در اواخر اسفندماه سال گذشته داماد جوان خانوادهای به هویت محسن، به همراه همسرش و با به همراه داشتن پرونده مقدماتی تشکیل شده در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه ۲۷ تهران درباره فقدان برادر همسرش، به پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه کرد.
این فرد مدعی شد: برادرزنم به نام حسین که پسرعموی یکدیگر نیز هستیم، در روز ۱۱ اسفند از منزل خارج و پس از آخرین تماسی که با خانواده داشته، ناپدید شده است.
همزمان با آغاز تحقیقات مقدماتی کارآگاهان پایگاه دوم درباره پرونده فقدانی حسین و در شرایطی که اقدامات پلیسی کارآگاهان پایگاه دوم در مراحل ابتدایی قرار داشت، بار دیگر داماد خانواده و این بار به همراه یکی از برادران فقدانی به پایگاه دوم مراجعه و مدعی شد: برادرزنم چند روز پیش و پس از فروختن خودروی پرایدش، بدون آنکه با اعضای خانواده خود صحبتی درباره خروج از کشور داشته باشد، برای پیدا کردن کار از کشور خارج و روز گذشته نیز در تماس تلفنی سلامتی خود را اعلام و به همین خاطر خواستار مختومه شدن پرونده فقدانی او هستیم.
با توجه به مراجعه اعضای خانواده فقدانی به پایگاه پلیس آگاهی و اعلام خبر پیدا شدن فقدانی، کارآگاهان پایگاه دوم جهت مختومه کردن پرونده و در آخرین مراحل سیر رسیدگی به پرونده، با در اختیار داشتن مشخصات کامل فقدانی به بررسی سوابق خروج وی از کشور پرداخته و اطلاع پیدا کردند که هیچگونه سابقه خروجی از کشور در خصوص فقدانی وجود ندارد و اساسا او فاقد هرگونه گذرنامه برای خروج از کشور است. نتایج بدست آمده از تحقیقات در حالی در مقابل کارآگاهان قرار گرفته بود که داماد خانواده فقدانی به اعضای خانواده همسرش عنوان داشته بود که فقدانی زمانیکه قصد خروج از ایران را داشته، ساک لباس های خود را به او تحویل داده است.
با ادامه تحقیقات و با هدایت خانواده فقدانی از سوی کارآگاهان، ساک لباس های فقدانی به کارآگاهان تحویل داده شد و کارآگاهان در بازرسی دقیق انجام شده از محتویات داخل ساک، علاوه بر چندین دست لباس متعلق به فقدانی موفق به کشف یک رشته زنجیر و یک عدد ساعت مچی متعلق به فقدانی شدند که به علت کشیدگی، هر دو دچار پارگی شده بودند.
در تحقیقات انجام گرفته از سوی کارآگاهان، اعضای خانواده فقدانی در اظهارات خود به کارآگاهان گفتند: حسین به همراه دیگر اعضای خانواده در شهرستان زندگی کرده و برای فروش خودرو به تهران آمده بود تا با راهنمایی محسن که مدتی است در تهران کار می کند، اقدام به فروش ماشین کند.
این افراد مدعی شدند در آخرین تماس تلفنی نیز عنوان کرده بود که ماشین را به قیمت ۵ میلیون تومان فروخته و قصد دارد تا ماشین دیگری خریداری کند اما پس از این تماس به صورت ناگهانی ناپدید شد تا اینکه محسن مدعی شد که او به خارج از کشور رفته است.
با توجه به اطلاعات جدید بدست آمده از پرونده و وجود اظهارات متناقض در سخنان اعضای خانواده فقدانی، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در خصوص سرنوشت فقدانی، از پایگاه دوم پلیس آگاهی به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع شد.
با آغاز تحقیقات کارآگاهان اداره یازدهم، خواهر فقدانی در اظهاراتی به کارآگاهان عنوان داشت: پس از چند روزی که از برادرم حسین هیچ اطلاعی نداشتیم، محسن در حالیکه ساک لباس های برادرم را در اختیار داشت به خانه پدری ام مراجعه و مدعی شد که حسین ساک و لباس های داخل آنرا به او داده تا به خانواده تحویل دهد و در ادامه نیز مدعی شد که حسین تا چند ساعت دیگر با تلفن همراه من تماس خواهد گرفت تا من و دیگر اعضای خانواده را از نگرانی خارج کند.
وی ادامه داد: پس از گذشت حدود سه ساعت، تلفن همراهم به صدا در آمد؛ زمانیکه پاسخگوی تماس شدم صدای مردی را که گویا از فاصله دوری تماس گرفته بود در گوشی تلفن همراه شنیدم که خود را برادر من معرفی می کرد اما زمانیکه قصد داشت تا خبر سلامتی خود را به من بگوید، در کمال تعجب مرا با اسم شناسنامه ای صدا کرد و این در حالی است که اعضای خانواده مرا با نام مستعار صدا کرده و به همین علت اطمینان ندارم که صدای شنیده شده در تلفن، همان صدای برادرم بوده باشد.
با توجه به تناقضات فراوان موجود در اظهارات عنوان شده از سوی داماد خانواده به خانواده فقدانی و همچنین دیگر اطلاعات بدست آمده در تحقیقات که تمامی آنها کذب بودن اظهارات را نشان می داد، کارآگاهان اداره یازدهم وی را در روز ۱۶ مرداد در منطقه دولت آباد فلکه دوم دستگیر و جهت تحقیقات به اداره یازدهم منتقل کردند.
با آغاز تحقیقات، محسن ۲۰ ساله در مراحل اولیه تحقیقات منکر هرگونه اطلاع از سرنوشت فقدانی شده و همچنان بر ادعای گذشته خود در خصوص خروج فقدانی از کشور اصرار می کرد؛ اما سرانجام وی در برابر دلایل و مدارک ارائه شده از سوی کارآگاهان و سؤالاتی که در برابر آنها هیچگونه پاسخ قانع کننده ای وجود نداشت لب به اعتراف گشود و در اولین اعترافات خود به کارآگاهان اداره یازدهم گفت: جنازه حسین را در خانه ویلایی پدرم در شهرستان چمستان، در داخل اتاق خواب، در زیر خاک پنهان کرده ام.
متهم در ادامه اعترافات خود به کارآگاهان گفت: از سال ۸۹ با خواهر حسین نامزد کرده بودم و دو هفته قبل از آنکه حسین را به قتل برسانم، مراسم عقدمان نیز برگزار شده بود؛ پس از آنکه حسین برای فروش ماشین به تهران آمد، ۵ میلیون تومان پول نقد حاصل از فروش خودرو را در خانه من نگهداری می کرد تا اینکه به بهانه گشت و گذار او را به همراه خود به ویلای پدرم در استان مازنداران ـ چمستان بردم؛ با گذشت یک روز از رفتن ما به ویلا و در حالیکه حسین خواب بود، با کلنگ سه ضربه به سر او زدم و همین ضربه ها باعث شد تا او در همان حالت خواب به قتل برسد.
وی ادامه داد: پس از کشتن حسین، جنازه او را در یک گودال ۱ متری، در گوشه ای از اتاق خواب، قرار داده و پنهان کردم.
با توجه به اعترافات صریح متهم درباره ارتکاب جنایت، کارآگاهان اداره یازدهم با اخذ نیابت قضایی به استان مازندران رفته و با حضور کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان نور و عوامل پزشکی قانونی، جسد متعلق به فقدانی را به همراه آلت قتل استفاده شده در جنایت، کشف و به پزشکی قانونی منتقل کردند.