۱- اثر تأخر
همه ی ما می دانیم که آخرین حرفی که زده می شود بیشتر از تمام مکالمه در ذهن باقی می ماند. اما این اثر فقط در مورد مکالمات صدق نمی کند. برای مثال تصور کنید که مصاحبه ی شغلی مهمی دارید و افراد دیگری هم متقاضی آن کار هستند. اگر بتوانید طوری برنامه ریزی کنید که با مسئول استخدام اول یا آخر از همه ملاقات کنید این مسأله برای شما یک امتیاز محسوب می شود چون احتمال بیشتری وجود دارد که مسئول استخدام شما را به خاطر بسپرد و استخدام تان کند. البته شکی نیست که باید به خوبی بقیه ی متقاضیان هم باشید.
۲- تقلید کنید
تقلید از رفتار کسی که می خواهید شبیه او باشید می تواند روشی برای برخوردار شدن از همان ویژگی های شخصیتی باشد. این روش همان تأثیر تلقین را دارد. در این روش به خودتان می گویید که یک ویژگی شخصیتی خاص را دارید و به مرور زمان به آن ویژگی دست پیدا می کنید. مهم ترین کاری که باید انجام دهید این است که این کار را باید تا جایی که می شود زیاد انجام دهید. اگر فقط ماهی یک بار به خودتان تلقین کنید، تأثیری نخواهد داشت.
این شیوه در مورد احساسات هم جواب می دهد. برای آنکه حال خودتان را عوض کنید، شروع کنید کارهایی انجام دهید که به آن احساس مربوط می شوند. یعنی مثلاً، برای آنکه حال روحی تان را بهتر کنید، باید بیشتر لبخند بزنید.
۳- شادی خود را صمیمانه ابراز کنید
قرار نیست هر کسی هم که چندان آشنایی و صمیمیتی با او ندارید را در آغوش بکشید. اما اگر با لبخند و به گرمی با دیگران سلام و احوالپرسی کنید، دیر یا زود، آن ها همان احساس را نسبت به شما پیدا می کنند. کاری که انجام می دهید این است که حس مثبتی می دهید تا دیگران احساس کنند که از دیدن آن ها خوشحال هستید. به این ترتیب، شخص مقابل تان ابتدا با لبخند جواب شما را می دهد و بعد از آن به تدریج واقعا از شما خوشش می آید.
۴- درمورد فرعیات صحبت کنید
تصور کنید که در یک جلسه ی کاری ایده ی خود را مطرح می کنید و می خواهید که دیگران با آن موافقت کنند. سعی کنید گفتگو را نه به سمت بحث درمورد امکان عملی شدن ایده، بلکه به سمت جزئیات تحقق آن هدایت کنید. برای مثال، شما می خواهید که در محوطه ی شهرکی که زندگی می کنید درخت بکارید. در جلسه ی اعضای شهرک بپرسید که کدام درخت ها بهتر هستند. یا مثلا اگر می خواهید وسایل تفریحی در محوطه نصب کنید، از آن ها بپرسید که چه نوع وسایلی بهتر هستند. با این روش، احتمال بیشتری وجود دارد که دیگران ایده ی مطرح شده را پذیرفته شده تلقی کنند و تمایل بیشتری به موافقت با شما پیدا کنند.
۵- کارهایتان را پشت گوش نیندازید
پشت گوش انداختن کارها عادت بسیار خطرناکی است چون در اغلب مواقع، «بعداً» تبدیل به «هرگز» می شود. یک ترفند بسیار ساده وجود دارد که به شما کمک می کند با تنبلی خود مقابله کنید. هر کاری را به محض آنکه یادتان می آید انجام دهید. نکته این است که ما در ناخودآگاه مان همیشه سعی می کنیم همه ی کارها را تمام کنیم. خودتان را مجبور کنید که آن کار را انجام دهید. بعدها حتماً از خودتان ممنون خواهید بود. حتی اگر آن کار را کامل انجام ندهید، دست کم کاری انجام داده اید که به طور قطع بهتر از هیچ کاری انجام ندادن است.
۶- از انگیزه ی درست و مناسبی استفاده کنید
بعضی روانشاناسان این تئوری را مطرح می کنند که رضایت و عدم رضایت از یک شغل به عوامل کاملا مختلفی بستگی دارد. درست است که راحت بودن محیط کار و داشتن بیمه ی درمانی، تعهد کاری کارکنان را بیشتر می کند، اما این ها انگیزه ی کافی ای برای آن ها نیستند. اگر می خواهید که کارکنان مؤثرتری داشته باشید، بالا بردن دستمزد هم کفایت نمی کند. شما به عنوان کارفرما باید به موفقیت همکاران آن ها هم توجه داشته باشید، فرصتی برای رشد شغلی به وجود آورید و تا جایی که ممکن است به آن شغل جذابیت دهید.
۷- از طعمه استفاده کنید
بازاریاب ها علاقه ی زیادی به این ترفند دارند، اما شما هم می توانید از آن در زندگی واقعی برای به دست آوردن چیزهایی که می خواهید استفاده کنید. در حراج ها، جنسی که کمترین سود را دارد را تبدیل به طعمه می کنند. برای مثال تصور کنید که باید بین یک لیوان کوچک قهوه به قیمت ۱ دلار و یک لیوان بزرگ تر از آن به قیمت ۱/۵۰ دلار، یکی را انتخاب کنید. اما تفاوت زیادی بین آن ها وجود ندارد و بنابراین بیشتر مردم لیوان کوچک تر را به خاطر ارزان تر بودنش انتخاب می کنند. اما اگر یک گزینه ی سوم هم وجود داشته باشد که اندازه ی آن دو برابر لیوان اول باشد اما قیمت آن نه ۲ دلار، بلکه فقط ۱/۷۵ دلار باشد، ورق بر می گردد و از نظر خریدارها لیوان سوم که بیشترین قیمت را دارد به صرفه تر از بقیه است. این ترفند را به خاطر داشته باشید تا از آن در مواقعی استفاده کنید که از کسی درخواستی دارید یا در جلسات کاری می خواهید ایده ی خود را پیشنهاد دهید.
۸- عجولانه قضاوت نکنید
جانبداری از یک طرف دعوا همیشه تصمیم درستی نیست. در چنین شرایطی شما باید خونسردی خود را حفظ کنید و رفتار منطقی ای داشته باشید. تا زمانی که صحبت های هر دو طرف دعوا را نشنیده اید بی طرف بمانید. این کار نشان می دهد که شما می توانید به دور از تعصب مسائل را تجزیه و تحلیل کنید. دیگران متوجه این توانایی شما می شوند و بیشتر از قبل به شما اعتماد می کنند.
منبع: روزیاتو