زندگی انسان هرچقدر از انسانیت، معیارهای عاطفی و فرایند عشق و آدمیت فاصله بگیرد، به سرزمین مادی و نگاههای مادیگری، اشرافیت، مصرفزدگی و انزوا کشیده میشود.
روزگاری که انسان در غار زندگی میکرد صرفه و صلاح حیات خود را در همدلی و همکاری با آدمیان دیگر دید و از آنجا در شادی و غم و دشواری و درد و رنج با همنوعان خویش به مشارکت نشست. از آنجا که انسان به خاطر داشتن عاطفه و رفتارهای عالی انسانی از دیگر جانوران تمیز داده میشود نمیتواند نسبت به رنج، تنهایی، درد و گرفتاری انسانهای دیگر بیتفاوت باشد. از نگاه رفتارشناسی هرچقدر انسان به زندگی ماشینی وابستهتر شود و چشمان خود را بر صفحه تلویزیون و ماهواره بدوزد، به همان اندازه از روابط عاطفی و دادوستدهای انسانی دور خواهد شد.
هیچوقت باور نمیکردیم یک انسان در گوشه تنهایی خود بمیرد و دیگران از مرگ او مطلع نشوند. اولین امتیاز اجتماعی در زندگی ما ایرانیان مسلمان همدلی، دلسوزی و عشق به همنوع بوده است. ما که در غمها و دردهای همنوعان خود پیش از فرآیندهای خودمان دلسوزی میکردیم چه شده است که امروز با چشمانی خیره بر مرگ انسانهای دیگر مبهوت میمانیم. مردی در خون خود میغلتد و ما تماشاچی صحنه جان کندن او میشویم. فرد دیگری کیف و اموال یک شهروند را میقاپد و ما فقط در صورت تلاش زیاد، با تلفن همراه عکس یا فیلم میگیریم!
اگر از هرکدام از ما سوال شود آخرین باری که پدر، مادر یا اقوام نزدیک را دیدهایم چه زمانی بوده است، چه خواهیم گفت؟ اگر کسی از ما بپرسد در هفته گذشته، همدل و غمخوار چند انسان نیازمند بودهایم پاسخ ما چه خواهد بود؟
و به خاطر همین گرایشهای مادی و غرق شدن در گرفتاریهای اقتصادی و کشمکشهای سیاسی است که انسانی در کنج خانه میمیرد و بعد از این که طعمه گربهها میشود همسایهها از مرگ او خبردار میشوند. نفر بعدی چه کسی است که طعمه گربه یا کرکسها شود؟ نوبت بعدی سهم چه کسی خواهد شد؟ شاید خود ما نیز روزی در گوشهای غریبانه و تنها بمیریم و در روزگار مرگ انسانیت هیچکس به سراغ ما نیاید.
بیایید تا دیرتر از این نشده، عاطفه ایرانی، همدلی اسلامی، عشق به همنوع و معیارهای دیگر انسانی را در جامعه پررنگ کنیم و به فرزندان خود بیاموزیم.
خبرآنلاین
*رفتارشناس و آسیبشناس اجتماعی