ابتدا بدلکار آوردیم
یادم هست در سکانسی از «بشارت…» که قرار بود در ساختمانی نیمه کاره فیلمبرداری شود نیاز داشتیم که بازیگر اصلی مان هنگامه قاضیانی به هنگام حضور در این ساختمان به گونه ای ناخوآگاه داخل گودالی مستتر بیفتد. از همان زمان نوشتن فیلمنامه این سکانس را در زمره سکانسهایی قرار داده بودم که با حضور بدلکار فیلمبرداری شود. برای این منظور یک بدلکار هم آوردم و بدلکار هم کار را انجام داد.
اصرار قاضیانی برای بازی در موقعیتی خطرناک
هنگامه قاضیانی که جزو بازیگران دقیق و نکته بین سینمای ماست کاملا رفتار و حرکات بدلکار را زیرنظر گرفته بود و بعد از اینکه بدلکار نما را ایفا کرد به من گفت بهتر است که این نما با حضور خودش گرفته شود. دلیل او این بود که به لحاظ فیزیکی بدلکار اندکی از او قوی هیکل تر است و ممکن است مخاطب متوجه این تفاوت شود. در ابتدا با توجه به اینکه خطراتی از این بابت او را تهدید می کرد با ایفای نقش خودش در این نما مخالف بودم اما در نهایت اصرارهای او باعث شد که بپذیرم این سکانش را هم خودش ایفا کند.
خطرات بالای بدلکاری را به جان خرید
در نهایت این سکانس سقوط با حضور خودِ قاضیانی فیلمبرداری شد آن هم با قرار دادن حجم عظیم از مواد ارتجاعی زیر گودال برای کم کردن آسیبهای وارده به بدن ایشان. با این حال باز هم اندک آسیبهایی به ایشان وارد آمد که در حد توان سعی کردیم خیلی سریع برای ترمیم این آسیبها اقدام کنیم ولی در نهایت آنچه از این اتفاق به ذهن می آید تفاوت بازیگرانی مانند قاضیانی که عاشق حرفه شان هستند با آنهایی است که به بازیگری صرفا به چشم به شغلی برای ممر درآمد نگاه می کنند. قاضیانی جزو بازیگران مطرح ماست اما از آن طرف احساس مسئولیت بالایی دارد که موجب می شود حتی خطرات بدلکاری را هم به جان خریده و کاری کند که مخاطب کاملا تحت تاثیر نقش آفرینی اش قرار گیرد.
ایران