الهام چرخنده بازیگر سریال «من یک مستأجرم» که سینما را با «شب یلدا» تجربه کرده است به همراه همسرش فرشید نوابی بازیگر سریال «ششمین نفر» در روزهای پایانی پخش سریال مشترکشان «پروانه» مهمان یک فنجان چای «بانی فیلم» شدند
و ضمن صحبت از شخصیتهای عاطفه و فرهاد از فعالیتهای اخیرشان گفتند. این زوج هنرمند که به جز بازیگری در عرصه موسیقی نیز دستی بر آتش دارند در گفتوگو با بانی فیلم از برنامههای آتیشان، بازی در سریال «فرشتگان بر بال آسمان» به کارگردانی محمدرضا آهنج (الهام چرخنده) و تهیه و اجرای برنامهای در خصوص سینما «سینما اکران» (فرشید نوابی) خبر دادند.
![](https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1392/2/21/1095606_903.jpg)
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
چرخنده: در حال حاضر مشغول بازی در سریال آقای آهنج هستم و از آنجا که قرار است اطلاعاتی راجع به این کار ندهم مرا عفو بفرمایید و در همین حد بدانید!
گویا سر اجرای یک نمایش (افرای ژاپنی) هم رفتید؟
چرخنده: بله، اما متأسفانه به خاطر تداخلش با کار آقای آهنج از حضور در آن کار انصراف دادم و از دوستان عذرخواهی کردم. چند تلهفیلم هم در این مدت از سوی عزیزان همکار پیشنهاد شده که به رغم احترامی که برای دوستانم قائل هستم ترجیح دادم فعلاً این فضا را تجربه نکنم، چون تا به حال هم کار تلهفیلم نکردهام.
شما آقای نوابی چه خبر؟ مشغول کار جدید شدهاید؟
نوابی: برای اولین بار میخواهم از طریق روزنامه «بانی فیلم» به اهالی سینما مژده ساخت برنامهای را بدهم که قرار است حامی سینما و سینماگران باشد. از سال گذشته طرحی را با عنوان «سینما اکران» در یکی از شبکههای سیما تصویب کردم که کارش بررسی تولیدات و آثار در حال اکران سینمای ایران است و قرار است با مشارکت تمام اهالی سینما این برنامه روی آنتن برود.
در واقع یک «هفت» دیگر…
نوابی: نه این کار هیچ ربطی به برنامه خوب «هفت» ندارد و در کل با فرمت و ساختاری متفاوت تولید شده و روی آنتن خواهد رفت. اجازه بده بیشتر صحبت نکنم چون همین الان که خیلی از دوستان سینمایی در جریان این کار قرار گرفتهاند….
شما در مقام تهیهکننده در این پروژه فعال خواهید بود؟
نوابی: من به همراه یکی از تهیهکنندگان خوب و کاربلد تلویزیون آقای عزیز علیزاده این کار را تهیه خواهیم کرد و اجرا و کارگردانی آن هم بر عهده من خواهد بود.غرض از تولید این برنامه تنها ایجاد یک نگاه مثبت به سینماست و در واقع هدف ما چالش نیست،بلکه ایجاد آرامش است.
من بیش از این حرفها راجع به این برنامه با «بانی فیلم» صحبت خواهم کرد و از طریق این روزنامه اعلام میکنم این برنامه متعلق به همه اهالی سینماست که در تولید آن هم مشارکت خواهند داشت و دعوت میکنم سینماییهای حرفهای برای تولید یک اثر خوب با اعضای این پروژه دست مشارکت دهند.
چرخنده: راستی من طرح یک فیلمنامه را هم به شبکه اول سیما ارائه دادهام که قرار است خانم پرند زاهدی آن را کار کنند. هم قرار است خودم در کار نگارش کنار پروژه باشم و هم رل یک زنش را بر مبنای خودم نوشتم. چون این زن یک تعلیم دیده است که از خارج آمده و قرار است در کشور ما خرابکاری کند و…
چرا قرار است حتماً خودتان بازی کنید؟
چرخنده: چون این نقش یک کاراکتر فیزیکال است و نیاز است بازیگر این نقش ورزشهای رزمی را خوب بداند و بشناسد. فکر میکنم فیلمنامهای است که اگر خوب پرداخته شود اثر ماندگار از آن خلق خواهد شد. کار دیگری که به شدت پیگیر آن هستم این است که امسال پکیجی از اشعارم که مجوز گرفته و توسط فرشید نوابی روی آنها آهنگسازی صورت گرفته و خودم دکلماسیون کردم وارد بازار شود.
