از آنجا که تغییر مدیران عامل در هر شرکتی موجب بروز حواشی می شود که ممکن است تا چند ماه بر بهره وری سازمانی تاثیر بگذارد بنابراین بسیاری از کارشناسان انتخاب مدیران ارشد و میانی شرکت ها از میان نیروهای درون سازمانی را بهترین گزینه برای حل و فصل و افزایش انگیزه در کارایی شرکتها عنوان می کنند؛ موضوعی که به نظر می رسد، مدیرعامل جدید شرکت سایپا به آن توجه جدی داشته است، به طوری که او در ابتدای کار از تجربه نیروهای توانمند داخلی شرکت سایپا برای اداره امور بهره برده است.
محمدرضا سروش،
مدیرعامل جدید گروه خودروسازی سایپا که از سال ۹۰ تا ۹۴، مدیرعامل و عضو هیات مدیره گروه بهمن، ۷۶ تا ۸۶ مدیرعامل گروه بهمن و ۷۴ تا ۷۶ معاون توسعه ساخت داخل گروه بهمن بوده است، آگاهی و شناخت بسیاری نسبت به مدیریت در شرکتهای خودروساز دارد. سابقه او به خوبی نشان می دهد که او با تجربه خودرویی بر صندلی این گروه خودروسازی تکیه زده است و برهمین اساس نیز به نظر میرسد رویکرد او افزایش انگیزه و کارایی در شرکت سایپا است.
در شرکت ها و سازمانهای بزرگ، مدیران عامل مجبورند بسیاری از وظایف مهم مجموعه خود را به دست سایر مدیران در شرکت بسپارید تا امور براساس نظم مشخصی پیش برود. چرا که برنامهریزیهای میانمدت سازمان، تجزیه و تحلیل و ارزیابی فعالیتها و ارائه خدمات مشاورهای به مدیران شرکتهای زیر مجموعه، بر عهده این مدیران است. براین اساس بسیاری از کارشناسان معتقدند که بهره بردن از نیروهای توانمندی که در شرکتها فعالیت داشته اند، هر چند یکی از روش های افزایش کارایی در این شرکت ها می شود اما از سوی دیگر افزایش انگیزه در میان کارکنان شرکت را به دنبال دارد که در نتیجه سازمان با هدف والاتر به کار خود ادامه دهد.
این موضوع به خصوص در شرکتی چون سایپا که دارای چندین زیرمجموعه است، از اهمیت بسیاری برخوردار است. تعدد نیروهای باتجربه و کارکشته در شرکتهای خودروساز و انتصاب مدیران ارشد و میانی از میان این نیروها، قطعا رمز موفقیت شرکت سایپا در جهت اثربخشی بیشتر خواهد بود. به خصوص آنکه میزان موفقیت شرکت ها در دستیابی به هدفهای مدنظر و ایجاد روابط رضایتبخش در میان مشتریان، در دست مدیران است. بنابراین اگر این مدیران وظیفه خود را به شیوهای عالی انجام دهند، شرکت سایپا میتواند به هدفهای خود در تولید و فروش از یک سو و افزایش رضایتمندی مشتریان از سوی دیگر برسد.
از سوی دیگر شرکت سایپا امروز بیشتر از هر زمان دیگر نیازمند انسجام و انگیزه است. شاید به همین خاطر است که محمدرضا سروش قصد دارد مانند گروه بهمن دیدگاه ارتقا از داخل را دنبال کرده و با سنجش نیروهای فعال در این شرکت و بهره بردن از آنها بتواند نگرش مثبت سازمانی را در این شرکت افزایش دهد تا براین اساس بتواند انگیزه و تعهد را در شرکت تحت مدیریت خود بالاتر ببرد. بهره بردن از این نیروها موجب می شود مدیرعامل از مشکلات و معایب به سرعت آگاه شود و از سوی دیگر افزایش مشارکت در این شرکت را به دنبال داشته باشد. براین اساس میتوان نتیجه گرفت که رویکرد مدیرعامل این شرکت میتواند الگویی برای مدیران سایر سازمانها باشد تا موجب هم افزایی در سازمانهای دیگر شود.