4

راه پرخون/معلم عشق

  • کد خبر : 378975
  • ۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۲۰:۲۰

خبرنگار: امیریاسان قندی شاه آباد

سال شصت و یک هجری بود. هنگام عصر.
چشمانش را به آسمان گره زده‌بود. با آرامش، نگاهی بزرگ!
آرامشش حاکی از منبع بزرگ عقیده‌ها و ایمان‌ها بود. مطمئناً. آنقدر آرام و محکم.
بدنش، غرق در خون بود. هرکه از دور می‌دید،گمان می‌کرد خارپشتی سرخ در آن دشت در یک گودال پناه گرفته‌است.
اما نگاهش، منتظرانه بود. چون از زخم هایش شکایتی نداشت،پی بردم که او، عاشق است. وگرنه نمی‌شود با آن زخم ها، به‌آرامی نگاه کنی. نگاهش  می‌گفت: بزن زخم، این مرهم عاشق است! که بی زخم مردن،غم عاشق است…
نزدیک رفتم و به آن نگاه که آسمان غروب را زخمی و عاشق خود کرده بود، دقت بیشتر کردم. می‌گفت برای اصلاح امت جدم! برای عاشقی! برای کمال!
دریافتم  این خط نگاه، خط عشق است! خط راه پر خون!
آن عاشق، در آن سال، معلم عشق شد وعشق را به بشریت آموخت. چون شمع، سوخت تا روشنگر باشد. می‌گفت نهایت عشق، این است که وجودت با معشوق یکی شود! پروانه باید شمع شود و دم نزند! عشق، دلیل نمیخواهد! سوختن، دلیل نمیخواهد! تسلیم در برابر معشوق، دلیل نمی‌خواهد! مسلمان بودن، دلیل نمی‌خواهد!

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=378975

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]