محمودرضا خاوری ۲۲ فروردین ۱۳۸۸ از سوی سید شمسالدین حسینی –وزیر اقتصاد- به مدیرعاملی بانک ملی منصوب شد. او پیش از آن در دولت خاتمی مدیرعامل بانک سپه بود که در آبان سال ۱۳۸۴ یعنی چند ماه پس از ریاست جمهوری احمدینژاد، از این منصب کنار گذاشته بود.
به گزارش سرویس اقتصاد صراط بازگشت وی به سطح ارشد شبکه بانکی کشور در سال ۱۳۸۸، نشانهای از تغییرات در رویکرد کلی دولت بود. خاوری در مدت دو سال و نیم مدیرعاملی بزرگترین بانک کشور، به یک مدیر فرمانبر مطلوب برای دفتر رئیسجمهور و معاون اول رئیسجمهور تبدیل شده بود. همین فرمانبری احتمال ارتقاء جایگاه وی به ریاست بانک مرکزی را نیز مطرح کرد، اما ناگهان با لو رفتن اختلاس عظیم از شبکه بانکی کشور و نقش حیاتی بانک ملی در این فساد مالی، خاوری فرار را بر قرار ترجیح داد تا آنانی که وی را به این سمت حیاتی منصوب کرده بودند، شوکه شوند.
دبیر کل مجمع اسلامی کارکنان بانکها در گفتگو با هفتهنامه ۹ دی، پرده از واقعیتی تلخ بر میدارد. به گفته ابراهیم حکیم فعال، نهادهای نظارتی رسما با انتصاب خاوری به مدیرعاملی بانک ملی مخالفت کرده بودند اما تصمیمگیران اقتصادی دولت به این هشدارها توجه نکردند و امروز آنان باید پاسخگوی این آبروریزی گسترده باشند.
گفتگوی مجله ۹ دی با دبیر کل مجمع اسلامی کارکنان بانکها را در ادامه میخوانید.
***
* مهمترین دلیل اختلاس اخیر را چه میدانید؟
ریشه این فساد، نبود نظارت دقیق بر سیستم بانکی است. البته افرادی هم که در بانکها راس کار هستند آن تعهد انقلابی گذشته را ندارند. فکرمیکنم دو دلیل باعث اینگونه فسادها درجامعه میشود؛ یکی نبود نظارت دقیق و دیگری عدم تعهد مدیران.
* منظورتان چیست؟ یعنی مدیران فعلی بانکها تعهد کاری ندارند؟
منظورم این است که تعهد انقلابی ندارند. متاسفانه برخی مدیران بانکی آنگونه که باید و شاید بر زیرمجموعههای خود نظارت نمیکنند. فکر میکنم رویکردها و اولویتها در نظام بانکی تغییر کرده و این مسئله یکی از دلایل سوءاستفادههای اخیر در شبکه بانکی است.
* این تغییر رویکرد را ناشی ازچه میدانید؟
در این زمینه باید به طور مفصل صحبت کرد. اما گذشت زمان باعث تغییر روحیه مدیران و برخی مسئولان شده است. این حقیقت کاملا آشکار است که در حال حاضر آن روحیه انقلابی گذشته را در اکثر مدیران فعلی نمیبینید و کسب منافع مادی بر ایفای وظایف قانونی و وجدانی، سایه افکنده است. ببینید اگر یادتان باشد یکی از شعارهای آقای احمدینژاد در سال ۱۳۸۴ اصلاح نظام بانکی کشور بود. از همین رو هم با روی کار آمدن وی، برخی از مدیران بانکی برکنار شدند و بسیاری از روندها و مقررات هم اصلاح شد. اما طولی نکشید که تمامی این رویکردهای مثبت خفه شد. نمیدانم چرا، شاید آن مافیایی که خود ایشان در سخنرانیها از آن میگفتند، ظاهر شد. اما در هر صورت سوال من از آقای رئیسجمهور این است که چرا مدیرانی را که خود ایشان در ابتدای دولت نهم از نظام بانکی اخراج کردند، دوباره به حوزه بانکی بازگرداندند؟ آیا دستهای پشت پرده است؟
* شما علت این ورود و خروجها را چه میدانید؟
این سوال خود من هم هست. نمیدانم دلیل بازگشت فردی همچون آقای خاوری به شبکه بانکی چه بوده است.
* چه کسی آقای خاوری را برگرداند؟
فکر میکنم دستهایی پشت پرده بود تا دوباره وی را برگردانند. جالب این که به یاد دارم هنگامی که در دولت دهم قصد داشتند آقای خاوری را به مدیرعاملی بانک ملی منصوب کنند، آقای دری نجفآبادی دادستان وقت کل کشور رسما نسبت به جابجایی آقای صدوقی (مدیرعامل اسبق بانک ملی) و آوردن آقای خاوری هشدار دادند. اما نمیدانم چرا وزارت اقتصاد به هشدار دادستان کل کشور توجهی نکرد.
* یعنی از همان زمان نسبت به آقای خاوری، حساسیت وجود داشت؟
بله مطمئنا.
* آیا وزیر اقتصاد و رئیسجمهور هم این موارد را میدانستند؟
بهتر است اینگونه تصور کنیم که عدهای به آقای احمدینژاد آدرس غلط دادند. فکر میکنم آنقدر در مملک قحط الرجال نیست که آدمی که در گذشته یک بار از نظام بانکی کشور رانده شده بود دوباره بازگردد. بنده معتقدم انتصاب دوباره ایشان، کار اشتباهی بود. وقتی هم خبر انتصاب آقای خاوری را شنیدم شگفتزده شدم. تعجبم از این بود که کسی که خانوادهاش در ایران نبود و گرین کارت یک کشور غربی معاند را داشت چطور مدیرعامل بزرگترین بانک کشورمان شد