کیهان در ویژه های خود نوشت:
مگر شما برای تغییر دولت خون به پا نکردید؟!
«مردم در انتخابات ایران کاری کردند که در کشورهای دیگر برای آن باید خونها ریخته شود.»
این مطلب را هاشمیرفسنجانی در مراسم روز پزشک در تالار وزارت کشور عنوان کرد. وی هر چند در آغاز سخنانش گفته بود قصد ندارد سخنان سیاسی بزند، اما با تغییر موضوع جلسه به موضوع انتخابات پرداخت و گفت: مردم خسته شده بودند؛ به هر دلیلی طبقات مختلف مردم خسته شدند و خودشان مسئله را حل کردند. همه کار من این بود که در همین ساختمان اسم نوشتم برای انتخابات و یک کلمه هم مصاحبه هم نکردم نه تبلیغی و نه حرفی. حتی ستادها بعداً شروع به کار کردند.
هاشمی گفت: بعد از ثبتنام من در انتخابات اساماس آمد که تو صوراسرافیل درست کردی، حتی در روستاها هم مردم امیدوار شدهاند. اما این انتخابات کار مردم بود.
وی در عین حال گفت: مردم به دلیل مسائلی در زندگیشان به نتیجه رسیده بودند که باید تغییری بوجود آید. تغییر نه در نظام، مردم به نظام و ولایت علاقمندند. اسلام را دوست دارند، تشیع را دوست دارند. اما میخواستند در شرایط زندگی و معیشتی و روابط خارجی تغییراتی بوجود بیاید. و از طرفی مسائل امنیتی که موجب ناراحتی بود پس از جهات مختلف تغییر میخواستند و کارشان را کردند.
هاشمیرفسنجانی گفت: شرایط امنیتی که ایجاد شده بود حتی مردمی که مشکل مالی برای زندگی نداشتند را با تلخکامی مواجه کرد.
وی در ادامه گفت: باید قدر این مردم را دانست. مردم ما کاری کردند که در کشورهای دیگر برای رسیدن به آن باید خونها ریخته شود، اما مردم فقط در ایران چند ساعت در انتخابات شرکت کردند و تغییر بوجود آمد. وقتی مردم دیدند من از میدان در رفتم آنها راه خود را ادامه دادند. اکنون مردم باید قدر این دستاورد خود را بدانند زیرا آنها کار بزرگی کردند. نظام هم به خوبی با این رای مردم همراهی کرد. رهبری هم گفتند رای حقالناس است و همین نشان داد به مسئولان که اگر بخواهند دخالتی بکنند حقی گردنشان میافتد. همین حرف یعنی در دورههای آینده هم امیدواریم انتخابات سالم برگزار شود.
هاشمی همچنین در دیدار گروهی مردم از استان کهگیلویه با اشاره به حماسه انتخابات اظهار داشت: کار اصلی را مردم کردند و با رای و حضور خود نشان دادند که به چه جریان و خط فکری تمایل دارند و از چه منزجرند.
وی به قداست و ارزش حقالناس در نزد خداوند اشاره کرد و به عنوان مصداق خاطرنشان کرد: در زمان حضرت موسی(ع) فردی که ادعای پیامبری داشت و گروهی را منحرف کرده بود پس از پشیمانی از عملکرد خود نزد حضرت موسی رفت و درخواست عفو از خداوند کرد. به حضرت موسی ندا آمد این شخص باید همه کسانی را که بدست وی منحرف شدهاند را از گمراهی نجات دهد تا عفو شود.
وی افزود: حال اگر شخص یا گروهی به واسطه تقصیر یا تصمیمات غلط عامدانه خود، به فرد یا جمعی ظلم کردند و یا حقی ضایع شد علاوه بر توبه به درگاه خداوند، باید در جهت احقاق حقوق ضایع شده نیز اقدام کنند.
این اظهارات آقای هاشمی البته حکم علیه خویش و به مصداق «اعتراف العقلاء علی انفسهم» است. چه اینکه رای مردم به رقیب وی در سال ۸۴ و تثبیت و تکرار آن در سال ۸۸ نیز رای به تغییر و اعلام انزجار از یک جریان- به تعبیر آقای هاشمی- بود اما عملکرد دانسته و ندانسته آقای هاشمی و طیف مدعی حمایت از وی باعث اردوکشی خیابانی و ایجاد آشوب و فتنه در کشور شد که اگر تدبیر رهبر معظم انقلاب و بصیرت ملت هوشیار ایران نبود حتماً کشور را به درون پرتگاه ساخته شده از سوی سازمان فتنه خارجی و داخلی سوق میداد.
