مصطفی تبریزی امروز دوشنبه ۱۸/۰۶/۹۲ طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: در هفته گذشته، برکناری رئیس دانشگاه علامه طباطبایی جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید صدر الدین شریعتی با دستور سرپرست وزارت علوم، خبری چالش برانگیز بود و قطعا دارای پیامدهای قابل توجهی در آینده خواهد بود.
یک.
جای کمترین تردیدی در اهمیت استراتژیک دانشگاه برای عرصههای مختلف کشور نیست. به خوبی یادمان هست که امام راحل می فرمودند: «دانشگاه، مبدا همه تحولات است»، «مقدرات این مملکت، دست این دانشگاهیهاست»، «از دانشگاه [است که] باید سرنوشت یک ملت تعیین شود»، «دانشگاه که رأس امور هست و تقدیرات یک کشوری، مقدرات یک کشوری بسته به وجود آنهاست، باید جدیّت کنند که روی خودشان را از غرب و شرق برگردانند». ایشان میفرمودند: «اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست برود، همه چیزمان از دستمان رفته است»، «هر چه از خوبیها و بدیها برای یک ملتی تحقق پیدا میکند: وابستگی یا استقلال، در قید و بند بودن و اختناق یا آزادی، تابع تربیتهای دانشگاهی است».
دو.
حساسیت بالای مدیریتهای دانشگاهی در هدایت و جهتدهی به دانشگاهها، اقدام هفته گذشته دکتر جعفر توفیقی را کاملا برجسته میکند. ایشان به عنوان سرپرست وزارتخانه علوم، دست به اقدامی زده است که در عرف سیاسی، معمولا از وزیر انتظار میرود. برکناری سریع و بدون مقدمات ریاست یک دانشگاه مهم (تا آنجا که دکتر شریعتی بر روی منبر توسط تلفن همراه از این برکناری مطلع میگردد)، از نوعی عصبانیت خبر میدهد. برای این برکناری، نه دلیلی موجه اقامه شد و نه سندی مقبول دال بر سوء فعالیت ارائه گردید. همه این نکات را در کنار عملکرد بسیار پرتلاش و تحسین برانگیز دکتر سید صدر الدین شریعتی که بگذارید، به تعجب برانگیز بودن این اقدام میرسید. برکناری رئیسی توانمند که بر اساس اسلوبهای دانشگاهی، بسیار موفق قلمداد میشود، رئیسی که روحانی و همراستا با ارزشهای اسلامی و انقلابی عمل کرده است، قطعا دلایل متقن و روشنی میطلبد تا افکار عمومی خصوصا دانشگاهیان را اقناع نماید.
سه.
دکتر سید صدر الدین شریعتی، پلههای پیشرفت را با تانی و تدریج و نه از طریق رانت و توصیه طی نموده است. وی از بهمن سال ۶۷ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی شده است. او ریاست دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، و سپس معاونت دانشجویی دانشگاه مزبور را بر عهده داشته است. ایشان همچنین مدتی معاون پارلمانی وزیر کشور بوده و به مدت پنج سال معاونت آموزش عقیدتی سیاسی ارتش را بر عهده داشته است. ۸ سال ریاست ایشان بر دانشگاه علامه، قرین توفیقات بسیار بوده است: ۱- ارتقای علمی فوق العاده دانشگاه، جذب بیش از ۱۰۰ عضو هیئت علمی، افزایش تعداد رشتههای دکتری از ۱۷ رشته در ۸۴ به ۸۰ رشته، تاسیس چند دانشکده جدید از جمله زبانهای خارجی، الهیات، ریاضی و رایانه، امور مالی و علوم مالی، ارتباطات و ورزش (هر دانشکده شامل سه گروه و هر گروه دارای حداقل ۵ عضو). از جمله این رشتههای جدید التاسیس، گروه فلسفه اسلامی از لیسانس تا دکترا، گروه قرآنی، از لیسانس تا دکترا، رشته زبان روسی و زبان چینی را میتوان نام برد. همچنین مضاعف شدن رشد علمی را در این دانشگاه میتوان در چند برابر شدن مقالات علمی، افزایش مجلات علمی پژوهشی از ۳ مجله به ۳۰ مجله علمی پژوهشی و ایجاد ۶ مجله علمی- ترویجی و کسب رتبه هفتم در عرصه تولید مقالات علمی- پژوهشی، و نیز افزایش قطبهای علمی از یک مورد به ۷ قطب علمی مشاهده نمود. ۲- اقدامات عمرانی فراوان که دانشگاه را از وضعیتی بسیار ابتدایی به دانشگاهی سرسبز، دارای امکانات رفاهی فراوان و ساختمانهای متعدد آموزشی و اداری بدل ساخته است.
