خدای ناکرده تصور نکنید این جملات را یک بازیگر ساده تئاتر یا یک کارگردان مظلوم هنرهای نمایشی افاضه فرمودهاند . خیر ، این جملات از دهان کسی است که در طول ادوار گذشته دائماً در پست و مقام بوده است . از رئیس مرکز هنرهای نمایشی گرفته تا رئیس مرکز نظارت و ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی ، رئیس انجمن تئاتر ، عضو شورای سیاست گذاری بنیاد رودکی ، مشاور معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، دبیر جشنواره فجر ، دبیر جشنواره دفاع مقدس ، داور جشنواره فجر و … میخندید ؟ ؟
پس حال این جملات را مطالعه بفرمایید
ما در تئاتر نخبگانی را داریم که میتوانند تئوری و برنامه بدهند و میتوانند ساز و کار آن را سازماندهی کنند تا تئاتر را به وضعیت تأثیرگذار خود برسانند. این افراد مهیا هستند پس امکانات نیز باید تغییر کنند و ایدهآل شوند.
حالا بخندید … ! فهمیدید یعنی چه ؟ و نخبه چه کسی است ؟ از نظر این دوست ما نخبه کسی است که دور در جا بزند آن هم با سرعت ” برق ” ….
روزهای نوجوانی ، اول تابستان که می شد می رفتیم سراغ مرتب کردن دوچرخه هایمان ، میشستیم ، نوارپیچی میکردیم ، شبرنگ میزدیم ، و بعد چند تا برچسب نوشته هم میخریدیم و میچسباندیم به بدنه آن .
یک ” یا علی مدد ” روی فرمون ، یک ” بر چشم بد لعنت ” روی گلگیر جلو و یک برچسب خوشگل هم مخصوص گلگیر عقب بود که رویش نوشته بود ” داداش مرگ من یواش ”
حالا داداش « مرگ من یواش »