سید اسد رجبی- گروه جامعه خبرگزاری مهر: روز جهانی ناشنوایان هر سال در تاریخ ۲۳ سپتامبر (۱ مهر) گرامی داشته میشود. این روز به منظور افزایش آگاهی در مورد مسائل و چالشهایی که افراد ناشنوا با آنها مواجه هستند، تعیین شده و فرصتی است برای تجلیل از دستاوردهای ناشنوایان و تلاش برای ایجاد جامعهای فراگیرتر و عادلانهتر.
اتحادیه جهانی ناشنوایان (WFD) این روز را با هدف حمایت از حقوق افراد ناشنوا و ترویج زبانهای اشاره در سراسر جهان تعیین کرده است. هفته جهانی ناشنوایان نیز معمولاً در همین زمان برگزار میشود و با برگزاری رویدادها و فعالیتهای مختلف، توجه بیشتری به مسائل جامعه ناشنوایان جلب میشود.
هرچند در طول سالهای گذشته دستگاه های حمایتی نظیر بهزیستی و سایر نهاد های خدمتی گامهایی را در جهت بهبود کیفیت زیست افراد ناشنوا برداشته اما به نظر می رسد باید مشکلات ناشنوایان و همچنین نقش رسانه و دولت ها در کمک به این قشر از جامعه بازبینی شود.
عمده مشکلات ناشنوایان را میتوان در شش زمینه اصلی که در زیر می خوانید تقسیم بندی کرد.
دسترسی به ارتباطات و اطلاعات: بسیاری از ناشنوایان به دلیل عدم دسترسی به زبان اشاره یا زیرنویسهای مناسب در رسانهها و محتوای دیجیتال، با مشکل در برقراری ارتباط و دریافت اطلاعات مواجه هستند. این مسئله به ویژه در آموزش، رسانههای عمومی و خدمات اضطراری بسیار جدی است.
آموزش و تحصیل: بسیاری از سیستمهای آموزشی هنوز به اندازه کافی برای دانشآموزان ناشنوا مناسبسازی نشدهاند. کمبود معلمان مسلط به زبان اشاره و نبود منابع آموزشی ویژه، میتواند مانعی برای پیشرفت تحصیلی افراد ناشنوا باشد.
استخدام و فرصتهای شغلی: ناشنوایان اغلب با تبعیضهای شغلی مواجهاند. برخی کارفرمایان به دلیل ناآگاهی از تواناییها و ابزارهای ارتباطی ناشنوایان، از استخدام آنها خودداری میکنند. همچنین عدم دسترسی به محیطهای کاری مناسب و ابزارهای لازم، چالشهای جدی در این حوزه ایجاد میکند.
دسترسی به خدمات عمومی و بهداشتی: در بسیاری از کشورها، افراد ناشنوا به خدمات بهداشتی و عمومی با کیفیت مناسب دسترسی ندارند. عدم وجود مترجمان زبان اشاره در بیمارستانها یا مراکز اورژانسی میتواند سلامت آنها را به خطر بیندازد.
تبعیض و ناآگاهی اجتماعی: بسیاری از مشکلات ناشنوایان از ناآگاهی عمومی نسبت به نیازها و حقوق آنها ناشی میشود. این ناآگاهی ممکن است منجر به تبعیض و نادیدهگرفتن حقوق اجتماعی و قانونی آنها شود.
پذیرش اجتماعی و فرهنگسازی: بهرغم تلاشهای جهانی برای آگاهیرسانی، ناشنوایان هنوز در برخی جوامع با استیگما و برخوردهای ناعادلانه روبرو هستند. پذیرش و احترام به زبان اشاره به عنوان یک زبان مستقل و فرهنگ ناشنوایان، یکی از راههای کلیدی برای بهبود وضعیت آنان اسj.
اما شاید این سوال پیش بیاید که کدام یک از این موضوعات از اهمیت بیشتری برخوردار است تا دولت ها به عنوان یک نکته کلیدی به سراغ مرتفع کردن آن بروند.
