یکی از مخالفان خارج نشین که مدت ها با نشریات اصلاح طلب همکاری داشته، می گوید انقلاب های عربی نتیجه رویارویی قدرتمندانه جمهوری اسلامی با انواع بحران سازی های آمریکا به ویژه حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ بوده است.
داریوش سجادی در وبلاگ خود (سخن) ضمن به کارگیری تیتری طعنه آمیز (محوریت جنبش سبز در بهار عربی!) نوشت: اعتراف تلویزیون فارسی بی بی سی به تفوق اسلام خواهی در قیام مردمی مصر هر چند با تاخیر همراه بود اما می توان از چنین اعترافی، قدرت تحمیل واقعیت به توهم اصحاب رسانه های مغرض را مستفاد کرد. هرچند اعتراف با تاخیر بی بی سی عاری از شیطنت نبود. این گزارش آنجا به شیطنت نزدیک شد که مقابل دوربین بی بی سی در اعتراف به ماهیت اسلامی بدنه مردمی قیام مصر، ناشیانه بند را آب داد و با آغشته کردن خبر مزبور به سلیقه و داوری خود، اظهار داشت؛ بالاخره چیزی که «همه» از آن «نگران» بودند، اتفاق افتاد و رهبری قیام مصری ها در اختیار اقشار مذهبی قرار گرفت(!)
سجادی نوشت: علی رغم این می توان اعتراف ولو از سر اکراه بی بی سی را به فال نیک گرفت چرا که ۶ ماه پیش تر دیگر خبرنگار بی بی سی از قاهره و از عمق میدان التحریر، شیطنت آمیز و بازیگوشانه تلاش کرد با یافتن یک دختر بی حجاب در میانه معترضین در «التحریر» جنبش انقلابی مردم مصر را به نفع منویات هرهری مسلکانه و عشرت طلبی شخصی اش مصادره کند!
وی در تخطئه جریان موسوم به سبز نوشت: صرف نظر از ناتوانی مغرضان در فهم انقلاب های منطقه یا نارفیقی ایشان با دینامیزم نه چندان پنهان در تحولات مزبور، یک واقعیت را نمی توان کتمان کرد و آن اینکه برای فهم چیستی و چرایی قیام های خاورمیانه نباید و نمی توان گوشه چشمی به تحولات سیاسی- اجتماعی ایران نداشت. بلاتردید قیام های متاخر در خاورمیانه را به نوعی می توان ملهم از آنی دانست که از فردای انتخابات ریاست جمهوری بالغ بر ۸ ماه غرید اما دولتش مستاجل بود. لیکن با فرض پذیرش چنین نسبتی بین جنبش سبز ایران و قیام های خاورمیانه بلافاصله باید اذعان داشت رابطه این قیام ها با جنبش سبز قبل از «برهان استقراء» اتکای بر «برهان خلف» دارد!
وی در توضیح دیدگاه خود نوشت: برای فهم نقش آفرینی جنبش سبز در خیزش ضددیکتاتوری در خاورمیانه باید به نقش و جایگاه محوری جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظامی برآمده از کانون یک انقلاب ضداستبدادی و ضداستکباری نزد حافظه تاریخی ملت های مسلمان در خاورمیانه توجه کرد. صورت مسئله از انقلاب اسلامی سال ۵۷ ایران در ذهنیت مسلمانان خاورمیانه مبتنی بر بهتی اولیه از انقلابی بود که توانست در یک نظام دو قطبی جهانی، ضمن پیروزی بر «دیکتاتوری قدرتمند و وابسته پهلوی» مستقل و بدون اتکای بر «ابرقدرت شرقی» سینه به سینه ابرقدرت غربی ایستاده و هماوردی کند. واکنش اولیه ملت های مسلمان خاورمیانه آن هم در موقعیتی که خود نیز نوعا مبتلا به حکومت هایی مشابه با دیکتاتوری پهلوی بودند «به تماشا نشستن فرجام چنان انقلاب و نظام جسور و ساختارشکنی بود.»
سجادی یادآور شد: طی این ۳ دهه آمریکا به منظور «تنبیه ایران» و متقابلا «تنبه دیگران» به منظور اجتناب از الگوبرداری از رفتار ایران کوشید هزینه های زیست مستقلانه و انقلابی ایران را تا آن اندازه بالا ببرد تا از سویی حکومت برخاسته از انقلاب اسلامی را در بلند مدت تضعیف و بلکه از طریق فرسودن انگیزه پایگاه مردمی این انقلاب با تحمیل مضایقه ها و مضیقه های امنیتی و معیشتی، حکام در تهران را به تسلیم وادارد و همزمان این هشدار را به گوش ملت های حاشیه این نظام سرکش برسانند که: زنهار! در الگوبرداری از مدل خمینی لاجرم از مکافات عمل غافل نشوند.
وی با برشمردن فهرست شکست های آمریکا مقابل ایران از جمله در فتنه سبز نوشت: بعد از ۳۰ سال حاشیه نشینی و نظاره گری بر فرجام این چالش نابرابر نهایتا ضمن محاسبه «هزینه- فایده» از تردید خارج شد و به این صرافت افتاد که با توجه به توفیق انقلاب اسلامی در خروج ظفرمندانه از تمامی آوردگاههای مبتلابه، ایشان نیز می توانند! بر این اساس جنبش سبز را به صراحت می توان کانونی ترین آوردگاه جمهوری اسلامی نزد مسلمانان منطقه به حساب آورد.
انقلاب های عربی نتیجه رویارویی قدرتمندانه جمهوری اسلامی با انواع بحران سازی های آمریکا
یکی از مخالفان خارج نشین که مدت ها با نشریات اصلاح طلب همکاری داشته، می گوید انقلاب های عربی نتیجه رویارویی قدرتمندانه جمهوری اسلامی با انواع بحران سازی های آمریکا به ویژه حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ بوده است. داریوش سجادی در وبلاگ خود (سخن) ضمن به کارگیری تیتری طعنه آمیز (محوریت جنبش سبز […]