در آستانه حماسه ۹ دی، سیاوش امیری از شاعران کشورمان در شعری به این مسئله پرداخته است.
پُر طنین بانگی برآمد هان! خبر؛
فتنه نامحرمان آمد به سر
تیزبینان دسته دسته آمدند
پاکدینانِ خجسته آمدند
لحظه لحظه شور بود و اشتیاق
جرعه جرعه خشم از اهل نفاق
محرمان انقلاب، اردو زدند
تا براُفتد هر نقاب اردو زدند
جای جای شهرمان بیدار باش
گوشه گوشه سنگر هشیارباش
عاشقان در صف همه چشم انتظار
خواب دشمن شد حرام از اضطرار
چشم تا می دید عاشق بود و بس
دسته گُلهای شقایق بود و بس
چشم تا میدید نامحرم نبود
همدلی یا همنوایی کم نبود
سیل بنیان بَرکن دشمن شکن
کودک و پیر و جوان از مرد و زن
هر طرف در موج بود و بیقرار
در خروش و هلهله دشمن شکار
دیو فتنه از تکاپو خسته شد
درب دُکّان تفرعن بسته شد
دیوکان هر یک به سوراخی خزید
مستی نامحرمان از سر پرید
دیو فتنه دکّهاش برچیده شد
صحنه رجم شیاطین دیده شد
نفرت از اهل جَمَل شد مُنجَلی
مات شد هر دشمن آل علی (ع)
لوچ چشمان خوار و زار و دل فکار
وردشان شد: الفرار و الفرار …..
فارس