به زعم نگارنده این سطور حمایت از حقوق ناشنوایان، فراهم کردن امکانات و ابزارهای مناسب و فرهنگسازی برای پذیرش بیشتر آنها میتواند به کاهش این مشکلات کمک کند. از این رو اهمیت هر یک از این مشکلات بسته به شرایط و زمینه خاص میتواند متفاوت باشد، اما اگر بخواهیم یکی از آنها را به عنوان کلیدیترین عامل در نظر بگیریم، دسترسی به ارتباطات و اطلاعات به نظر مهمترین است.
اما این انتخاب سه دلیل اصلی دارد ابتدا آنکه دسترسی به ارتباطات و اطلاعات برای ناشنوایان پایهای برای برخورداری از بسیاری از دیگر حقوق، مانند آموزش، اشتغال، و دسترسی به خدمات بهداشتی است. اگر افراد ناشنوا نتوانند به درستی با جامعه و سیستمها ارتباط برقرار کنند، در بهرهمندی از دیگر حقوقشان نیز با مشکل مواجه میشوند.
از سوی دیگر بدون دسترسی به ابزارهای مناسب ارتباطی (مثل زبان اشاره، زیرنویس، ترجمه زنده)، ناشنوایان از بسیاری از فرصتهای شغلی و آموزشی محروم میمانند. ارتباط موثر میتواند در رفع تبعیضها و افزایش فرصتهای برابر در زندگی اجتماعی و حرفهای کمک کند. و در نهایت توانایی برقراری ارتباط مستقیم با دیگران میتواند حس تعلق به جامعه را تقویت کند و از انزوا و انزجار اجتماعی جلوگیری کند.
نبود این ارتباط، به ویژه در جوامعی که زبان اشاره به رسمیت شناخته نشده یا کمتر مورد استفاده قرار میگیرد، میتواند به انزوا و بیگانگی ناشنوایان از دیگر افراد منجر شود. می توان اینگونه عنوان کرد که اگر دسترسی به ارتباطات و اطلاعات به طور مناسب فراهم شود، بسیاری از مشکلات دیگر نیز خودبهخود تسهیل میشوند. به همین دلیل، سرمایهگذاری در ارتقاء زیرساختهای ارتباطی برای ناشنوایان از اهمیت بالایی برخوردار است.
حال پس از بررسی مشکلات ناشنوایان نوبت به طرح این پرسش است که دولت ها در رفع مشکلات و مسایل ناشنوایان چه اقدامی می توانند انجام داده و چه وظایفی بر عده دارند.
به زعم نگارنده دولتها نقش بسیار مهم و کلیدی در حل مشکلات ناشنوایان ایفا میکنند. این نقش ها از طریق سیاستگذاری، قانونگذاری، و فراهم کردن منابع لازم، می تواند منجر به بهبود وضعیت ناشنوایان و افزایش مشارکت اجتماعی آنها شود.
می توان نقش دولت ها را در ۷ مقوله نظیر قانون گذاری و حمایت قانونی، دسترسی به آموزش فراگیر، حمایت از اشتغال و فرصت های شغلی، دسترسی به خدمات عمومی و بهداشتی، ارتقا آگاهی و فرهنگ سازی عمومی، فراهم کردن زیرساخت های دیجیتال و تکنولوژی های یاری رسان و در نهایت نظارت و ارزیابی دسته بندی کرد.
قانونگذاری و حمایت حقوقی: دولتها میتوانند با تصویب قوانین حمایتی، حقوق ناشنوایان را تضمین کنند. این قوانین باید شامل مواردی مانند به رسمیت شناختن زبان اشاره به عنوان یک زبان رسمی. الزام به استفاده از زیرنویس و خدمات ترجمه زبان اشاره در رسانهها و مراکز دولتی. قوانین ضد تبعیض در زمینه استخدام و دسترسی به خدمات عمومی. اجرای قوانین مربوط به دسترسی به آموزش باکیفیت برای ناشنوایان باشد.
دسترسی به آموزش فراگیر: دولتها باید سیستم آموزشی را برای ناشنوایان بهینهسازی کنند. این موضوع شامل؛ تأمین معلمان مسلط به زبان اشاره و آموزش ویژه. ایجاد مدارس فراگیر یا کلاسهای ویژه برای دانشآموزان ناشنوا. ارائه محتوای آموزشی به زبان اشاره یا بهبود دسترسی به منابع دیجیتال.
