برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید موافقتنامه ی آتش بس میان حماس و اسرائیل را بررسی کرد. در این توافقنامه آنچه اسرائیل پذیرفته عبارت است از:
۱- عدم حمله و تجاوز به غزه ۲- عدم نقض حریم هوایی ۳- عدم ترور مسئولان سیاسی و مقاومتی غزه ۴- بازگشایی مرز رفح ۵- رفع کامل محاصره از غزه؛ در ازای تمام این موارد یک قول از حماس گرفته: “عدم پرتاب راکت به سرزمین های اشغالی” که معنایی ندارد جز “عدم همراهی با ایران در جنگ آینده” و نیز “به رسمیت شناختن غیر رسمی مالکیت و حاکمیت اسرائیل بر سرزمین های تحت اشغال”، چرا که پرهیز از جنگ به معنای چشم پوشی از تنها راه بازپس گیری مناطق مذکور است.
حتی اگر گزینه ی تبانی حماس با اسرائیل را محتمل ندانیم، نتیجه ی طبیعی این توافقنامه به حداکثر رساندن هزینه برای همراهی حماس با ایران است. چرا که در این شرایط اگر حماس گلوله ای به اسرائیل شلیک کند، اوست که نقض عهد کرده و اسرائیل با اتکا به این مسئله غزه را با خاک یکسان خواهد کرد. همچنین “آتش بس” فعلی می تواند مقدمه ی “صلح” آتی باشد و با رفع محاصره از غزه، اهتمام اسماعیل هنیه به اقتصاد و رفاه ساکنان غزه علی القاعده بیشتر از مسئله ی جهاد و مقاومت خواهد بود.
– جالب نیست که مقام معظم رهبری به عکس جنگ ۲۲ روزه، پیامی برای این جنگ نفرستادند؟ آیا این جنگ سبک و کوتاه و با ژست شکست اسرائیل، با هدف مصالحه ی آبرومندانه ی حماس با اسرائیل نبوده است؟ آن هم در شرایطی که از چندی پیش حماس به پروژ ضد سوری قطر و ترکه پیوسته؟
– از میان مسئولان ارشد حماس، به جز “احمد الجعبری” که در برابر هر گونه سازش با اسرائیل سرسخت و مدافع اتحاد با ایران بود چه کس دیگری کشته شد؟
– واکنش اسماعیل هنیه به افشا شدن توطئه ی امیر قطر در قتل الجعبری با اهدای خوروی قابل ردیابی، به جز سکوت محض چه بوده است؟
– عجیب نیست که حزب میانه رو کادیما به رهبری اولمرت نبرد با غزه را ۲۲ روز پیش برد اما حزب تندروی حاکم به رهبری نتانیاهو تنها ۸ روز به غزه حمله کرد؟
احمد قدیری
الف