بانی فیلم: چندی پیش که الهام چرخنده به خاطر حضور در سریال «پروانه» مهمان یک فنجان چای ما شد، از آرزوهایش برای ایفای نقشی متفاوت که بتواند تمام تواناییهایش را در عرصه بازیگری به تصویر بکشد صحبت کرد.
«زیور» سریال «آوای باران» از آن دست نقشهایی است که کمتر در دل قصههای ما نوشته و در تلویزیون به آن پرداخته میشود. این بار شانس به بازیگر فیلم سینمایی «یلدا» رو کرد تا او نشان دهد میتواند سکاندار یک شخصیت محوری در سریالی هر شبی باشد. در سریالهایی به کارگردانی (حسین سهیلی زاده) معمولاً بازیگران جوانش چهره و مدتها نقل محافل میشوند اما این بار الهام چرخنده بازیگر سریالهای «من یک مستاجرم»، «پروانه» و… که ساخته اخیر محمدرضا آهنج (آسمان من) را در نوبت پخش دارد و فیلمهای سینمایی «دامنههای سپید»، «اسبها همچنان میتازند» و… را در نوبت اکران، به اعتقاد بسیاری از بینندگان عام و خاص تلویزیون با «زیور» خوش درخشیده و یکی از مهرههای موفقیت این مجموعه تلویزیونی محسوب میشود. چرخنده مهمان یک فنجان چای ما شد تا از خلق «زیور» بگوید:
مدتها به دنبال یک نقش خاص بودید که جای کار داشته باشد تا به «زیور» رسیدید؟
ـ بعد از کار آقای جلیل سامان عزیز، دوستان لطف داشتند و چند تلهفیلم و سریال پیشنهاد دادند ولی با تمام احترامی که برای عزیزان قائل بودم عذرخواهی کردم تا یک نقش متفاوت اتفاق بیفتد. آقای امیرسلیمانی دستیار آقای سهیلیزاده با من تماس گرفتند مثل روند هر کاری خواستم فیلمنامه را برایم ایمیل کنند. خلاصه داستان و ۵ قسمت از فیلمنامه را که آماده بود مطالعه کردم. در همان وهله اول شخصیت «زیور» من را گرفت. احساس کردم این شخصیت میتواند برای من جای کار داشته باشد.
از همان ابتدا مشخص شد که قرار است در ۲ دوره سنی این کاراکتر را اجرا کنید؟
ـ بله در خلاصه داستان این مسئله ذکر شده بود و همین مسئله یکی از فاکتورهای این نقش بود که من را درگیر خودش کرد. فیلمنامه به طور درست و منطقی به همه شخصیتها پرداخته بود و زیور هم در میان کاراکترهای این سریال حضوری مؤثر و تعیین کننده را ایفا میکرد. بنابراین با افتخار پذیرفتم. از سویی حضور آقای حسین سهیلی زاده عزیز هم برگ برندهای بود برای این انتخاب. جالب اینکه آنجا با آقای هاشمی اصل در مقام تهیهکننده آشنا شدم و به نظرم بسیار حرفهای و کاربلد هستند. بدون شک حضور تهیهکنندهای فهیم که قدرت زحمات تیم همکارش را میداند باعث دلگرمی و پشتکار گروه میشود. تمام اعضایی که در این پروژه دور هم جمع شده بودند جدا از توان حرفهای از اخلاقی انسانی نیز برخوردار بودند که شما حاصل آن را جلوی دوربین ملاحظه میکنید. بالاخره پس از چند تست گریم و طراحی آن توسط آقای نوید فرح مرزی شخصیت زیور درآمد.
