینکه واجد زیر و بمهای معمول است، یک پیچش جذاب دارد که سطح روایت را تغییر میدهد. به این ترتیب وقتی رابطه عاطفی بین معلم و مادر پسرک گنگ ایجاد میشود، علاوه بر اینکه مسائل بین آنها به قوت خود باقیست، از این وجه هم تأثیر میگیرند.
همچنین میتوان با مرور این چند فیلم به تکرار رابطه بین یک معلم و کودک گنگ اشاره کرد که بیش از هر چیز در تعریف اولیه مشترک هستند، اما پرداخت و کیفیت رابطه هر یک، مسائل و مشکلات خاص آنها و … این شباهت را به تنوع در شخصیتپردازی و نیاز دراماتیک تغییر میدهد.
جهانگیر الماسی پس از سالها توانست با حضور در نقش این شخصیت خود را در قالبی جدید و کمتر قابل انتظار به مخاطبان و دوستدارانش پیوند دهد. شخصیتی که بخشی از فیلم متکی بر بازخورد منفی او بین دانشآموزان است و وارد شدن او به یک رابطه عاطفی میتواند وجوهی جدید را به این تصویر اضافه کرده و چهرهای انعطافپذیر از معلم به نمایش بگذارد.
بنا به گزارش مهر، از دیگر معلمهای ماندگار سینمای ایران میتوان به علی نصیریان در نقش معلم فیلم “جادههای سرد” مسعود جعفری جوزانی اشاره کرد. یک معلم روستایی که رابطهای پدرانه و حمایتگر با شاگردانش دارد و میتواند جایگاه تأثیرگذار این قشر را در فیلمی ساده به نمایش بگذارد.
بهزاد خداویسی هم در فیلم “خمره” ابراهیم فروزش در نقش معلم جوانی روستایی قرار میگیرد که همراهی او با بچهها و انگیزهای که به آنها میدهد در داستان تعیینکننده است. فرامرز قریبیان در “جنگ اطهر” محمدعلی نجفی و مجید مجیدی در “شنا در زمستان” محمد کاسبی ایفاگر نقش معلم بودند که نقش محوری در فیلم داشته است.
بیژن امکانیان در “دبیرستان” اکبر صادقی نقش معلمی جوان را ایفا میکند که بر سر دوراهی قرار گرفته و اعتیاد دارد. در واقع او وقتی نیاز دارد که شاگرد نوجوانش را از اعتیاد منع کند، دچار کشمکشهایی با خودش میشود و در این موقعیت جایگاه او به عنوان یک معلم است که کمک میکند تا از این چالش موفق خارج شود.
“خواب های دنباله دار” فیلمی دیگر از درخشنده است که فرشته صدرعرفایی در نقش معلمی ظاهر می شود که چون کودک از طرف خانواده مورد توجه و تامین عاطفی قرار نمی گیرد، بین آنها ارتباط عاطفی شکل می گیرد. البته پانته آ بهرام نیز در نقش ناظم یکی دیگر از کاراکترهای تاثیرگذار در این فیلم است که با توجه و اعتماد به حرفهای کودک قصه با وی همراه می شود. درخشنده در این فیلم فضای مناسبی از مدرسه و ارتباط بین دانش اموزان و مربیان خود ارائه کرده است.
“حوض نقاشی” فیلمی از مازیار میری است که هم اکنون در حال اکران است. البته در این فیلم میری با محوریت قرار دادن پدر و مادری که کم توان ذهنی هستند، تلاش می کند، قصه خود را جلو ببرد. بیشترین تمرکز قصه این فیلم روی ارتباط بین کودک قصه و پدر و مادرش است که دچار مشکل هستند. اما در این فیلم نیز فرشته صدرعرفایی به عنوان منجی این ارتباط گسسته شده مابین سهیل و پدر و مادرش را التیام می بخشد.
فرخ نعمتى در “سراب” سعید اسدی و حمید تمجیدی، مریلا زارعی و پارسا پیروزفر در “زن زیادى” تهمینه میلانی، گلاب آدینه در “شکار خاموش” کیومرث پوراحمد، رویا نونهالى در “آب را گل نکنید” شهریار بحرانی، شبنم قلىخانى در “یک الف ناقابل” محمد عرب، نیلوفر خوشخلق در “دایره زنگى” پریسا بختآور و نیکى کریمى، مریلا زارعى، هنگامه قاضیانی در “بشارت به یک شهروند هزاره سوم” محمد هادی کریمی، نگین صدق گویا و صغرى عبیسى در “واکنش پنجم” میلانی ایفاگر نقش معلم، آموزگار یا دبیر بودهاند که البته کمیت و کیفیت این حضور شدت و ضعف دارد.