جان بولتون در یادداشت خود برای این اندیشکده تصریح کرد که اوضاع نظامی در به نفع اسد پیش میرود و فعالیتهای هستهای ایران هم تنها چند قدم تا پیروزی فاصله دارد؛ این در حالی است که اوباما همچنان نسبت به این تهدیدات غافل است.
ساده لوحیها و حماقتهای اوباما از اولین روزهای کاری خود نسبت به حکومت سوریه و متحد آن یعنی روسیه، منافع آمریکا را در خاورمیانه به شدت تضعیف کرده است. در سومین سال درگیریهای خونین سوریه، اسد همچنان بر سر قدرت است، بر خلاف پیشبینیهای بسیاری که در غرب میشد و مسکو همچنان حلقهای را که به دور دستان واشنگتن زده است، تنگتر میکند.
اوباما و کلینتون، وزیر امور خارجه وی، از همان آغاز کار خود مرتکب اشتباهات فراوان شدند. ایشان اولین سفیر آمریکا را پس ترور رفیق حریری در ۲۰۰۵، به دمشق فرستادند؛ به رغم آنکه شواهدی در دست بود که نشان میداد حکومت اسد در این حادثه دست دارد تا کنترل خود بر لبنان را افزایش دهد. در ژوئن سال ۲۰۰۹، جرج میشل، فرستاده اوباما به خاورمیانه با اسد دیدار کرد تا در اقدامی ناکام فرایند مذاکرات صلح اعراب ـ اسرائیل را پیش ببرد.
این اقدامات به همراه تلاشهای دیگری که در جهت برداشتن تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه سوریه انجام شد، معرف سیاستهای «ارتباطاتی» اوباما بود که به منظور پایان بخشیدن به سیاست منزوی سازی سوریه در دوران بوش در پیش گرفته شده بود؛ البته جدای از تلاشهای ناکام اوباما در مورد مذاکرات صلح اسرائیل ـ فلسطین و مذاکرات مربوط به برنامه هستهای ایران. امروز فرایند صلح در خاورمیانه در هم شکسته است، ایران فقط چند گام تا تبدیل شدن به یک کشور مسلح به تسلیحات هستهای فاصله دارد و تحولات نظامی در سوریه به نفع اسد پیش میرود.
ناکامیهای دولت در قبال دیکتاتوری بعثی، آن هم در منازعه داخلی سوریه، عمیقاً با سوءبرداشتهای آن از رفتار روسیه، پیوند خورده است.
اوباما نه تنها با مطرح کردن این شعار که دکمه «راه اندازی مجدد» را با مسکو خواهد فشرد به ریاست جمهوری رسید، بلکه سال گذشته در گفتگویی ثبت نشده به مدودف، رئیس جمهور وقت روسیه گفت که پس از انتخابات نوامبر در آمریکا، روسیه شاهد رفتار «منعطفانه»تری از جانب دولت وی خواهد بود.
هنگامی که منازعه داخلی در سوریه آغاز شد، اوباما به سرعت رهبران مخالف حامی غرب را شناسایی کرد تا ایشان را در سرنگونی حکومت اسد یاری کند. این منجر به واکنش استراتژیک ایران شد، چرا که میکوشید یکی از متحدین اصلی این کشور در منطقه را نابود کند و راه اصلی تأمین تسلیحات برای حزبالله را مسدود میکرد.
اما از آنجا که اوباما و کلینتون از این هراس داشتند که مقابله با ایران در سوریه، حتی به صورت غیر مستقیم، میتواند طرح ایشان برای مذاکره بر سر برنامه هستهای تهران را در معرض خطر قرار دهد، هیچ کاری انجام ندادند. اکنون جبهه مخالفین سوری مملو از تروریست و اسلامگرایان رادیکال است؛ شناسایی عناصر حامی غربی بسیار دشوار است جدای از اینکه نگاه داشتن ایشان بسیار دشوارتر است. (و البته مذاکرات هستهای با ایران نیز راه به جایی نبرده است.)
اوباما و کلینتون کاملاً فراموش کردند که تعریف روسیه از «ثبات منطقهای» در نقطه مقابل تعریف واشنگتن از این مفهوم قرار میگیرد ـ برای مسکو این مفهوم به معنی باقی نگاه داشتن اسد بر سر قدرت است نه خروج مسالمتآمیز وی از قدرت و جایگزین کردن حکومتی دموکراتیک به جای او.
دمشق از همان سالهای جنگ سرد بر مسکو تکیه زده است، هم به لحاظ سیاسی و هم تأمین تسلیحات پیشرفته. در مقابل سوریه تنها پایگاه فرامرزی روسیه در خاورمیانه را فراهم میکرد، یک بندر مدیترانهای مهم در تارتوس. درست همانند رهبران ایرانی، مسکو نیز همواره به دنبال تقویت اسد بوده و او را در ایجاد شکاف میان مخالفین و در هم شکستن ایشان یاری کرده است.
از زمانی که کری جای کلینتون را در وزارت خارجه گرفته است، هیچ چیز تغییر نکرده است. او به تازگی به مسکو سفر کرده است تا در مقابل روسها زانو زده و از ایشان بخواهد برای برگزاری کنفراس صلح سوریه کمک کنند، با این هدف که اسد را از قدرت کنار بگذارند. روسیه هم همان پاسخی را داده است که تا کنون از او شنیدهایم، توافق با اینکه همه گروههای سوری باید مسائل خود را از طریق مذاکرات حل و فصل کنند.
با توجه به ادامه حمایتهای روسیه و ایران از اسد، شکی نیست که او هرگز به خواست خود از قدرت کناره گیری نخواهد کرد و احتمال پیروزی کنفرانس صلح همچنان نزدیک به صفر است.
روسیه همچنین اوضاع را پیچیدهتر نیز ساخته است. مسکو در مورد فروش سیستم دفاع هوایی اس ۳۰۰ به سوریه همچنان دوپهلو حرف میزند، اما استقرار این سیستمها همچنان ممکن و محتمل است. و اگر اس۳۰۰ به سوریه برسد، آیا کسی میتواند راهی به سمت ایران پیدا کند؟ این کار دفاع هوایی در برابر حمله احتمالی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران را تقویت میکند؟
مسکو همچنین دیگر سیستمهای پیچیده دفاعی را به اسد میفروشد، از جمله موشکهای ضد کشتی تا از این طریق ایجاد یک محاصره دریایی از جانب قدرتهای غربی را دشوارتر و خطرناکتر سازد یا به طور کلی غربیها را از انجام چنین اقدامی منصرف کند. به منظور تقویت این همکاری، شماری از کشتیهای روسی در شرق مدیترانه مستقر شدهاند و خود را در میانه خطوط ساخلی سوریه و هرگونه نیروی دریایی معاند قرار دادهاند.
واکنش کری در قبال این رویدادها این بود: انجام مذاکرات بیشتر که از این هفته با کنفرانس صلح آغاز میشود.
رسواییهای مختلف دولت ممکن است توجه ما را از اوضاع امنیتی نابهسامان خاورمیانه منحرف کند، اما نمیتوانیم برای بلند مدت پیامدهای منفی و بی ثبات کننده سیاست گذاری ناکام دولت آمریکا را نادیده بگیریم. اوباما شاید قادر نباشد این واقعیت را درک کند، اما روسیه، ایران و سوریه به خوبی از آن آگاه هستند.
تسنیم