جالب اینکه چند کلیپ هم روی آنها ساخته شده که اثر آبرومند به مخاطب ارائه شود. پانزده تراک هم با اشعاری از خودم و فرشید و البته با آهنگسازی او، تمرین شده که آماده هستم تا برای اولین بار الهام چرخنده به عنوان بانوی خواننده روی صحنه برای بانوان بخواند. اگر یادتان باشد در فیلم «شب یلدا» مردم گوشههایی از صدای مرا شنیدند چون کار اصلی من آواز است و امیدوارم این تجربه هم بزودی کنار بانوان عزیز و محترم کشورم اتفاق بیفتد.
شما در کل بازیگر خوششانسی نیستید،علت چیست؟ انتخاب نادرست، عدم پیشنهادهای دندانگیر یا… .
چرخنده: نمیدانم، خیلیها شاید فکر کنند من بازیگر بدشانسی هستم یا حتی به حق خودم نرسیدم اما برای من بیش از هر چیز اخلاق اهمیت دارد. یعنی اگر من بخواهم یک واژه راجع به الهام بگویم به مهربان بودن او که معمولاً کار هم دستش میدهد اشاره میکنم.
در واقع مهربان بودن عاملی است که شما کمکار باشید و به حق خودتان در دنیای بازیگری نرسید؟
چرخنده: ببینید شاید بازیگر باید خیلی در معرض دید باشد تا دیده شود، اما من خیلی ارتباطات و روابط عمومی به این شکل نداشتهام و همچنان با اهالی سینما ارتباطی ندارم. این اتفاق به قصد رخ نداده چون من چند مسیر مختلف را در زندگی تجربه کردهام و به سینما رسیدهام. در واقع یک آرشیتکت هستم.سالها در عرصه ورزش والیبال توپ زدم، کار نوشتن را تجربه کردهام، اما آمدم و سینما را انتخاب کردم. در این خانواده محترم و عزیز سینما نمیدانم چه اتفاقی رخ میدهد که گاهی به بازیگری مثل من نامهربانی میشود.
نامهربانی مدلهای مختلف دارد! برای شما کدامیک اتفاق افتاده است؟
چرخنده: من از سوی کارگردانی برای یک کار دعوت شدم رفتم نقش را خواندم همه چیز از سوی دو طرف OK بود، اما آن کار کنسل شد، طی ملاقاتی دیگر آن آقای کارگردان گفت من خیلی مصر بودم با تو کار کنم اما خانمی که واقعاً من تا آن روز نامش را نشنیده بودم گفته بود فلانی سر صحنه اخلاقهای خاصی دارد مثلاً میگوید من فلان غذا را نمیخورم و… مرا میگویی هاج و واج مانده بودم!
ای کاش میگفتند الهام چرخنده بازیگر خوبی نیست این یک امر سلیقهای است، اما واقعاً این سینما برای من عشق است ولی دغدغه نیست که بخواهم انسانیت و باورهایم را در انجام یک کار زیر سؤال ببرم و… بگذریم! اما بر این باورم که اگر من درست و به هنجار حرکت کنم و استعداد داشته باشم آن اتفاق در فصل خودش رخ میدهد و هیچ انرژی و قدرتی نمیتواند جلوی آن را بگیرد.
بعد از فیلم «شب یلدا» (کیومرث پوراحمد) میشد که یک اتفاق خوب برای شما با همان حضور کوتاه اما مؤثر رخ بدهد چرا نشد؟
چرخنده: آن کار یک اتفاق خوب ولی از زوایهای تلخ برای من بود که امروز سالها از آن گذشته و نبش قبر کردن آن را درست نمیدانم. با این حال پیش از جشنواره با من تماس گرفته شد و رفتم آقای پوراحمد را دیدم و خیلی هم خوشحال شدم. اهل گلهگذاری نیستم و معتقدم هنوز دیر نشده و من با انرژی، استعداد، توانایی و البته انگیزهای که امروز در خودم سراغ دارم،میدانم که روزگار خوبی پیش روی ماست.
