آنهایی که این روزها سنین میانسالی را طی می کنند به یاد می آورند که در دهه های گذشته، زنمدگی مجردی و رهن و اجاره خانه مجردی اصلا به آسانی این روزها نبود. در سالهای دهه شصت و هفتاد اگر کسی می خواست زندگی مجردی را تجربه کند، ابتدا باید به کلانتری محل مراجعه می کرد و مراتب خواسته خود را به اطلاعاشان می رساند و تنها در صورتی موفق به تهیه مسکن مجردی می شد که می توانست مجوزش را از کلانتری دریافت کند. در زمانه امروز اما زندگی مجردی به اندازه ای آسان شده است که حتی مردم از شنیدن اینکه زندگی مجردی در دهه های پیش به چه صورت بوده، خنده شان می گیرد!
بنگاه ها پاتوق مجردهای در جستجوی خانه
این روزها کافی است پایتان به یکی از هزاران هزار بنگاه معاملات ملکی سراسر کشور برسد. هنوز چند دقیقه از حضورتان نگذشته که متوجه ورود مراجعانی می شوید که درصد قابل توجهی شان هم مجرد هستند. وقتی که از مدیر بنگاه می پرسید که برای اجاره و رهن خانه های مجردی محدودیتی دارند؟ می گوید:« نه چه محدودیتی! برای ما که فرقی نمی کند! مستاجر راضیی و صاحب خانه هم راضی. ما در این میان چه کاره هستیم که مخالفت کنیم.» وقتی می پرسیم: «یعنی برای صاحب خانه ها هم تفاوتی ندارد که ملکشان را به یک مجرد اجاره بدهند یا به یک خانواده؟» پاسخ می دهد: «نه! دوره این حرفها دیگر گذشته و همه به فکر این هستند که چه کسی پول بیشتری می دهد!»
تحصیل در دانشگاه و اشتغال؛ مهم ترین عامل افزایش خانه های مجردی
یکی از مهم ترین عواملی که جرقه افزایش زندگی های مجردی را در سالهای اخیر زد، ماجرای قبولی دانشگاه ها در شهرهای غیر از شهر مبدا بود. در نتیجه این اتفاق سیلی از جوانان دختر و پسر برای ادامه تحصیل راه شهرهای دیگر را در پیش گرفتند و در شهرهای مقصد هم به دلیل نبود خوابگاه مجبور به تهیه مسکن مجردی شدند. این اتفاق باعث شد که قبح زندگی مجردی در میان بسیاری از دانشجویان و خانواده های آنها ریخته شود. در این میان دو مسئله ایجاد شد، یکی اینکه دانشجویی که از شهری کوچک به تهران آمده بود دیگر نمی توانست به شهر کوچک خودشان باز گردد و بهانه اشتغال ، زندگی مجردی خود در کلانشهر را ادامه می داد اگر هم دانشوجویی بود که از شکلانشهر به دانشگاه شهری کوچک امده بود، پس زا به بازگشتن بهه کلانشهر مبدا، دیگر نمی توانست زندگی در کنار والدین را تحمل کند و تصمیم به استقلال و زندگی مجردی می گرفت.
افزایش سن ازدواج
دیگر عاملی که باعث افزایش روز افزون زندگی های مجردی در سالهای اخیر شد، افزایش سن ازدواج بود. دختران و پسرانی که در دهه های پیش، پس از اتمام تحصیلات مدرسه راهی خانه بخت می شدند، این روزها سن ازدوجشان از مرز سی سال هم گذشته و در برخی از جوانان هم در شرایط اقتصادی اصلا تمایلی به تشکیل خانواده این روزها را ندارند. این مسئله باعث شده که دختران و پسرانی که دیگر در سنی نیستند که بتوانند زندگی در کنار والدین را تحمل کنند و در عین حال ازدواج هم نکرده اند، راه زندگی مجردی را در پیش گیرند.
چه کسی به فکر سونامی زندگی مجردی است؟
زندگی های مجردی ها در حالی دارد هر روز بر گستره خود می افزاید که انگار تبعات خانمان سوز این پدیده تاثیری در تغییر روند مسئولان ندارد و کسی نیست بگوید زمانی که هسته اصلی جامعه که خانواده است در خطر نابودی قرار بگیرد دیگر چگونه می توان از نابودی جامعه جلوگیری کرد؟