حمایت از اشتغال و فرصتهای شغلی: دولتها میتوانند از طریق سیاستهای اشتغال، دسترسی ناشنوایان به فرصتهای شغلی برابر را تقویت کنند. این موارد میتواند شامل؛ فراهم کردن آموزشهای فنی و حرفهای برای ناشنوایان. الزام به ارائه محیطهای کاری مناسب و دسترسی به ابزارهای کمکی برای برقراری ارتباط. حمایت از کارفرمایان برای استخدام افراد ناشنوا از طریق مشوقهای مالیاتی یا برنامههای استخدامی ویژه.
دسترسی به خدمات عمومی و بهداشتی: دولتها باید خدمات بهداشتی و عمومی را برای ناشنوایان قابل دسترستر کنند. این امر شامل: ارائه مترجمین زبان اشاره در مراکز بهداشتی و اورژانسها. استفاده از ابزارهای تکنولوژیکی برای ارائه خدمات به ناشنوایان (مانند نرمافزارهای ترجمه فوری). ارتقاء سطح آگاهی کارکنان دولتی و بهداشتی درباره نیازهای افراد ناشنوا.
ارتقاء آگاهی و فرهنگسازی عمومی: دولتها باید برنامههای آگاهیرسانی عمومی را در دستور کار قرار دهند تا جامعه بیشتر با نیازها و تواناییهای ناشنوایان آشنا شود. این شامل؛ برنامههای آموزشی عمومی درباره زبان اشاره و فرهنگ ناشنوایان. کمپینهای اطلاعرسانی درباره حقوق و تواناییهای ناشنوایان. ترویج مدلهای موفق از افراد ناشنوا در جامعه برای الگو شدن و تقویت اعتماد به نفس.
فراهم کردن زیرساختهای دیجیتال و تکنولوژیهای یاریرسان: دولتها باید در توسعه و ترویج فناوریهای کمکی مثل نرمافزارهای ترجمه زبان اشاره، سیستمهای هشدار ویژه برای ناشنوایان و دسترسی به اینترنت و تلفن همراه بهینهشده برای آنها سرمایهگذاری کنند.
نظارت و ارزیابی: دولتها باید سیستمهایی برای نظارت بر اجرای سیاستها و قوانین مربوط به ناشنوایان داشته باشند تا اطمینان حاصل شود که قوانین در عمل اجرا میشوند. همچنین ارزیابی و بهبود مستمر این سیاستها بر اساس بازخورد جامعه ناشنوایان ضروری است.
آنچه می توان گفتن این است که در مجموع، دولتها میتوانند با اتخاذ سیاستهای جامع و فراگیر، دسترسی به فرصتها و حقوق برابر برای ناشنوایان را تضمین کنند و شرایط را برای بهبود زندگی این افراد و مشارکت فعال آنان در جامعه فراهم آورند.
اما پس از نگاهی کوتاه به وظایف دولت ها به سراغ نقش رسانه ها می رویم که در بسیاری از متون به عنوان رکن چهارم دموکراسی شناخته می شوند.
رسانهها نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری در بهبود شرایط زندگی ناشنوایان دارند، چرا که آنها میتوانند به عنوان یک پل ارتباطی بین جامعه ناشنوایان و جامعه شنوا عمل کنند و آگاهی عمومی را نسبت به مشکلات و نیازهای این افراد افزایش دهند.
برخی از نقشهای مهم رسانهها در این زمینه عبارتند از:
افزایش آگاهی عمومی: رسانهها میتوانند با تولید و پخش محتوای آموزشی و آگاهیرسانی درباره ناشنوایان، چالشها و حقوق آنان، به افزایش شناخت و درک عمومی کمک کنند. نمایش زندگی روزمره افراد ناشنوا، موفقیتها و تواناییهای آنها میتواند به کاهش استیگما و کلیشههای منفی کمک کند. همچنین، معرفی فرهنگ ناشنوایان و زبان اشاره باعث میشود جامعه شنوا بهتر این افراد را درک کنند.