نوابی: من نکتهای را اشاره کنم.
من نام این اتفاق یا اتفاقات را بدشانسی نمیگذارم، چون فکر میکنم خداوند متعال هیچ استعدادی را به انسان نمیدهد که آن را بلا استفاده بگذارد.اگر استعداد یا نعمتی را به انسان در زمینه هنری یا هر زمینه دیگر میدهد به موقع هم آن را بارور میسازد. حالا این زمان دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. ما در سینما باید صبوری را هم یاد بگیریم و تجربه کنیم. شما ببینید آقای پرستویی سالها در عرصه تئاتر تلاش و صبر و ایستادگی کرد تا به این جایگاه رسید!
شما سال گذشته یک فیلم سینمایی را هم تجربه کردید؟
چرخنده: بله «دامنههای سفید» را کار کردم که کارگردانش آقای محمدابراهیم معیری بود. فیلم بیشتر قاب عکس است، سبک کار شبیه به آثار امیر نادری است و در آن نقش یک زن محقق را بازی میکنم.
نوابی: بیشتر یک کار جشنوارهای است و امیدوارم بتواند اکران درست و به موقعی داشته باشد و در جشنواره مطرح شود.
شما در چند اثر نمایشی با یکدیگر همکاری داشتید؟
نوابی: ما اولین بار جلوی دوربین مرحوم امیر قویدل رفتیم (سریال دایره تردید)، دومین بار در سریال «من یک مستاجرم» خانم بختآور همبازی شدیم، سومین بار هم فیلم «دامنههای سفید» که از آن صحبت شد و امروز که سریال «پروانه» روی آنتن است.
برویم سراغ سریال «پروانه» و از نقش عاطفه آغاز کنیم.
چرخنده: فرشید جان دعوت شده بودند به دفتر آقای سامان. با من تماس گرفتند و گفتند که کاری با این خصوصیات قرار است تولید شود.گفتم آقای سامان را نمیشناسم و تا به حال از ایشان کاری ندیدهام. تا فاصلهای که ماشین بیاید رفتم ایشان را سرچ کردم چون وظیفه هر کس است که قبل از انعقاد قرارداد همکاری یا … برود و بداند با چه کسی قرار ملاقات دارد. این مسئله یک اتفاق دو سویه است.آقای سامان پیش از این یک سریال ساخته بودند به نام ارمغان تاریکی و البته گویا سریال موفقی هم بوده.
شما هیچ اطلاعاتی راجع به کارگردان و کارش نداشتید؟
نوابی: من در دفتر بودم و راجع به یک رل در حال مذاکره ، اما در کل من هم ایشان را نمیشناختم ،چرا که زمان پخش سریال ارمغان تاریکی ما ایران نبودیم. بعد از اینکه قراردادم را بستم، دی وی دی سریال را گرفتم و دیدم. آن موقع صحبت شخصیت عاطفه با آن مختصات شد که من به آقای سامان پیشنهاد دادم که خانم چرخنده به خوبی میتواند از پس این نقش برآید…
چرخنده: البته اینگونه نیست که من هر کجا میروم فرشید را دعوت کنند و هر کجا که ایشان میرود من هم دعوت شوم! فرشید با شنیدن اطلاعات راجع به نقش عاطفه و شباهت آن به من، پیشنهاد حضور الهام چرخنده را میدهد.
نوابی: جالب اینکه تا اواسط بحث او نمیدانست که خانم چرخنده همسر من است.
چرخنده: بارها شده که من رفتهام و نقشی را خواندهام و گفتهام این نقش در مختصات من نیست، چون قرار است مدتها با این کاراکتر زندگی کنم پس باید شباهتهای لازم را در خودم و نقش ببینم. من فیلمنامه و نقش را خواندم و عاطفه را واقعاً یک کاراکتر خوب و جای کاردار دیدم. اصولاً به نظرم عاطفه رل دو نیامد ،چون مختصاتی را در او میدیدم که تمام ساختار قصه را بر هم میریخت. برای من نقشی مهم بود که اگر از فیلمنامه بیرون کشیده شود اتفاقی در ساختار کار رخ بدهد.