افزایش فضای ورزشی از حدود ۸۰۰ متر به ۱۵هزار متر شامل سالنهای ورزشی برای دختران و پسران، استخر ۲۶۰۰ متری، تاسیس آشپزخانه ۴۰۰۰ متری مدرن و مکانیزه، و مسجدی با حدود ۵ هزار متر زیربنا در دو طبقه جزء این اقدامات عمرانی است. وی املاک سند دار دانشگاه را از فقط دو قطعه در سال ۸۴ به ۹۰ قطعه شناسنامه دار در سال ۹۲ رسانده است. ۳- اقدامات قابل توجه دیگر نظیر راه اندازی سیستم اداری و ثبت نام کاملاالکترونیک. ۴- برقراری ارتباط نزدیک و راحت با دانشجویان: شامل ملاقاتهای حضوری، پاسخگویی تلفنی و از طریق سایت به درخواستها، کمک مالی به دانشجویان بیبضاعت… ۵- فعالیت بسیار با توقع اندک: حضور حد اکثری و صبح تا شب ایشان در مجموعه و نیز فعالیت حداکثری معاونین ایشان. وی در مصاحبه روزنامه کیهان از معاونینش گفته بود که گاه تا یک بعد از نصفه شب در خوابگاه ها حضور دارند، آن هم بدون دریافت حتی یک ریال بابت این کارها و صرفا بر اساس عشق و اعتقاد (روزنامه کیهان، شماره ۲۰۵۷۷ به تاریخ ۶/۶/۹۲، صفحه ۸).
چهار.
اگر بنابر شایسته سالاری است و اگر مدیریت شایسته دانشگاه به ارتقای علمی و پژوهشی و نیز فضا و امکانات رفاهی و اداری دانشگاه است، برکناری شتابزده دکتر صدر الدین شریعتی آن هم توسط سرپرست، بسیار تعجب برانگیز می نماید. آیا به راستی، تشکیل یک کمپین در شبکه اجتماعی فیسبوک علیه ریاست دانشگاه علامه طباطبایی که هویت مخالفت در آن به هیچ روی معلوم نیست، میتواند انگیزه درستی برای اقدام سرپرست علوم باشد؟ برخی مخالفتها به روشنی از دیدگاه سکولار، روحانی ستیز و معاند با انقلاب صادر شدهاند (مثلا اهانتهای مهدیه گلرو، نایب دبیر سابق انجمن دانشگاه علامه طباطبایی و عضو ستاد انتخاباتی کروبی در صفحه فیسبوک خود که نسبت جنون به دکتر شریعتی زده است را ببینید). جالب آن است که رضایتمندی تشکلهای دانشگاهی از ریاست ایشان نیز برکناری مزبور را تعجب برانگیزتر میکند (انجمن اسلامی دانشگاه علامه به دفاع از عملکرد دانشگاه بیانیهای صادر کرده و حرکات قبیحی که علیه دانشگاه شده را محکوم کرده است و از قوه قضائیه خواسته با این قبیل رفتارها برخورد کند).