بدون شک ناجی هر اثر دراماتیک، سیاهیها و سفیدی های آن هستند. زیور شخصیت خاکستری متمایل به سیاه سریال را چگونه برای اجرا، طراحی کردید؟
ـ به اعتقاد من زیور اصلاً نقش منفی نیست بلکه عملکرد منفی دارد. شاید در فیلمنامه و خود سریال هم یک جاهایی ذکر شود که او گذشته خوبی نداشته، در زیرزمین ناپدریاش زندگی می کرده و اوضاع خوبی را در زندگی تجربه نکرده است. من تمام تلاشم را کردم این نقش را شیرین از آب دربیاورم تا کاراکتر سیاه به نظر نرسد. به اعتقادم شخصیتهایی شبیه به زیور در اطراف ما کم نیستند و اصولاً میشد با نقش همذاتپنداری کرد. من با مردم اطرافم نفس به نفس ارتباط دارم و میشنوم که میگویند زیور شبیه خواهر شوهر من است یا شبیه خواهرزن من است یا من زیور را در میان خانوادهام دیدهام. جا دارد اینجا بگویم «زیور» حاصل اعتماد حسین سهیلی زاده به من است. استدلالی که من از شخصیت «زیور» داشتم برمیگشت به تمرکز و فکری که روی این نقش داشتم. آن را با آقای سهیلیزاده مدام مطرح میکردم و با راهنماییهای ایشان نقش را جلو میبردم. واقعاً کارگردان در نزدیک کردن بازیگر به نقش و هدایت او نقش اساسی دارد و من اینجا بیش از پیش به این مسئله رسیدم.
از شکل و شمایل کار مشخص است که «زیور» در طول کار شکل گرفته و تنها استارت آن در فیلمنامه خورده است؟ به نظرم این نقش در دل قصه «آوای باران» میتوانست در سایه بماند و اینگونه رنگ و لعاب محوری نگیرد.
– به هر حال خاصیت آثاری که مونتاژ موازی هستند و همزمان با پخش، کار نگارش و تولید میشود همین است که بازخوردها در مسیر قصه تأثیرگذار است. مطمئناً نظر منتقدان محترم و البته در طول کار خود آقای سهیلیزاده در شکلگیری شخصیت «زیور» روی کاغذ، توسط نویسندگان محترم مؤثر و دخیل بوده است.
مشخصا در پارت اول فاکتور استفاده از حرکات دست، چشم و میمیکهای درشت در شخصیت «زیور» نمایان بود و البته در با نمک از آب در آمدن این کاراکتر خاکستری مؤثر…
ـ هر بازیگری تکنیک و روش خاص خودش را در خلق یک شخصیت دارد. من «زیور» را زندگی کردم. در صحبتهای اولیهای که با آقای سهیلیزاده داشتم گفتم چشم، میمیک صورت و صدای زیور بازی دارد. در واقع چشمهای زیور و البته لحن حرف زدن او در شکلگیری کاراکترش مؤثر است. من تمام تلاشم را کردم مثل فضای موسیقی که فوسه میگیری تا به اوج برسی و برعکس، زیور را اینگونه نمایش بدهم و در پارت یک زیور را بالا گرفتم.
یعنی بیرونیتر…
ـ بله دقیقاً، نمیتوانم بگویم زیور را اغراقآمیز کار کردم، چون بازی اگزجره آزار دهنده میشود، اما از لطف دوستان منتقد و نقدهای آنها میشنوم که زیور آزاردهنده از آب درنیامده است. من مدام از آقای سهیلیزاده میخواستم که مراقب باشند که بازی من بیرون نزند. چون نوع بازی من برای شخصیت زیور طوری بود که روی مرز خطرناک طنز حرکت میکردم و این ریسک بزرگی بود چرا که هر لحظه امکان داشت به بیراهه بروم. اگرچه از آن دست بازیگرانی هستم که به فیلمنامه بسیار اهمیت میدهم برای قلم نویسنده احترام خاصی قائل هستم و در اجرا بسیار به نوشته امانتدار. چند دیالوگ و صوت مثل اِ… وا؟! هم داشتم که به شخصیت زیور کمک می کرد. استفاده از دست، نگاهها و صدایی که گاه به سمت جیغ ماژور میرفت را برای پارت یک در نظر گرفته بودم. ریتم و ضرباهنگ زیور در پارت یک طوری بود که گاهی من در ادای دیالوگها نفس کم میآوردم. (میخندد) یا زمانهایی که کار زیور با نادر به بحث و مرافعه میکشید باور کنید دهانم خشک و از شدت عصبانیت نقش من بیرونی میشد.