در میان فیلمنامههایی که اغلب زنان را منفعل و تنها در آشپزخانه میبینیم و تاثیرشان در حد یک حرف است نه اکت، به نظرم عاطفه نگارش و پرداخت خوبی داشته هر چند میتوانست بهتر از اینها نوشته شود؟
چرخنده: بله واقعاً این کاراکتر در میان ساختههایی که اخیرا دیده بودم و یا فیلمنامههایی که خوانده بودم متفاوت بود. او نه تنها از فضای بچهداری و به قول شما آشپزخانه بیرون کشیده شده بود ،بلکه در حال پیش بردن یک جنبش انقلابی نیز بود. ضمن اینکه قصههای این کاراکتر خیلی خوب رقم زده شده بود.
نوابی: به نظرم عاطفه یک شروع درست، یک اوج و یک فینال خوب داشت که شما دیدید.
چرخنده: دقیقا …
نوابی: ای کاش نویسندگان و خالقان آثار این نگاه درست و حرفهای را در خلق شخصیت و پرداخت آن، راجع به هر نقشی داشته باشند چرا که هیچ چیز بدتر از این نیست که تو در کاری ایفاگر نقشی باشی که به یکباره بیدلیل رها شود به امان خدا. این مسئله هم برای بازیگر آزار دهنده است و هم برای تماشاگر …
عاطفه از آن دست نقشهایی است که قطعاً بدون تحقیق و بررسی ایفای آن ممکن نیست.چگونه به کاراکتر، جایگاهش در قصه، مبارزات و اتفاقات رخ داده در آن زمان از تاریخ معاصر برای آدمهایی از این دست نزدیک شدید؟
چرخنده: این نقش که اصولاً نیازمند تحقیق بود،ولی معتقد هستم چه خوب است ایفای یک نقش دستاوردهای دیگری نیز برای من داشته باشد. به همین دلیل من روی این کاراکتر، شیوه گویش، لحن کلام، نوع پوشش و حتی موسیقی آن دوره تحقیق کردم.
جالب است بدانید آقای سامان بسیار آدم حساس، دقیق و ریزبینی هستند و اتفاقاً یک جا در گفتوگویی گفته بودند هیچ کاری از من ندیده بودند، اما با تمام وسواس و دقتشان من در همان روز ملاقات قرارداد بستم، تست گریم و لباس شدم عاطفه، پس فکر میکنم که خوشبختانه آقای سامان، عاطفهای که در ذهنشان بود را پیدا کرده بودند.
حالا من وظیفه داشتم به عنوان بازیگر، بیایم و برسم به آنچه در ذهن کارگردان و نویسنده وجود دارد. از خود ایشان چند کتاب گرفتم و در همان لوکیشن مشغول خواندن آنها شدم و همان زمان از طریق یکسری از دوستانم، به چندین عکس و لباس متعلق به آن دوره دسترسی پیدا کردم و حتی بخشی از آنها را خریداری کردم و برای خانم ناقد (طراح صحنه و لباس سریال) هدیه آوردم.
من مثل هر دستیار کارگردان برای خودم یک بورد دارم، سکانسهایم را مینویسم، راکورد لباسم را مینویسم، گریم خودم را میشناسم و این مسئله قطع به یقین یک جا کمک حال من خواهد بود. باور کنید زمزمه موسیقی آن دوره که فرشید زحمتش را برای من کشیده بود در طول کار، کلی در نزدیک شدن من به نقش و فضا مؤثر بود.
و اما فرشید نوابی و شخصیت فرهاد…
نوابی: من پیش از این در سال گذشته سریال «ششمین نفر» را کار کرده بودم و این دوره را تا حدودی میشناختم.ضمن اینکه خانواده من یک خانواده ارتشی بودند و در بستر این اتفاقات بودم و یک جورهایی شناخت خوبی داشتم. روزی که شخصیت فرهاد به من پیشنهاد شد،به آقای سامان گفتم این کاراکتر دارای هویت دقیق و درستی نیست و نیازمند این است که روی آن کار شود. خواهش من این بود که در طول تصویربرداری به این کاراکتر بیشتر پرداخته شود. در واقع با یک جمله «به من اعتماد کن!» قرارداد بستم و مشغول کار شدم.البته مطمئن بودم که هم به لحاظ شخصیتپردازی فرهاد و هم به لحاظ بازی خودم چون نویسنده و کارگردان یک نفر است قطع به یقین مشکلی نخواهم داشت.