اعتراضاتی که بر دکتر شریعتی وارد شده است عمدتا به سه اقدام بازمیگردد: جداسازی جنسیتی، اخراج برخی اساتید و جذب صد نفر بر خلاف رویه های معمول به عنوان عضو هیئت علمی. دکتر سید صدر الدین شریعتی به همه این اعتراضات پاسخی درخور ارائه کرده است. وی با صراحت مسئله جذب هیئت علمی بر خلاف رویه معمول را دروغ میخواند و توضیح میدهد که جذب هیئت علمی روندی دوساله است (مشرق نیوز کد خبر: ۲۴۲۷۶۰ تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۲). وی در مورد جداسازی جنسیتی نیز در مصاحبه با کیهان میگوید: طبق قانونی قدیم از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی هر دانشگاهی که قادر به جدایی کلاسها باشد، باید به این کار اقدام نماید. وی سپس به فواید این جداسازی اشاره میکند: کم شدن تراکم کلاسها و رضایتمندی اساتید، رشد معدل های دانشجویان تا دو نمره، زیادتر شدن قبولی ها (وجود حدود ۱۲۰۰ مشروطی در سال اول ریاست ایشان و کاهش یافتن این تعداد به کمتر از ۶۰۰ نفر پس از جداسازی)، قدردانی متعدد خانوادهها، دختران دانشجو و کاهش آمار کمیته انضباطی. همچنین در مورد اخراج برخی اساتید توضیحاتی دارد که به جهات حقوقی و اخلاقی قادر به بازگویی آنها نیست. وی در اشاره به سوء رفتار برخی اساتید با دختران دانشجو و مخالفت صریح برخی از آنها با اسلام و انقلاب در باره اساتید اخراجی میگوید: «ما برای حفظ احترام و شأنشان بازنشسته شان کردیم. خدا می داند ناگفته هایی در دل دارم که اگر بگویم استخوان ها می ترکد. بعضی موقع ها ما نمیخواهیم اینها را بگوییم. در دلم صحنههایی هست شرعا حق گفتن ندارم!» (روزنامه کیهان، ۶/۶/۹۲، صفحه ۸). هرچند اخراج استادی که علمیت، تخصص و نحوه تدریسش، مورد رضایت و استفاده دانشجویان است صرفا به جهت اعتقادی خاص یا عضویت در حزبی بخصوص، قطعا امری محکوم و نادرست است، اما نمی توان با اغماض درباره مسائل حادی نظیر دفاع بی پرده از همجنس بازی، دفاع از اسرائیل، اعلام موضع صریح در کلاس علیه اسلام و انقلاب اسلامی رفتار کرد.
پنج.
نگارنده به عنوان عضوی بسیار کوچک از جامعه دانشگاهی، به شدت اقدام به برکناری دکتر سید صدر الدین شریعتی را محکوم میدانم و آن را نه اقدامی اصولی و طبق قواعد بلکه تحت تاثیر فشار نیروهای سکولار میدانم و عواقب چنین اقداماتی را برای دانشگاه خطرناک میدانم. به نظرم میرسد که این برکناری، بیشتر به «میاست» شبیه است تا سیاست، چه اینکه نوعی هنجارشکنی و آنومی است در متن اقدامات دولتی که خود را دولت تدبیر و امید میخواند و خود را پایبند ولایت و خط امام میشمارد و بیشینه سخنانش، از اعتدال است. دکتر شریعتی نه در مظان اتهام به کمکاری است و نه اتهام به تحزب یا ایجاد فضایی غیر علمی و پژوهشی در دانشگاه. استناد به جداسازی جنسیتی و تصفیه نیرو بر اساس موازین اخلاقی و اسلامی، برای برکناری دکتر شریعتی، نمادی از همان تفکری است که امام بارها درباره آن هشدار دادهاند: ایجاد دانشگاهی صرفا دانش پرور و خنثی نسبت به تربیت اخلاقی. امام میفرمودند: «دانشگاه باید مرکز درستکردن انسان باشد»، «دانشگاه ها را مرکز تربیت قرار دهید؛ علاوه بر دانش، تربیت لازم است. اگر یک دانشمندی تربیت نداشته باشد، مضرّ است»، «دانشگاه را باید شما رو به خدا بیرید، رو به معنویت ببرید. و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم برای خدا خوانده بشود»، «اکثر ضربات مهلکی که به این اجتماع خورده است، از دست همین روشنفکران دانشگاه رفتهای [است] که همیشه خود را بزرگ میدیدند و میبینند». ایشان بویژه در وصیتنامه سیاسی ـ الهی خود مینویسند: « … و بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است در همه اعصار که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاه ها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود».
استاد تبریزی شما فقط خیلی خوب می نویسید !!!!!!!! بلاخره حرفهای وزیر یا سرپرست رانیز باید شنید و یک طرفه قاضی نرفت . در ضمن مگر کشور دستگاه قضائی ندارد ؟؟؟؟؟؟ جناب شریعتی تمام این اتهامات را باید به آن دستگاه میدادند و اجرای احکام آنها را اجرا می کرد . خود گوئی خود خندی جانم تو چقدر هنر مندی
خداوکیلی باچه منطق وچه وجدانی ازشریعتمداری حمایت می کنید؟آیاازعملکردایشان دردانشگاه باخبرهستید؟آیاخبرداریدکلیه دانشجویان کشوربرای عزل اوبه درگاه خدادعامی کردند؟میدانیدچندنفرازاساتیدبه نام دانشگاه علامه به زوربازنشسته شدند؟حمایت ازایشان یعنی حمایت ازبایکوت کردن اندیشه وتفکرواستقراردیکتاتوری واستبداد دردانشگاه .واقعامتاسفم