در پارت دوم سریال زیور کمی عاقلتر، درونیتر و البته حالا با نگاهی نافذتر شد؟
ـ بله، وقتی دوستان به ترکیه رفتند تا سکانسهای آنجا را بگیرند من فرصت داشتم تا کمی بیشتر در مورد زیور و بخش دوم کار تأمل کنم. روی میمیک صورتم کار کردم، از آنجا که در قصه داشتیم که زیور در بخش دوم سریال وارد مسائل جراحیهای صورت و… میشود سعی کردم آن را در چهرهام ایجاد کنم، روی میمیک کار کردم بینیام را هنگام بازی و ادای دیالوگ به سمت پایین میدادم و طوری حرف میزدم که گویا روی صورت و لبانش عمل زیبایی انجام شده است. با صحبتهایی که در خدمت آقای سهیلیزاده و به طبع نویسندگان داشتیم مقدر شد که او انستیتو زیبایی دارد و…
در واقع این شغل را برای او به عنوان نماد یک آدم مرفه قلمداد کردید؟
ـ یک جایی خودش میگوید انستیتو زیبایی یعنی پول!
این یعنی پس از ۲۰ سال هنوز نگاه و تفکر او تغییر نکرده حتی اگر ویترین رفتاریاش ظاهراً تغییر کرده باشد.
ـ به هر حال آدمی یعنی همین، واقعیت انسانها هرگز تغییر نمیکند. شاید به صورت اکتسابی شخصیت برخی انسانها تغییر کند اما واقعیت وجودی آدمها خیلی عوض نمیشود. در پارت دوم لحن دیالوگگویی و ریتم این آدم آرام تر، نگاههایش تنگتر میشود واین یک نگاه نافذتری را به قول شما به صورت او میدهد. از تمام دوستان عزیزم از جمله مدیر تصویر برداری سریال (آقای افسری عزیز) و حتی بچههای پشت صحنه میخواستم که مراقب راکورد میمیک و نگاههای من باشند تا خدای نکرده از دستم در نرود و انصافا آنان، به خصوص آقای افسری به من محبت داشتند و در این مسیر یاری ام کردند. در نهایت اتفاق رخ داده چیزی است که شما میبینید و من باید از تک تک این عزیزان کمال تشکر را داشته باشم. امیدوارم تا پایان بتوانیم نظر منتقدان عزیز و تماشاگران عام تلویزیونمان را جلب کنیم. واقعاً جای شکر دارد که مخاطبان تلویزیون با توجه به دسترسی به انواع و اقسام شبکهها و سریالهای آن سوی آبی، سریال «آوای باران» را انتخاب و تماشا میکنند.
نکته ای که در مورد زیور به چشم می خورد باهوشی اوست در عین سادگی، می توان امروز نادر را (پارت دوم) تاثیر پذیر از زیور بر شخصیت ساده لوح نادر در پارت اول قلمداد کرد.
ـ زیور باهوش است که هوش و ذکاوتش تنها در یک سو کار می کند و گرنه شما در پارت اول میبینید که حتی او گول میخورد. از جملاتی که نباید به او بر بخورد ناراحت میشود در واقع گاهی ساده است. میتوان گفت زیور هوش منفی دارد اما نگاهش ریزبین است. شما مدیریت او را پس از بازگشت دایی طاها میبینید. تمام این نکات و ریزبینیهای شخصیت زیور از دل فیلمنامه آمد و من هم سعی کردم با راهنماییهای آقای سهیلیزاده آن را طوری منعکس کنم که هدف قصه از تعریف این شخصیت برای مخاطب در آید.