و حاصل این اعتماد به کارگردان به کجا کشید؟
نوابی: در طول کار صحبتهای خوبی با آقای سامان داشتیم، چون نه پایان نقش مشخص بود نه شروعش، در حقیقت برعکس شخصیت عاطفه که زیر و بمهای خودش را داشت و تمام خواص یک کاراکتر کامل در آن جمع بود شخصیت فرهاد تنها خاصیت دستور دادن داشت و نه چیز دیگر…
در واقع بسیار تخت و تک بعدی به فرهاد نگاه شده بود؟
نوابی: بله، در حالی که من به دنبال این بودم که این کاراکتر یک هویت جداگانهای هم در طول قصه داشته باشد، جدا از یک فرمانده بودن. متأسفانه این اتفاق رخ نداد و کماکان من این گلایه را دارم که ای کاش میشد فرهاد سریال پروانه، در یک ویترین زیباتر دیده شود، شما در قسمتهای نهایی خواهید دید که فرهاد به یکباره در قصه محو میشود و روابط مشترک او با آدمهای مختلف قصه نادیده گرفته میشود و… .تا روزهای پایانی اصرار کردم که یک فکری به حال این نقش بکنیم.
اگر چه سه – چهار سکانس هم اضافه شد، اما باز هم کمکی به این نقش نکرد و… یکی از نقاط ضعفی که اکثر آثار تلویزیونی ما دارند این است که وقتی یک نقش، قهرمان ثابت کار قلمداد میشود دیگر کاراکترها فقط حول آن محور میگردند و نگاهی مستقل به آنها نمیشود.من در دهه سوم فعالیتم دیگر دغدغه حضور به هر قیمتی را که ندارم، امروز من آن جایگاهی را که باید بدست آوردهام و از سویی نمیتوانم یک قدم اعتبار مضاعف به خودم بدهم تمام تلاش من این است که از همان اعتبار ناچیز اگر وجود داشته باشد دفاع کنم. متأسفانه آن اتفاق که باید رخ نداد…
میخواهی بگویی از آن اعتماد پشیمان هستی؟
نوابی: پشیمان نه، متاسفم! متاسفم که فرهاد سریال پروانه مثل بهزاد سریال ششمین نفر نتوانست کارش را به درستی به پایان برساند. نمیخواهم ایراد بگیرم، در واقع این نشان میدهد من عاشق کارم هستم و دوست ندارم به هر قیمتی جلوی دوربین بروم. من با هر نقشی از خودم ردپایی به جای میگذارم که باید از آن دفاع کنم. عین این جمله را به کارگردان هم گفتم و متأسفانه امروز چیزی برای دفاع از فرهاد ندارم. نمیدانم شاید به این دلیل است که امروز که با شما صحبت میکنم، توقع زیادی از خودم و حرفهام دارم و مطمئن هستم که میشد این نقش بهتر از این حرفها از آب درآید.
از بازی همسرت در نقش عاطفه راضی هستی؟
نوابی: من راجع به خانم الهام چرخنده باید بگویم او استعدادی است که تواناییهایش آن طور که باید تا به حال دیده نشده و بهتر بگویم فرصتش ایجاد نشده. به نظرم با اینکه عاطفه حضورش در سریال تا حدودی کوتاه بود اما خانم چرخنده توانست حضوری مؤثر از خودش و این نقش در اذهان باقی بگذارد. خیلی از دوستان گفتهاند که عاطفه یکی از بهترینهای این قصه بوده است.
چرخنده: باور کنید این چهل درصد از تواناییهای من بود. علاقهمند هستم امروز نقشی را بازی کنم که شاید تا به حال جای بازیگرش در سینمای ایران خالی بوده است. دوست دارم یک نویسنده بگوید من این نقش را بر اساس توانمندیهای الهام چرخنده نوشتهام.باور کنید من به دنبال اسم و رسم نیستم، اما میدانم با تواناییهایی که در زمینههای مختلف ورزشی (رزمی)، سوارکاری، تیراندازی و… دارم میتوانم به یک نقش در سینما کمک بسیاری کنم.