ثانیاً انصاف و عدالت و کرامت به این است که رای مردم همواره و در کشورهای مختلف فارغ از اینکه مورد پسند یا ناپسند وله یا علیه ناظر سیاسی باشد، محترم شمرده و تکریم شود، نه اینکه یک بار تمجید و یکبار- ولو در مقیاس ۲۵ میلیون نفر- زیر پا گذاشته و علیه آن اغتشاش ترتیب داده شود. در واقع جریان فتنه از آغاز دولت احمدینژاد بنای تخریب و زمین زدن وی را داشت و در این باره از هیچ چیز دریغ نکرد و متاسفانه آقای هاشمی نیز در این مسیر از سوی همان جریان آلوده به بازی گرفته شد.
ثالثاً آقای هاشمی پیش از این خود را به رای مردم گذاشته و منطقاً نمیتواند رای ۷/۵۰ درصد رایدهندگان به دکتر روحانی را به نام خود مصادره کند.
رابعاً دخالت برخی اعضای خانواده آقای هاشمی در فتنهانگیزیهای زنجیرهای و متعاقباً پیگرد حقوقی آنها را نباید به پای احساس ناامنی از سوی مردم نوشت و این در حالی است که همین افراد به انضمام سازمان فتنه، برای ماهها فضا را برای زندگی مردم ناامن کرده و دشمنان نظام و انقلاب را برای هتاکی و ساختارشکنی، جسور کردند.
خامساً آقای هاشمی برای عمل به حدیث درستی که روایت کرده سزاوارتر است و حداقل جبران آن جفای بزرگ در حق کشور و نظام و مردم این است که صادقانه به مردم گفته شود نظام امانتدار رای مردم در سال ۱۳۹۲- آن هم با تفاضل ۷/۰ درصد یعنی ۲۷۰ هزار رای- همان نظام سال ۱۳۸۸ است که در آن رئیسجمهور با ۶۳ درصد آرا (۲۵ میلیون رای) انتخاب شد اما برخی حب و بغضها و همپیمانها در کنار تحریک برخی اطرافیان باعث بیانصافی و تلخ کردن جشن انتخاباتی ۴۰ میلیونی به کام مردم شد.
سادساً آقای هاشمی امروز ظاهراً با آقای ناطقنوری ائتلاف کرد.
اما در سال ۱۳۷۶ در خطبههای نمازجمعه- در حالی که خود رئیس دولت بود و انتخابات زیر نظر وزارت کشور وی برگزار میشد- به القای تقلب پرداخت و ناطقنوری را پیشاپیش بازنده انتخابات کرد. تکرار این روش غیراخلاقی و غیرقانونی باعث تحمیل هزینههای گزاف، کشور در سال ۸۸ شد سؤال این است که آن هزینهها چگونه قابل جبران است؟!
خروج از حاکمیتیها از در پشتی به ارشاد برمیگردند؟!
برخی مدیران وزارت ارشاد در دوران وزارت مهاجرانی که همزمان با استعفای وی و در حمایت از او استعفا داده بودند، قرار است در پستهای کلیدی وزارت ارشاد منصوب شوند.
علی مرادخانی که در زمان وزارت خاتمی در وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی تا دوره دوم اصلاحات مدیر مرکز موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده از جدیترین گزینههای تصدی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. وی مورد حمایت اصلاحطلبان بوده و از جمله مدیرانی است که همزمان با استعفای مهاجرانی از وزارت ارشاد به همراه تنی چند از مدیران منصوب مهاجرانی، استعفا کرد.
مرادخانی به همراه کاظمی معاون هنری وقت، از جمله مدیرانی بودند که برای حمایت از مهاجرانی، از همکاری با وزیر جایگزین او (مسجدجامعی) امتناع کرده و با ارائه استعفانامه از وزارت ارشاد کنار کشیدند.
