ناشنیدههایی را از زندگی حسین پناهی در سالروز درگذشت او در این مطلب بخوانید.
به گزارش افق انلاین ، «زندگی مجموعه مکرری است پر از امید و تخممرغ، سوسک و فلسفه و عشق»؛ این تعبیر زندهیاد حسین پناهی از زندگی است. مردی زاده روستایی در دل کوههای سربهفلککشیده زاگرس در کهگیلویه و بویراحمد. شاعر و بازیگری که در ۴۸ سالگی درگذشت، اما با وجود عمر کوتاه خود، آثارش در دنیای شعر و بازیگری هنوز موثر و خاطرهساز است. پناهی از آن دست آدمهایی است که نگاهی خاص به مفهوم زندگی داشته و آن را ساده و در عین حال پیچیده در کلامش آورده است. امروز شانزدهمین سالروز کوچ او به دنیای ابدی است و بهتر دیدیم در این روز، درباره حضور او و تاثیرش در دنیای هنر و ادبیات بنویسیم.
شاعری که به تنهایی سینما بود
اگر زندگی حسین پناهی را به صورت دورهای مرور کنید، متوجه روحیه جستوجوگر و ناآرام او خواهید شد. رفتن به قم و خواندن درس طلبگی، یکسال آموزگاری در شوشتر، چند سال اقامت در اهواز و تجربه کارهای مختلف، بازگشت به زادگاهش دژکوه و بعد هم کوچ به تهران و ورود به دنیای تئاتر، نویسندگی، شاعری و دکلمه. بازیگری او نیز متفاوت از دیگران و به نوعی با شاعرانگی درآمیخته بود. رسول یونان، شاعر و نمایشنامهنویس درباره حسین پناهی گفته است: «هیچ و هرگز حسین پناهی به خاطر نقشهایی که اجرا کرد مشهور نشد بلکه این نقشها به خاطر بازی او جلب توجه میکردند. حسین پناهی شعر و سینما را در هم آمیخت و هنر بازیگریاش را ارتقا بخشید. او به تنهایی یک سینما بود. یک سینمای تک نفره.»
«به وقت گرینویچ»، «افلاطون کنار بخاری»، «سالهاست که مردهام»، «جهان زیرسیگاری من است» و «کابوسهای روسی» بخش کوچکی از کتابهای شعر حسین پناهی است. شاید تعدد آثار او در شعر باعث شده است برخی از نام او سوءاستفاده کنند و نام حسین پناهی را پای اشعار زیادی ببینیم که شاعرشان نیست و در واقع جعلیاند. دلیل دیگر این جعلیات نیز، شاید کلام ساده و در عین حال پیچیده حسین پناهی باشد. به عنوان مثال، به این شعر حسین پناهی دقت کنید:«نیستیم/ به دنیا میآییم/ عکس یکنفره میگیریم/ بزرگ میشویم/ عکس دونفره میگیریم/ پیر میشویم/ عکس یکنفره میگیریم/ و بعد دوباره باز نیستیم» در نگاه اول، شاید این شعر ساده به نظر بیاید، اما با کمی دقت میتوان متوجه جامع بودن و لایههای دیگر این شعر شد.
حافظ نفیس را دوست ندارد
زندهیاد حسین پناهی زیاد اهل گفتوگو و مصاحبه نبود. یکی از این معدود مصاحبهها مربوط به ماهنامه «گزارش فیلم» است که در اردیبهشتماه سال ۶۹ انجام شد. پناهی در زمان انجام این مصاحبه، ۳۴ ساله بود و پاسخش به برخی سوالات درباره شاعران و نگاهش به دیگر سوالات، تاملبرانگیز است. برای مثال او پلنگ صورتی را آن روی سکه اسکندر و مارگارت تاچر و ژانپل سارتر میداند، میگوید مولانا را نمیشناسد، خیام را نوع سیاهوسفید حافظ میخواند و درباره حافظ نیز چنین میگوید: «حافظ یگانه است، ولی از وقتی شعرهایش چاپ نفیس میشود، زیاد از او خوشم نمیآید.»
خراسان