دسترسپذیری محتوا برای ناشنوایان: یکی از مهمترین وظایف رسانهها، فراهمسازی محتواهای قابل دسترس برای ناشنوایان است. این شامل: زیرنویسها برای برنامههای تلویزیونی، فیلمها، و محتواهای آنلاین. ترجمه زبان اشاره برای اخبار و برنامههای زنده. فراهم کردن محتوای چندرسانهای در پلتفرمهای دیجیتال که شامل توضیحات متنی یا تصویری برای افراد ناشنوا باشد.
ایجاد فرصتهای شغلی و مشارکت ناشنوایان در تولید محتوا: رسانهها میتوانند با ایجاد فرصتهای شغلی برای افراد ناشنوا، نقش مهمی در ادغام آنها در جامعه ایفا کنند. این شامل استخدام خبرنگاران، مجریان، یا تولیدکنندگان ناشنوا است. همچنین، استفاده از زبان اشاره در برنامهها میتواند بهعنوان راهی برای مشارکت بیشتر ناشنوایان در تولید محتوای رسانهای به شمار رود.
ترویج زبان اشاره و فرهنگ ناشنوایان: رسانهها میتوانند زبان اشاره را به عنوان یک زبان رسمی و فرهنگی معرفی و ترویج کنند. برنامههای آموزشی برای یادگیری زبان اشاره، یا استفاده از این زبان در برنامههای عمومی میتواند منجر به تعامل بهتر بین جامعه شنوا و ناشنوا شود. این کار همچنین به تقویت هویت فرهنگی ناشنوایان کمک میکنند.
پوشش اخبار و مسائل مرتبط با جامعه ناشنوایان: رسانهها میتوانند با پوششدهی به مشکلات و مسائل اجتماعی، حقوقی و فرهنگی ناشنوایان، صدای این جامعه را به گوش افراد و نهادهای تصمیمگیرنده برسانند. این شامل پرداختن به موضوعاتی مثل دسترسی به خدمات بهداشتی، حقوق کاری، آموزش مناسب، و نیاز به بهبود قوانین حمایت از ناشنوایان است.
کمک به شکستن موانع اجتماعی: رسانهها با تولید برنامههای مثبت و الهامبخش درباره افراد ناشنوا که در زندگی خود موفق بودهاند، میتوانند به تغییر دیدگاههای جامعه نسبت به این افراد کمک کنند. نمایش الگوهای موفق از جامعه ناشنوایان در زمینههای مختلف، مانند تحصیل، هنر، ورزش یا حرفههای دیگر، میتواند انگیزهبخش و الهامبخش باشد و نشان دهد که افراد ناشنوا نیز میتوانند در جامعه نقشی فعال و سازنده ایفا کنند.
حمایت از کمپینها و فعالیتهای اجتماعی: رسانهها میتوانند نقش فعالی در حمایت از کمپینها و فعالیتهای اجتماعی که برای بهبود شرایط ناشنوایان برگزار میشوند، ایفا کنند. از طریق گزارشدهی، مصاحبهها و پوششدهی این کمپینها، رسانهها میتوانند به جذب حمایت و توجه عمومی به مسائل ناشنوایان کمک کنند.
استفاده از فناوریهای جدید برای بهبود دسترسپذیری: رسانهها با استفاده از فناوریهای نوین میتوانند محتوای خود را برای افراد ناشنوا قابل دسترستر کنند. این شامل استفاده از هوش مصنوعی برای ترجمه زبان اشاره به متن، پلتفرمهای چندرسانهای هوشمند و اپلیکیشنهای موبایل است که به ناشنوایان کمک میکند تا بهتر به محتواها دسترسی داشته باشند.
نتیجهگیری
دولتها و رسانهها هر دو نقش مهمی در بهبود زندگی ناشنوایان و رفع چالشهای آنان دارند. از طریق قانونگذاری، فراهمسازی آموزش مناسب، ارتقاء آگاهی عمومی و بهبود دسترسی به فناوریها و خدمات، میتوان فضای زندگی بهتری برای ناشنوایان ایجاد کرد. اگر هر دو این نهادها به طور هماهنگ عمل کنند، جامعهای فراگیرتر و عادلانهتر برای همه افراد، از جمله ناشنوایان، شکل خواهد گرفت.