روزنامه کسب و کار در گزارشی با این مقدمه نوشت: بیپولی، درآمد کم، تامین نیازهای روزمره، بیکاری و سرگردانی، بینتیجه بودن شرکت در جلسات استخدامی، افزایش قراردادهای خارج از چارچوب قانون کار، فراهم نبودن شرایط ورود کارجویان به مشاغل رسمی و نامتعادل بودن عرضه و تقاضای نیروی کار، تنها بخشی از عوامل روی آوردن به مشاغل کاذب است.
برخی کارشناسان البته با استفاده از عنوان «شغل کاذب» موافق نیستند. به گفته آنها، یک شغل نمیتواند کاذب باشد و در عین حال به لحاظ اقتصادی امکان فعالیت داشته باشد. اگر این توصیف ساده را بپذیریم که در هر معامله آزادانهای دو طرف مبادله رضایت بیشتری نسبت به وضعیت قبلی به دست میآورند وگرنه دست به معامله نمیزدند، پس هر شغلی که بتواند برای صاحبش درآمد درست کند، برای مشتریانش هم رضایت خلق میکند. همین دلیلی کافی است تا شغل، کاذب نباشد.
در این گزارش قصد داریم به مشاغل نوظهوری که عوام آنها را کاذب مینامند اما درآمد آنها قابل توجه است، بپردازیم.
نوبتفروشی در بانک
چند سالی است در بانکها برای جلوگیری از ازدحام مشتریان و احترام به آنها، دستگاههایی برای شمارهدهی نصب شده است. با این وجود در شعب شلوغ بانکها مانند بازار، این روش هم نتوانسته از درد سر هجوم مشتری به شعبه بکاهد. در همین راستا شغلی به نام «نوبتفروشی» در این شعب ایجاد شده است. در این وضعیت، فردی با گرفتن شمارههای متعدد از دستگاه، آن را نگه داشته و به افرادی که عجله دارند و نمیخواهند در صف انتظار منتظر شوند، میفروشند. نرخ گزارش شده ۵ تا ۱۰ هزار تومان است. این کار گرچه شغل نیست اما درآمد خوبی دارد. از سوی دیگر هم خریدار و هم فروشنده از کارشان راضی هستند!
شماره فروشی در میدان انقلاب
یادم هست در دورانی که سریالهای طنز در ایران پا گرفته بود، شماره موبایل تعدادی از بازیگران این سریالها در مدرسه میان دانشآموزان رد و بدل میشد. برای ما که بعدها خبرنگار شدیم، داشتن شماره آدمهای معروف چندان جذابیتی ندارد اما ظاهرا عدهای از این طریق پول درمیآورند. این روزها در اطراف میدان انقلاب کسانی که پیش از این نوار کاست و فیلمهای غیرقانونی کپی شده و لو رفته از افراد معروف را میفروختند، شغل جدیدی برای خود دست و پا کردهاند؛ فروش شماره تلفن آدمهای معروف!
در میان این شماره تلفنها، اسم بازیگران سینما، مقامهای دولتی، خوانندهها و فوتبالیستها دیده میشود. شاید این شماره تلفنها از دفترچه تلفن یکی از همین خبرنگارها لو رفته باشد.
کارراهاندازی
بعد از دادزن، عروسک شدن جلوی رستوران، گریهکن مراسم ترحیم و مجلس گرمکن در عروسی، شغل جدیدی در تهران ظهور کرده به نام «کارراهاندازی»! کارراهانداز کسی است که از یک شهرستان دورافتاده برای سربازی یا گذران دوران دانشجویی به تهران آمده است. او از این فرصت استفاده کرده و کار همشهریانش را در تهران راه میاندازد. خرید کتاب و دارو، ثبت نام در دانشگاه، حضور در نمایشگاه و خرید از یک غرفه خاص و نظیر آن، کارهایی است که او در تهران برای همشهریانش انجام میدهد. هر طور حساب کنید، این روش هم به نفع سفارشدهنده کار است و هم به نفع کارراهانداز! حالا اینکه این کار هم شغل محسوب میشود یا نه را باید از مسئولان مرکز آمار پرسید.
تعریف جهانی کار چیست؟
بر اساس تعریف سازمان جهانی کار، تفاوت بین شاغل و بیکار مشخص شده که البته ILO برای روشن شدن بهتر این مساله با در نظر گرفتن تفاوتهای کشورها، تعاریف را براساس مناطق جغرافیایی مطرح کرده است. براساس نظر سازمان جهانی کار، اگر کسی امسال ۳۰ تا ۴۰ ساعت در هفته کار داشته باشد و این میزان در سال آینده به ۲۰ ساعت کاهش یابد، دارای اشتغال ناقص خواهد بود و اگر این میزان به ۱۰ ساعت رسیده باشد، دیگر شاغل محسوب نمیشود. در ایران، قانون کار میزان ساعت کار هفتگی را ۴۴ ساعت برآورد کرده و صرفا افرادی که این میزان کار داشته باشند شاغل شناخته میشوند ولی مرکز آمار ایران اعلام میکند هر کس در هفته یک تا دو ساعت کار داشته باشد، شاغل است.
چه باید کرد؟
گفته میشود چنین مشاغلی در همه اقتصادهای متوسط و رو به پایین دنیا وجود دارد و علت ظهور آنها هم یک نیاز است، با این وجود نباید غفلت کرد که برخی از این مشاغل کاذب، گاه اقتصاد کشور را به چالش میکشند. آخرین نمونه این وضعیت را میتوان در دلالی بازار سکه و ارز دید، بهطوری که یک سال پیش با اوج گرفتن قیمت سکه در بازار، پلیس خرید و فروش ارز و سکه در محلی غیر از صرافی و بانک را جرم اعلام و تعداد زیادی از دلالان این بخش را دستگیر کرد. دلالی البته شغل کاذبی است که در بخشهای دیگری از اقتصاد کشور هم وجود دارد، مانند مسکن، خودرو و حتی دلالی مجوز نشریه.