باور کنید در این سریال گاهی از بچههای لباس میخواستم که لطفاً شال مرا در این صحنه اتو نکنید، چون این کاراکتر یک مجاهد است پس اهل اتو کردن نبوده، یادم هست آقای سامان از طراح لباس خواسته بود برای من چند النگو و انگشتر بگیرند، من اینها را گرفتم و رفتم داخل حیاط و کلی با خودم کلنجار رفتم، برگشتم به آقای سامان گفتم شاید هر بازیگری بود از این ماجرا استقبال میکرد اما من به عنوان یک مجاهد تمام زندگی و باورم را گذاشتهام پس این برای من اضافه است…
ولی یک جا او تغییر ایدئولوژیک میدهد هر چند…
چرخنده: بله آنجا دیگر شرایط متفاوت میشود. باور کنید من به نقش فکر میکنم. به آقای سامان گفتم پس از آن تغییر مسیر، این النگوها امروز در دستان من است اما اجازه بدهید پس از وارد شدن امیر، عاطفه این النگوها را با تنفر در بیاورد تا نشان بدهد باور او این نیست. تمام این ریزهکاریها باعث میشود که نقش به شکل یک کاراکتر واقعی و قابل باور به همراه یک ذهنیت درست از آب در آید. متأسفانه سه چهار سکانس درست و حسابی من از این کار حذف شد…
قبول کنید یک نقش مماس با خطوط قرمز تلویزیون به جهات مختلف را در این سریال بازی کردید؟
چرخنده: بله و من هم خیلی تلاش کردم. به هر حال این آدم یک مبارز است و هر چند اغفال میشود اما با آن آرمانهایش زندگی میکند و در نهایت به مسیر درستی که باید وارد میشود. اگر دقت کرده باشید من یک نگاه مرموز در مورد این نقش به کار بردم که در برخی لحظات آن حس تعلیق را در مورد شخصیت در تماشاگر ایجاد کنم. اتفاقی که با مهناز فیلم «شب یلدا» هم رخ داد. واقعاً اینجا باید از استاد معیریان بابت گریم بسیار خوبم در نقش عاطفه تشکر کنم چرا که لباس و گریم در همان لحظه اول مرا عاطفه میکرد و در ایفای نقش تمرکز بسیاری را به من میداد.
نوابی: و من یک توضیح دیگر در مورد شخصیت فرهاد بدهم و آن اینکه این کاراکتر همان بشرزاد سریال «ارمغان تاریکی» بود .حتی در فیلمنامه هم نامش بشرزاد بود ولی بعد شد سهراب و در نهایت شد فرهاد. زمانیکه من سؤال کردم چرا پرداخت درستی در مورد این نقش نشد، آقای سامان در جواب من گفتند چون در سریال «ارمغان تاریکی» ما به بشرزاد پرداخته بودیم، ترجیح دادیم در پروانه خیلی به آن نپردازیم که این به نظرم توجیه خوبی نبود.
و اگر ناگفتهای مانده در پایان این فنجان چای…
چرخنده: کماکان میگویم این ۴۰ درصد از توانایی من است و آقای سامان عاطفه را تعدیل کردند.خدا را شکر میکنم که مخاطب عاطفه را دوست داشت و او را دنبال کرد. امیدوارم در فرصتی بهتر نشان دهم که میتوانستم عاطفهای به مراتب بهتر از این اجرا کنم.
نوابی: من و الهام چرخنده عاشق سینما و کارمان هستیم سالها به دلایل مختلف از کارمان فاصله گرفتیم، اما حالا آمدهایم که با قدرت در کنار سینما و تلویزیون قرار بگیریم و این در واقع یک دست دوستی است که به سمت اهالی سینما دراز شده است و میخواهیم تنها حضورمان به معنای وجود داشتن نباشد بلکه تأثیرگذار باشیم.
چرخنده: و من مدل عاطفه میگویم… سلام سینما! ما آمدهایم، خارج هم نیستیم، ممنوعالکار هم نیستیم، اگر فکر میکنید میتوانیم در ساخت یک اثر هنری همراهتان باشیم صادقانه در خدمتیم.