به گزارش ایسنا، هفته نامه مصری «صوت الامه» در مقالهای به قلم «عبدالحلیم قندیل» مدیر مسئول خود – که همزمان در روزنامه الاخبار نیز منتشر شده است – با عنوان «ایران دشمن نیست» مینویسد: تغییر و جایگزینی ایران به جای اسرائیل موضوعی است که اکنون دقیقا از ما اعراب می خواهند تا ایران به دشمن اصلی و مرکزی اعراب و جنگ با ایران به مساله اصلی و مرکزی امت عربی تبدیل شود، در عین حال اسرائیل به همسایه خوب و متحد پنهان تبدیل شود. ظاهرا کشورهای اصلی عربی – که در سیاست آمریکا به عنوان «اردوگاه معتدل عربی» شناخته می شوند و اسرائیل نیز آنها را بعنوان «اردوگاه سنی» توصیف میکند- –درصدد تشکیل ائتلاف سنی – یهودی علیه ایران هستند .
این هفته نامه ادامه میدهد: این بازی جدید و در واقع قدیمی است که عمر آن به اندازه عمر امت عربی و نابودی طرح قومی عربی و انقراض نظام منطقه ای اعراب و تبدیل اتحادیه عرب به گوری از سنگ مرمر و برگزاری اجلاس سران های عربی شبیه به مراسم عزاء و تسلیت سالیانه میباشد که سران عرب تصمیماتی را صرفا مثل جوهری روی کاغذ تصویب می کنند و تقریبا هیچ توجهی به مساله فلسطین نمی کنند که باید دلیل اصلی برگزاری چنین نشست هایی باشد و توجهی به ایجاد اتحادیه عرب و نیز صدور معاهده دفاع عربی مشترک و توزیع نقش ها بین کشورهای صف مقدم و کشورهای حامی بعد از شکست ۱۹۶۷ و در رهبری امت در پیروزی تاریخی بر دشمن صهیونیستی در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ نمی کنند.
عبدالحلیم قندیل میافزاید: درحالی که بعد از آن پیروزی شاهد غم، اندوه و تاریکی غم انگیز و تحقیر سیاسی و کشیده شدن به مسیری اشتباه بودیم که ما را به ایستگاه سال ۱۹۷۹ کشاند. زمانی که مصر رسما از رهبری و پیش گامی عرصه عربی خارج شد و جایگاه پیشتازش در مقابله با اسرائیل را از دست داد و معاهده به اصطلاح صلح شکل گرفت؛ شاهد پیروزی انقلاب در ایران و پایان یافتن ائتلاف و اتحاد قدیمی بین ایران و اسرائیل و پیشروی ایران به سوی ایفای نقش فزاینده و گسترده در حمایت از گروه های مقاومت علیه اسرائیل و ایجاد قدرت نظامی و علمی گسترده در ایران بودیم و گویی خورشید ایران طلوع کرد و در همان لحظه خورشید اعراب غروب کرد. طرح ایران هر روز بیش از پیش گسترش یافت و وارد عرصه های جدیدی شد، درحالیکه زمین در زیر پای اعراب تکان خورد و به لرزه درآمد و مشرق عربی به مغرب ایران تبدیل شد و مرزهای راهبردی ایران به سواحل دریای مدیترانه رسید.
این هفته نامه تصریح میکند: نتیجه اینکه اعراب خودشان به دست خودشان همدیگر را نابود کردند و بر قدرت همسایه ایرانی خود افزودند و در ابتدا حلقه پیوند و ارتباط خود با مساله فلسطین را گسستند و از رویکرد مقابله با خطر اصلی یعنی رژیم متجاوز صهیونیستی جدا شدند و به اصطلاح به «کشورهای معتدل عربی» و حامی آمریکا در عملیات تجاوز و اشغال عراق تبدیل شدند، وگرنه واشنگتن قادر به اشغال زمینی عراق بدون تسهیلات و حمایت های اعراب و بدون سلسله پایگاه های نظامی در کشورهای خلیج فارس نبود. نابودی عراق به برکت همسایگی در هم تنیده دو کشور، به سود توسعه نفوذ ایران تمام شد، زیرا زندگی با جدایی و خلاء تناسبی ندارد و هر خلائی را رها کنی، دیگران آن را پر می کنند. رسوایی و سقوط فاحشتر اینکه ممالک خلیج فارسی درآمدهای سرشار نفتی خود را در خدمت حمایت از بازی استعمار کهنه یعنی «تفرقه بینداز، حکومت کن»، قرار دادند و صدها میلیارد صرف تغذیه حقد و کنیه توزی و جنگ های سنی و شیعه شد و این دقیقا همان چیزی بود که آمریکا و اسرائیل می خواستند.
وی با اشاره به گسترش نفوذ ایران در منطقه و نگرانی برخی از دولت های عربی در این موضوع تاکید میکند: توسعه نفوذ ایران بیش و پیش از هر چیز نتیجه حماقت ها و اشتباهات اساسی اعراب است، بعد از آن که اعراب جایگاه خود را در مقابله با اسرائیل به ایران واگذاشتند و شیعیان عرب را رها کردند تا بیشتر به سوی ایران گرایش یابند و اکنون هم می خواهند ما را به ننگ و عار خدمت علنی و مستقیم به آمریکا و اسرائیل و ترسیم تصویر جنگ با ایران به عنوان یک وظیفه دینی و ملی و تصویر تهران به عنوان دشمن اصلی اعراب با پرداخت میلیاردها دلار به واشنگتن و اسرائیل تنیده شده در آمریکا به صورت راهبردی و تبدیل ترامپ و نتانیاهو به اولیای صالح الهی و راهنمایی گرفتن از ارشادات گرانقدر و ارزشمند آنها در دفاع از کیان «اهل سنت و جماعت» و جعل و تزویر کامل اسلام و عربیت و تبدیل تسلیم و اتحاد و ائتلاف با اسرائیل به عنوان سنتی واجب و برپایی نماز جماعت پشت سر اسرائیل بکشانند! این همان ننگ و عاری است که برای ما می خواهند یعنی کوری و نابینایی کامل از مشاهده دشمن اصلی و جایگزین کردن ایران به جای اسرائیل و شعله ور کردن بیشتر جنگ هایی برای فروپاشی درونی در منطقه عربی و اسلامی، تحولی که تنها به نفع اسرائیل است و بقیه موجودیت اعراب درگیر در جنگ های دوران جاهلیت را نابود می سازد.