منظور از “مشکلات”، گره ها و نارسایی هایی است که جامعه واقعاً درگیر آنهاست. منظور از “مسائل”، موضوعاتی است که توجه و توان جامعه صرف آنها می شود.
چند نمونه از “مشکلات” را ذکر می کنم:
– بیکاری
– قرار داشتن بخش عمده اقتصاد در اختیار بخش دولتی و عمومی
– روند رو به ورشکستگی صندوق های بازنشستگی
– سوء مدیریت بحران آب و عواقبی مانند فرونشست زمین
– ناکارآمدی نظام آموزشی در تربیت انسان های توانمند
– اصطکاک بیش از حد در سیاست خارجی
– موانع متعدد در مسیر راه اندازی و اداره کسب و کار
– کاهش اعتماد اجتماعی
– فقدان ساز و کاری برای شنیدن و ترتیب اثر دادن به صداهای منتقد قدرت
– افزایش بیماری های قلبی،گوارشی، سرطان و اعصاب و روان
– فرسودگی سیستم های تولید که نتیجه آن کاهش بهره وری و محصولات ناکارآمد است
– آلودگی هوا
– هدر رفت برق در شبکه انتقال و توزیع برق
– …
در یک جامعه سالم، این “مشکل”ها، تبدیل به “مسأله” و ادبیات مشترک مردم و مسؤولان می شوند. تمام سوگیری ها از تبلیغات انتخاباتی، مقالات روزانه رسانه ها و مطالبات حزبی گرفته تا نطق های و قوانین پارلمان، مصوبات دولت و اقدامات عملی، همه و همه با محوریت مشکلاتی است که تبدیل شده اند به دغدغه و “مسأله” کشور.
اما در جامعه ما، مشکلات چیزی است و مسأله ها چیز دیگر! نگاهی بیندازید به آنچه در سال های اخیر به عنوان “مسأله” کشور، انرژی جامعه را صرف خود کرده و به دغدغه و محل گفت و گو تبدیل شده اند:
– جلوگیری از ورود یک شهروند زرتشتی به شورای شهر یزد
– جلوگیری از ورود بانوان به ورزشگاه ها برای تماشای مسابقات ورزشی
– جلوگیری از نوازندگی زنان در ارکسترهای برخی شهرستان ها
– جلوگیری از برگزاری کنسرت در استان خراسان بنا به تشخیص شخصی برخی افراد
– مواجهه گشت های ارشاد با زنان و دختران بدحجاب
– اختصاص بودجه هزار میلیاردی برای فروش رفتن خودروهای دو خودروساز بزرگ داخلی
– توقیف یا سانسور فیلم ها و سریال هایی که خود سانسورچی ها مجوز ساختش را داده اند
– جنجال بر سر این که فلان بازیگر در اینستاگرامش فلان عکس یا متن را منتشر کرد
– ستاره دار کردن دانشجویان
– ۱۰ سال مجادله بر سر انتشار یا عدم انتشار کتاب محمود دولت آبادی
– … .
می بینید که مشکلات واقعی ایران امروز ما به جای تبدیل به “مسأله هایی برای حل شدن”، به کنجی رفته اند و یک سری موضوعات پیش پا افتاده و غیر مهم، جایشان را به عنوان مسأله های جعلی، پر کرده اند.
تا وقتی که مشکلات و مسائل کشور با یکدیگر تطابق نداشته باشند، اطمینان داشته باشید که جامعه ایران، نه تنها در جا خواهد زد بلکه پسرفت هم خواهد داشت، آن هم در دنیایی که “شناخت مشکل، تبدیل آن به مسأله ای برای حل و یافتن فرمول حل مسأله” مهم ترین دغدغه مردمان و حاکمانش در جای جای دنیاست.
* صاحب امتیاز و سردبیر عصر ایران