در ادامه، سیدحسن خمینی با تمجید از «استعداد کمنظیر، پشتکار و حضور بیحاشیه علی دایی در عرصه فوتبال ایران و جهان»، ابراز امیدواری کرد که حضور وی در تیم باشگاهی شهر قم باعث بروز استعدادهای علاقهمندان فوتبال و رشد تیم این شهر شود.
جزئیات زیر از این دیدار را بخوانید:
* سیدحسن خمینی برخورد صمیمانه و گرمی با حضار داشت. او شرایط جدول لیگ برتر و حتی تفاضل گل تیمها را هم میدانست.
* سیدحسن در خلال صحبتها گفت که قم در دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ فوتبالیستهای خوبی داشت. علی دایی هم گفت من که از قم همیشه خاطره خوب دارم. هر وقت با تیم اردبیل آمدیم، قم را بردیم و رفتیم.
* میاچ به محض دیدن نوه امام (ره) گفت من ۵ سال پیش با تیم پرسپولیس هم به دیدار شما آمدم. جالب است که اصلا تغییر نکردهاید. این جمله، سیدحسن و حضار را به خنده واداشت. دستیار کروات علی دایی در پایان نشست هم به سیدحسن گفت که ۵ سال پیش برایم یک جمله نوشتید و هنوز آن را دارم، حالا هم میخواهم برایم مطلبی بنویسید. سیدحسن روی کاغذ مطلبی نوشت و امضا کرد و به میاچ داد. میاچ بلافاصله آن را در جیبش قرار داد و هر کس خواستار خواندن آن شد گفت که خصوصی است!
* سیدحسن خمینی خطاب به علی دایی گفت تمریناتتان را هم به قم بیاورید. علی دایی گفت رفت و آمد سخت است. عبدالصمد ابراهیمی عضو هیاتمدیره راهآهن به نوه امام خمینی (ره) گفت که علی آقا راست میگوید. مسیر خیلی طولانی است. ما امروز با همت علی آقا مسیر را نیمساعته آمدیم (خنده حضار)، بین راه هم یک بار ماشین پلیس، ما را نگه داشت و وقتی مامور پلیس علی آقا را دید با زبان آذری با هم احوالپرسی کردند و پلیس پرسید چرا اینقدر با سرعت میروی؟ علی آقا جواب داد دیر شده، باید به کنفرانس مطبوعاتی برسم. مامور پلیس هم گفت خیالت راحت غیر از ما دیگر پلیسی در اتوبان نیست. سریع بران و برو که برسی (همه بلند خندیدند). ابراهیمی گفت که البته بخش دوم را شوخی کردم!
* سیدحسن خمینی با یادآوری تصادف چند سال پیش علی دایی در مسیر بازگشت از اصفهان، مسیر حرفها را به سمت خاطره آن شب برد. میاچ که در آن حادثه در ماشین علی دایی بوده گفت من روی صندلی عقب بودم و برای اولین بار در عمرم کمربند عقب را بستم و انگار خدا به من الهام کرد که دارد یک اتفاقی میافتد. بهمن دهقان هم گفت: حاج آقا، محمد دایی خاطره جالبی از آن شب دارد. میگوید رفتیم پمپ بنزین، بنزین زدیم و همانجا میاچ یک پرتقال هم در دستش بود و شروع کرد پاککردن. علی آقا شربت سرماخوردگی خورده بود و دیدم چشمهایش دارد روی هم میرود و سرعت ماشین به ۲۰۰ رسیده. تا آمدم سر پیچ بگویم مواظب باش، علی آقا ترمز زد و ماشین چپ کرد. ماشین روی بغل افتاده بود که من با لگد در را باز کردم و دیدم صورت علی روی آسفالت کشیده شده و مستاصل بودم که کسی سریع بیاید کمک کند. باد شدیدی میوزید و بیابان هم تاریک بود. دیدم یکی زد روی شانهام. برگشتم دیدم میاچ است. از من پرسید پوست پرتقالها را کجا بریزم؟ (در این لحظه هیچکس توان کنترل خندهاش را نداشت).
* سیدحسن خمینی گفت که برای یکی از بازیهای صبا به ورزشگاه میرود. کشوریفرد مدیرعامل صبا هم اعلام کرد که بازی برگشت با استقلال بیایید. علی دایی در این لحظه گفت: نه! بازی با استقلال اگر ما ببریم حاج آقا ناراحت میشود! سیدحسن با خنده اظهار کرد: از کجا معلوم شما ببرید؟ عباس دارابی سرپرست صبا که سابقه حضور در سایپا را هم دارد گفت: زمان حضور علی آقا در سایپا همیشه استقلال را میبردیم. سیدحسن خمینی هم با لبخند جواب داد: حالا میدانند که من یادم نیست دارند کری میخوانند. علی آقا از باختهایت به استقلال هم بگو (خنده حضار)!
* بهزاد غلامپور هم در بخشی از این نشست گفت: علی و محمد دایی هر دو عضو استقلال اردبیل بودند و استقلالی هستند، حالا دارند برای ما کری میخوانند!
* سیدحسن با ذکر خاطراتی از پدر بزرگوارش مرحوم حاج سیداحمد خمینی اظهار کرد: پدرم خیلی فوتبالی بود. گوش چپ خوب بازی میکرد. خودم هم دفاع آخر خوبی بودم و اگر ادامه میدادم در فوتبال یک چیزی میشدم. احمد (پسر سیدحسن) هم بازیکن خوبی است اما رفت طلبه شد. اگر ادامه میداد شما یک بازیکن بومی داشتید. عبدالصمد ابراهیمی گفت: نه حاج آقا! احمدی که ما میشناسیم صبا بیا نبود. میرفت استقلال.
* علی دایی هم از سیدحسن خمینی دعوت کرد تا یک بازی دوستانه با هم داشته باشند که بهمن دهقان گفت: حاج آقا فریب علی آقا را نخورید. اگر به او یک گل بزنید تا سه روز هم که باشد شما را در زمین نگه میدارد که باختش را جبران کند و از کار و زندگی میافتید.
* سیدحسن خمینی در بخشی از گفتههایش پشتکار علی دایی در فوتبال را ستود و خاطره مصدومیت وی مقابل بحرین را یادآوری کرد که با طحال پاره در زمین ماند. او از دیر بستهشدن تیم صبا هم حرف زد و حضور در بالای جدول را ناشی از همدلی اعضا و مدیریت و تلاش کادر فنی به خصوص علی دایی دانست.
* سیدحسن از میاچ در مورد تیم ملی دوران ایویچ و باخت به آث رم و برکناری آن مربی پرسید.
* نوه حضرت امام (ره) از دایی سیستم تیم را پرسید و بعد گفت فوتبال دنیا بعد از ۳-۵-۲ و ۴-۲-۳-۱ دوباره دارد به ۴-۴-۲ رو میآورد.