به گزارش جهان نیوز، از جمله اتفاقاتی که در دوره مدیریت او در دوره اصلاحات، موجب نگرانی صاحبنظران شد اعطای مجوز تولید آثار سخیف موسیقایی توسط مرکز موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود که تاثیر بسیاری در تنزل موسیقی اصیل و گسترش آثار نازل داشت.
همچنین خبر رسیده که مهندس کاظمی معاون هنری زمان وزارت مهاجرانی نیز قرار است به عنوان معاون سینمایی منصوب شود.
معاون اول روحانی یا دلباخته خاتمی؟!
رئیس دفتر رئیس جمهور در مراسم دیدار وزیر ارشاد با اهالی فرهنگ و هنر، دوبار به جای دکتر حسن روحانی، خاتمی را به عنوان رئیس جمهور معرفی کرد!
جهانگیری در بخشی از سخنانش در این دیدار گفت: گفتمانی که در دولت آقای خاتمی شکل گرفت با عنوان تدبیر و امید دو مؤلفه اصلی داشت که با شاخصه مختلفی شناخته میشدند. اینها پارامترهایی هستند که دولت آقای خاتمی نیز باید به آنها بپردازد.
پس از این سخنان برخی حاضران اسم دکتر روحانی را به زبان آوردند و اشتباه جهانگیری را به او متذکر شدند که معاون اول رئیس جمهور در واکنش گفت: ۸ سال کار در دولت آقای خاتمی و ۸ سال اخیر که در کنارشان بودم باعث بروز این اشتباهات میشود.
جهانگیری اما در ادامه سخنانش مجدداً اسم سید محمد خاتمی را به جای حسن روحانی به زبان آورد که چند نفر از حضار برای او کف زدند و جهانگیری گفت: اسم آقای خاتمی با شما گره خورده است. آقای روحانی سعی دارد به جای اینکه فرهنگ را دولتی کند، دولت را فرهنگی کند.
شایان ذکر است جهانگیری وزیر صنایع دولت اصلاحات و از افرادی است که همزمان به کارگزاران و حزب مشارکت نزدیک است. او در انتخابات اخیر قصد نامزدی داشت که به خاطر ثبتنام هاشمی منصرف شد و به ستاد انتخاباتی وی پیوست.
سرکردن جهانگیری در حال و هوای مدیریت خاتمی بیشباهت به ماجرای سریال طنز سلطان و شبان نیست. در یکی از دیالوگهای این مجموعه، شاه به سلطان بانو که زیادی به وزیر اعظم نزدیک شده بود و به شاه اعتنا نمیکرد میگوید ما نفهمیدیم شما سلطان بانوی مایید یا سلطان بانوی وزیر اعظم؟!
کمرنگ شدن نقش وزیر کشور در انتخاب استانداران
اختیار انتخاب استانداران از وزیر کشور به کمیتهای ۴ نفره واگذار شده است.
یک سایت اصلاحطلب حامی دولت خبر داد که برای تعیین استانداران کمیته ۴ نفره تشکیل شده است.
به گزارش روز نو، این کمیته متشکل از اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور، رضا رحمانی فضلی، وزیر کشور و علی یونسی، معاون سیاسی امنیتی رئیس جمهور است که قرار است از میان گزینههای موجود استانداران سراسر کشور را انتخاب کنند و به هیأت وزیران معرفی کنند.
گفته میشود یونسی که با مخالفتهای جدی برای تصدی وزارت کشور یا اطلاعات روبرو بود، در جایگاهی قرار گرفته که عملاً این دو وزارتخانه مهم زیر نظارت وی باشند.
مرور زمان نشان خواهد داد که آیا استقلال نظر وزرایی نظیر اطلاعات و کشور در درون کابینه محترم شمرده خواهد شد یا قرار است برخی مداخلههای نامعقول که در دولت قبلی از سوی رئیس دفتر رئیس جمهور وشت انجام میگرفت، این بار به شکلی دیگر بازتولید شود؟
یادآور میشود پیش از این در دولت اصلاحات نیز رسم بر این بود که برای اخذ رأی اعتماد از مجلس و حفظ وجهه ظاهری، وزرایی نه چندان تابلو در عرصه افراط و تندروی معرفی شوند اما با تحمیل معاونان و مدیران تندرو به آنان، عملاً امور وزارتخانههایی نظیر اطلاعات و کشور و… دست جریان تندرو بیفتد.