اگر چه شما معتقدید زیور یک کاراکتر منفی نیست بلکه عملکرد منفی دارد باید گفت تماشاگر ایرانی این شخصیت و به خصوص رفتارش را در مقابل باران (به خصوص در زمان کودکی بر نمی تابد و نگاهی سیاه به رفتار او دارد حالا چه کردید تا این شخصیت منفی، دوست داشتنی هم از آب درآید؟
ـ این که میگویم آقای سهیلی زاده به من اعتماد کردند همین جاست، من خواستم با اضافه کردن فاکتورهایی به رفتار زیور او را از این نگاه سیاه نجات بدهم و ایشان در این راستا مرا راهنمایی کردند. نمونهاش سکانسی که قاب عکس از دست او میافتد، من به این سمت رفتم که نشان بدهم زیور خودش از این جریان نادم است، در بازی، دیالوگ من این بود که (باران جان من از قصد این کار را نکردم) بیننده اینجا به رفتار او حق میدهد. ضمن اینکه مبینای عزیزم (بازیگر نقش باران) که دختر بسیار با استعدادی است در آن سکانس بسیار خوب بازی کرد. آقای سهیلی زاده بازی نقش یک دختر بچه گستاخ را بسیار خوب و ظریف از او گرفت، همان رفتار مبینا در نقش باران با زیور باعث میشد تماشاگر او را نیز بعضی مواقع محق بداند. گاهی رفتارهای نادم او و مهربانیهایش به باران مثل اینکه بارانم من امشب میآیم و در اتاق تو میخوابم باعث می شد تا حدی شخصیت زیور تطهیر شود. این رفتار را ما در خیلی ها میبینیم. من چندی پیش مادری را دیدم که میگفت من هم وقتی فرزندم را تنبیه میکنم بلافاصله پشیمان میشوم ولی او نمیداند من چقدر در زندگی مشکل دارم. زیور هم عصبی بود و گاهی فکورانه رفتار نمیکرد اما گاهی از رفتارش پشیمان میشد.
و رفتارش با مرضیه…
ـ او میترسد که حضور مرضیه باعث شود، ثروت طاها به او و نادر نرسد. در واقع از آزار دادن همه تنها یک هدف را دنبال میکند رسیدن به ثروت. یک جا به نادر میگوید من بالاخره پوز این دختر را زدم. شما میبینید که مثل خیلی از انسانها که پشت و جلوی ما رفتاری متفاوت دارند زیور پشت سر مرضیه با استفاده از میمیک صورت و… رفتارهایی میکند و دوست دارد او را از سر راه بردارد. مردم به نظرم زیور را دوست دارند چرا که او را در اطرافشان دیدهاند و خوب میشناسندش. بسیار زیاد از اطرافیانم در مورد آن سکانس که زیور خیار را با سر و صدا و با دهان باز میجود شنیدهام، آن سکانس یک جورهایی معرف کاراکتر است. حالا در پارت دوم شما می بینید که سبک و سیاق غذاخوردنش تغییر کرده است. او حتی سالاد میخورد، رژیم دارد، به پوستش فکر می کند و جنس رفتارش کاملاً تغییر کرده و به سمت و سویی رفته که با زیور پارت اول بیاندازه فاصله دارد.
مدل زیور سریال «آوای باران» را احیاناً با برداشتی از ما به ازای بیرونی ساختید؟ میتوان گفت زیور حاصل خوب دیدن بازیگر این شخصیت است؟
ـ من همیشه در زندگی ام خوب دیدم، نگاه نکردم. شما شک نکنید زیور دیگر در هیچ کاری از من تکرار نخواهد شد، در جریان هستید که چند نقش شبیه به زیور اما در ژانر طنز اخیراً پیشنهاد شده که نپذیرفتم چرا که نگاه اینگونه به زیور نداشته ام. مصداق بارزش پارت دوم کار است که آن لایه های نازک طنزی که شاید در پارت اول در بازی زیور وجود داشت دیگر حس نمی شود. (اگر چه رگه هایی در برخی لحظاتش دیده می شود که جزو لاینفک شخصیت است و زمان نمی تواند روی آن تاثیر بسیاری بگذارد. من در طول این کار با زیور زندگی کردم، در میان مردم به دنبال او گشتم، اصطلاح «خاک هفت حموم خرابه رو» را من از یکی از اطرافیانم گرفتم. به دنبال لحن و کلام این شخصیت میرفتم تا او را بشناسم، بتوانم واقعی و قابل باور به تصویرش بکشم. باور کنید آنقدر به زیور نزدیک شده بودم و با او زندگی میکردم که جملات او خودش میآمد. مثل یک نت موسیقی که میدانی پس از اور تور باید اوج بگیرد. در همین راستا آقای سهیلیزاده هم اعتماد میکردند. در مورد اینکه سوال کردید آیا زیور با ما به ازای بیرونی خلق شده باید بگویم نه، شاید بخشی از این شخصیت را از یکی گرفته باشم بخشی را از دیگری و بخشی را هم در خودم پیدا کرده باشم. من همیشه از خودم می پرسم الهام چرخنده اگر قرار باشد در شرایط زیور قرار بگیرد چگونه رفتار میکند و چه می شود؟…
همان اگر طلایی یا اگر جادویی استانیسلاوسکی…
ـ بله دقیقاً… فکر می کنم نباید کل یک شخصیت را الگو بگیرم. تفکر خودم نیز در این ماجرا دخیل بود.
طراحی لباس و گریم به شدت در نزدیک شدن من به زیور موثر بود. من از آن دست بازیگرانی هستم که طراحی لباس و گریم به شدت در کارم موثر است. تا به حال چند نقش خاکستری را تجربه کردم. سریال آقای آهنج (در نقش یک تروریست) و سریال آقای جلیل سامان در نقش عاطفه که رئیس یک تیم منافق است، تمام تلاش من این است که هیچکدام از این نقش ها شباهتی با هم نداشته باشند چه به لحاظ اجرا و چه به لحاظ لحن و گویش، در واقع این را اول به خودم و سپس به گروه سازنده قول میدهم و مطمئناً پس از این هم شما از من زیور نخواهید دید حتی اگر شخصیتی شبیه به او پیشنهاد شود من شخصیت متفاوت از آن بیرون خواهم کشید.
۲۰ سال میگذرد و زیور دیگر عقده پولدار بودن را ندارد و…
ـ ولی ترسش را برای از دست دادن دارد.
به خصوص زمانیکه طاها برمیگردد؟
ـ بله دقیقاً.
به لحاظ روانشناسی رفتاری و شخصیتی چه تفاوتهایی در این کاراکتر ایجاد کردید؟
ـ به جز لحن و بیان زیور شما متوجه برخوردهای متفاوتش شدهاید. برخورد او با نادر تغییر کرده است. چند اصطلاح یاد گرفته است مثل Hello، نوع گویشش حتی برگرفته از تغییر رفتارش متفاوت شده، با بچهها طوری دیگر برخورد میکند و…
به نظرم ارتباط شما با سام درخشانی نیز در شکل گیری دو کاراکتر نادر و زیور مؤثر بوده است، چقدر این تعامل برقرار بود و چقدر در شکل گیری فضاهای دو شخصیت یاریگر هم بودید؟
ـ آقای درخشانی از همکاران بسیار خوب من هستند. من توانستم به عنوان یک پارتنر خوب و کاربلد با ایشان همکاری داشته باشم. اگر سکانس جالبی شما در بازی من و ایشان ملاحظه میکنید برمیگردد به رفتار حرفهای ایشان، در مورد آقای پگاه عزیز و سیاوش خیرابی هم همین طور و سرکار خانم خداوردی که از دوستان عزیز من هستند. البته حضور آقای دژاکام در این کار به عنوان استاد تئاتر و بازیگری برای همه ما یک نعمت بود، از همکاری با ایشان بسیار خوشحال شدم.
در شکلگیری شخصیت زیور، کاراکتر پروتاگونیست «مرضیه» نیز مؤثر بوده است. از بازی مقابل سپیده خداوردی صحبت کنید؟
ـ ایشان از دوستان هنرمند من هستند، ما بیرون از صحنه با هم قهوه میخوردیم، گپ میزدیم، راجع به نقشهایمان صحبت میکردیم. من از فعالیتهای موسیقی ایشان سؤال میکردم، سپیده عزیز موزیسین بسیار خوبی هستند، گویا چندین ساز را هم مینوازند که من تا به حال متأسفانه فرصت نشده بشنوم. ما پشت صحنه بسیار با هم خوب بودیم اما جلوی دوربین میشویم زیور و مرضیه با ویژگیهای متفاوت هر دو کاراکتر، نیش زبانهای من به ایشان هم در غالب کاراکتر زیور بود.
خودتان زیور پارت اول را بیشتر میپسندید یا او را در پارت دوم بیشتر دوست دارید؟
ـ من او را در هر دو پارت دوست دارم. حتی احساس میکنم دو نقش بازی کردم چون به دنبال این بودم که ویژگیهای متفاوتی را برای هر دو پارت ایجاد کنم، حالا چقدر موفق بودم نمیدانم. شاید اگر بیننده پارت اول را ندیده باشد پارت دوم را با یک شکل خاص دنبال کند.
به نظرم میشد پارت اول کمی ادامه پیدا کند و ما زندگی و رفتار جدید زیور را پس از رسیدن به خواستههایش ببینیم؟
ـ باید اعتراف کنم که من هم دوست داشتم پارت اول یک مقدار بیشتر ادامه پیدا کند. خیلی از مردم سؤال میکنند ما دلمان برای آن زیور تنگ شده، دیگر برنمیگردد؟! البته این در مورد خیلی از کاراکترها وجود دارد به هر حال صلاحدید کارگردان و نویسندهها این بوده اما نظر شخصی من این است که اگر پارت اول ۲ ـ ۳ قسمت ادامه پیدا میکرد میشد او را پس از پولدار شدن هم دید، اینکه او در ثروتمندی چگونه رفتار میکند و…
به نظر میآید میشد برای نمایش خصوصیات و ویژگیهای واقعی زیور در یکی ـ دو سکانس در طول کار به خصوص در پارت یک، تنهاییهای این آدم با خودش را ببینیم، دیالوگهایی که زیور با وجدانش، برگرفته از رفتارش میگوید، اینکه از کجا به کجا رسیده و..
ـ شاید برای نویسندگان و کارگردان کلیت کار مهمتر بوده و فرصت نبوده تا بیشتر از این به صورت مشخص به یک شخصیت پرداخته شود.
عاقبت و فینال کاراکتر زیور خیلی مهم است. (اگرچه معمولاً در آثار تلویزیونی نه نویسندگان، فینال پر و پیمان و فکر شدهای مینویسند و نه کارگردانان رغبتی برای جمع کردن کارشان با یک منطق جذاب دارند.)
ـ صحبتهایی با آقای سهیلیزاده داشتیم که اگر اتفاق بیفتد پایان متفاوتی برای زیور رقم خواهد خورد. اگرچه من اخیراً از بسیاری از مردم شنیدهام که دوست دارند زیور به عقوبت رفتارهایش برسد. باور کنید من روز اربعین یک اس ام اس داشتم که نمیدانستم از کیست و چرا؟ برای من نوشته بودند (البته برای زیور) حوالهات به همین شب عزیز… من یک کم آنجا قلبم لرزید ولی مطمئن شدم که نقش زیور را درست بازی کردهام. اگر من در بازیام طوری رفتار کرده باشم که برای کسانی که مانند زیور زندگی میکنند درس عبرتی بوده و آنها را به فکر فرو برده باشم به نظرم از پس رسالتم برآمدهام.
پایان این فنجان چای با صحبتهای بازیگر شخصیت زیور…
ـ من از طریق «بانی فیلم» به تمام اعضای پروژه «آوای باران» خسته نباشید میگویم. به طور ویژه از سید محمد هاشمی اصل تشکر میکنم به خاطر فضای خوبی که در این کار برای اعضای گروه ایجاد کردند. از آقای سهیلی زاده به خاطر اعتمادی که کردند و دستم را برای خلق زیور بازگذاشتند قدردانی میکنم از لطف بیشائبه منتقدان که بازی من و دوستانم را خوب نگاه کردند و قلم زدند نیز کمال سپاس را دارم و در نهایت از مردم عزیزم که واقعاً همچون یک متخصص سریال را میبینند و نظر منتقدانه میدهند سپاسگزاری میکنم.